ماجرای چالش خطرناک دو پسر نوجوان در «تنگه سیاهگرگ»
آیا اندوختهها و تجربیات پدرام و پیام آنها را از این مهلکه نجات میدهد؟ در بخشی از متن این کتاب میخوانیم: «کمی که جلوتر رفتیم به دوراهی رسیدیم. فلشی به سمت چپ بود که رویش نوشته بود به طرف تنگهی سیاهگرگ و شیب کوه را بالا میرفت. خدا را شکر کردم که ما به سمت راست رفتیم. پرسیدم: "تنگه سیاهگرگ دیگه کجاست؟حسینآقا گفت: یک ده کوچکه اون بالابالاها. نمیدونید چه هوایی داره، خیلی باصفاست. میدونید چرا بهاش میگند تنگهی سیاهگرگ؟ برای اینکه کوههاش گرگ داره، گرگهای سیاه. شبها گرگها از کوه میآند پایین، یک چرخی میزنند و شکاری میکنند و صبح سحر برمیگردند سر جاشون.»انتشارات قدیانی، رمان نوجوان «تنگه سیاهگرگ» به قلم مهیندخت حسنیزاده را در 88 صفحه و به بهای 35 هزار تومان منتشر کرده است.
ارسال
نظر
*شرایط و مقررات*
کلمه امنیتی را بصورت حروف فارسی وارد
نمایید
بعنوان مثال : پایتخت ارمنستان ؟ ایروان
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین
(فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر
شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای
نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.