هنرمند یا مربی؟ تحلیل قدرت ماندگار مداحی در عصر بحران معنا
یادداشت
نوحه فقط احساس تولید نمیکند بلکه میتواند حساسیت بسازد، افق بسازد و نگاه را جلا دهد. جامعهی امروز بیش از آنکه با کمبود پیام روبهرو باشد، با بحران معنا دستوپنجه نرم میکند.
سجاد فیروزی، پژوهشگر اندیشکده مطالعات حسینی طی یادداشتی با عنوان «تأملی در نقش تربیتی مداح» نوشت:
جامعه امروز بیش از آنکه با کمبود پیام روبهرو باشد، با بحران معنا دستوپنجه نرم میکند. اطلاعات فراوان است، تحلیل زیاد است و تریبونها فعالاند؛ اما آنچه کمیاب شده، «جهت» است. بسیاری میشنوند، میبینند و میدانند، اما نمیتوانند این دانستهها را به افقی معنادار متصل کنند. در چنین وضعیتی، نقش راهنما تغییر میکند؛ راهنمای مؤثرِ این عصر الزاماً کسی نیست که مستقیم سخن بگوید، بلکه کسی است که بتواند احساس را جهت بدهد.
در این نقطه، مداح خواهناخواه در کانون توجه قرار میگیرد. مداح امروز بر منبر رسمی آموزش ننشسته و ادعای معلمی ندارد، اما در میدانی ایستاده است که مخاطبانش با ذهنی خسته و دلی ناآرام وارد آن میشوند. برای بخش قابل توجهی از نسل جوان، هیأت دیگر صرفاً یک آیین مذهبی نیست؛ پناهگاهی عاطفی است برای آرامشدن و بازتعریف نسبت خود با جهان پیرامون.
در چنین فضایی، اثر مداحی در همان لحظهی اجرا متوقف نمیشود. نوحه فقط احساس تولید نمیکند بلکه میتواند حساسیت بسازد، افق بسازد و نگاه را جلا دهد. دقیقاً از همینجا تربیت آغاز میشود؛ نه تربیت دستوری و مستقیم، بلکه تربیتی نرم، تدریجی و ماندگار. تربیتی که از ترکیب موسیقی کلام، نوای خوش و محتوایی عمیق اما قابلفهم شکل میگیرد.
اگر مداح خود را صرفاً «هنرمند» بداند، بخش مهمی از واقعیت نقش خویش را نادیده گرفته است. احساساتی که با هنر او شکل میگیرد، پس از خاموششدن میکروفن از بین نمیرود بلکه در قالب نگرش، داوری و جهتگیری، در زندگی مخاطب ادامه پیدا میکند. از سوی دیگر، اگر مداح بخواهد مربیگری مستقیم را جایگزین هنر کند و از زیبایی، روایت و موسیقی فاصله بگیرد، مسیر اثرگذاری را بر خود میبندد. در روزگاری که موعظه صریح کمتر شنیده میشود، این هنر است که پیام را از سد مقاومت ذهن عبور میدهد و در عمیقترین لایههای دل جوان جای میگیرد.
واقعیت آن است که مداح امروز در موقعیتی ایستاده که حاصل انتخاب شخصی او نیست، بلکه محصول شرایط زمانه است. زمانی که تربیت فرهنگی و هویتی بهطور فزاینده به فضاهای غیررسمی و عاطفی منتقل شده، مداح به یکی از کنشگران اصلی تربیت غیرمستقیم بدل شده است. پرسش اساسی دیگر این نیست که او این نقش را میخواهد یا نه؟ پرسش این است که با این واقعیت، آگاهانه مواجه میشود یا ناآگاهانه؟
در عصر بحران معنا، همین تفاوتِ آگاهی یا غفلت در میان مداحان است که میتواند در مسیر زمینهسازی جامعه مهدوی، نقشی سرنوشتساز ایفا کند.
سجاد فیروزی، پژوهشگر اندیشکده مطالعات حسینی طی یادداشتی با عنوان «تأملی در نقش تربیتی مداح» نوشت:
جامعه امروز بیش از آنکه با کمبود پیام روبهرو باشد، با بحران معنا دستوپنجه نرم میکند. اطلاعات فراوان است، تحلیل زیاد است و تریبونها فعالاند؛ اما آنچه کمیاب شده، «جهت» است. بسیاری میشنوند، میبینند و میدانند، اما نمیتوانند این دانستهها را به افقی معنادار متصل کنند. در چنین وضعیتی، نقش راهنما تغییر میکند؛ راهنمای مؤثرِ این عصر الزاماً کسی نیست که مستقیم سخن بگوید، بلکه کسی است که بتواند احساس را جهت بدهد.
در این نقطه، مداح خواهناخواه در کانون توجه قرار میگیرد. مداح امروز بر منبر رسمی آموزش ننشسته و ادعای معلمی ندارد، اما در میدانی ایستاده است که مخاطبانش با ذهنی خسته و دلی ناآرام وارد آن میشوند. برای بخش قابل توجهی از نسل جوان، هیأت دیگر صرفاً یک آیین مذهبی نیست؛ پناهگاهی عاطفی است برای آرامشدن و بازتعریف نسبت خود با جهان پیرامون.
در چنین فضایی، اثر مداحی در همان لحظهی اجرا متوقف نمیشود. نوحه فقط احساس تولید نمیکند بلکه میتواند حساسیت بسازد، افق بسازد و نگاه را جلا دهد. دقیقاً از همینجا تربیت آغاز میشود؛ نه تربیت دستوری و مستقیم، بلکه تربیتی نرم، تدریجی و ماندگار. تربیتی که از ترکیب موسیقی کلام، نوای خوش و محتوایی عمیق اما قابلفهم شکل میگیرد.
اگر مداح خود را صرفاً «هنرمند» بداند، بخش مهمی از واقعیت نقش خویش را نادیده گرفته است. احساساتی که با هنر او شکل میگیرد، پس از خاموششدن میکروفن از بین نمیرود بلکه در قالب نگرش، داوری و جهتگیری، در زندگی مخاطب ادامه پیدا میکند. از سوی دیگر، اگر مداح بخواهد مربیگری مستقیم را جایگزین هنر کند و از زیبایی، روایت و موسیقی فاصله بگیرد، مسیر اثرگذاری را بر خود میبندد. در روزگاری که موعظه صریح کمتر شنیده میشود، این هنر است که پیام را از سد مقاومت ذهن عبور میدهد و در عمیقترین لایههای دل جوان جای میگیرد.
واقعیت آن است که مداح امروز در موقعیتی ایستاده که حاصل انتخاب شخصی او نیست، بلکه محصول شرایط زمانه است. زمانی که تربیت فرهنگی و هویتی بهطور فزاینده به فضاهای غیررسمی و عاطفی منتقل شده، مداح به یکی از کنشگران اصلی تربیت غیرمستقیم بدل شده است. پرسش اساسی دیگر این نیست که او این نقش را میخواهد یا نه؟ پرسش این است که با این واقعیت، آگاهانه مواجه میشود یا ناآگاهانه؟
در عصر بحران معنا، همین تفاوتِ آگاهی یا غفلت در میان مداحان است که میتواند در مسیر زمینهسازی جامعه مهدوی، نقشی سرنوشتساز ایفا کند.
ارسال
نظر
*شرایط و مقررات*
کلمه امنیتی را بصورت حروف فارسی وارد
نمایید
بعنوان مثال : پایتخت ارمنستان ؟ ایروان
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین
(فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر
شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای
نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.