کارآفرینی موتور محرکه توسعه اقتصادی است
کارآفرینی در دنیای امروز دیگر یک انتخاب تجملی برای افراد خلاق و خطرپذیر نیست، بلکه به ضرورتی حیاتی برای رشد و توسعه اقتصادی کشورها تبدیل شده است. در شرایطی که اقتصاد جهانی با سرعت سرسامآور در حال تغییر است و فناوریهای نوینی همچون هوش مصنوعی، شیوههای سنتی زندگی و کسبوکار را دگرگون کردهاند، نقش کارآفرینان بیش از هر زمان دیگری برجسته شده. آنان موتور محرکهای هستند که با ایدههای نو، توانایی مدیریت خطر و ایجاد ارزش افزوده، مسیر حرکت جوامع به سوی توسعه پایدار را هموار میسازند.
با این حال، کارآفرینی در هر کشور تحت تأثیر بسترهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خاص آن شکل میگیرد. در ایران، موضوعاتی چون تحریمهای بینالمللی، ناپایداری اقتصاد کلان، قوانین پیچیده و دستوپاگیر و ضعف زیرساختها چالشهای جدی در برابر کارآفرینان قرار داده است. در عین حال، فرصتهای بزرگی نیز در حوزههایی مانند سلامت، غذا، دارو و فناوریهای نو وجود دارد که میتواند آیندهای متفاوت رقم بزند.
به همین مناسبت، در گفتوگویی با کارشناس کارآفرینی و کسبوکار، به بررسی ابعاد مختلف کارآفرینی، اهمیت و نقش آن در توسعه اقتصادی، ویژگیهای کارآفرینان موفق، چالشها و فرصتهای پیشروی ایران و همچنین جایگاه دانشگاهها و مراکز پژوهشی در این مسیر پرداختهایم. آنچه در ادامه میخوانید مشروح این گفتوگوست.
هیچ کشوری بدون کارآفرین نمیتواند توسعه پیدا کند
دکتر عبدالله احمدی در ابتدای این گفتوگو، با تأکید بر اینکه کارآفرینی «موتور محرکه رشد و توسعه اقتصادی» است، گفت: اگر به تاریخ نگاه کنیم، هر عصری با تحولی همراه بوده؛ از دوران غارنشینی تا عصر کشاورزی، از انقلاب صنعتی تا عصر فناوری اطلاعات و امروز هم در عصر هوش مصنوعی قرار داریم. در همه این دورهها کارآفرینان نقش پیشران اقتصاد کشورها را ایفا کردهاند.
وی افزود: کشورها اگر بخواهند رشد و توسعه اقتصادی داشته باشند، نیازمند کارآفرینانی هستند که توانایی پذیرش خطر، خلاقیت و ایجاد ارزش افزوده را داشته باشند. هیچ کشوری بدون کارآفرینی نمیتواند توسعه پیدا کند؛ کارآفرینی شرط لازم توسعه است، هرچند بهتنهایی کافی نیست.
این کارشناس کارآفرینی درباره ویژگیهای کارآفرینان موفق گفت: کارآفرین کسی است که فراتر از وضع موجود بیندیشد و تغییر ایجاد کند. هر کسبوکار جدیدی الزاماً کارآفرینی نیست؛ ممکن است فردی تجارت بزرگی راهاندازی کند اما کارآفرین نباشد. کارآفرین باید محصول جدید، خدمت یا روش تولید تازهای ارائه دهد. حتی آوردن یک مدل کسبوکار از کشوری دیگر به ایران هم میتواند نوعی کارآفرینی محسوب شود.
احمدی برای روشنتر شدن موضوع مثالی زد؛ زمانی همه با درشکه و اسب رفتوآمد میکردند، اما فردی اتومبیل را معرفی کرد و تحول بزرگی ایجاد شد. بعدها کسی اتومبیل برقی را عرضه کرد. در ایران هم نمونههایی مثل دیجیکالا در خرید و فروش محصولات همین نقش را ایفا کردهاند؛ بنابراین کارآفرین کسی است که تحول بیافریند، نه صرفاً کسی که یک کسبوکار را تکرار کند.
به گفته وی، شرایط کارآفرینی در ایران نسبت به کشورهای دارای اقتصاد بازارمحور دشوارتر است؛ در کشورهایی مثل آمریکا، اروپا، ژاپن و حتی چین که اقتصاد بازارمحور داشته و قیمتگذاری دستوری ندارند، فرآیند شروع کسبوکار سادهتر است و تجارت آزاد در سطح مناسبی جریان دارد. در چنین شرایطی کارآفرین راحتتر میتواند منابع مالی، نیروی انسانی و مواد اولیه را گردآوری کرده و محصول خود را به بازار عرضه کند، اما در ایران با مسائلی چون قیمتگذاری دستوری، رویههای پیچیده اداری، تحریمها، تورم و ناپایداری اقتصاد کلان مواجه هستیم. وقتی آینده قابل پیشبینی نیست و هر روز یک اتفاق جدید رخ میدهد، کارآفرین باید بسیار مقاومتر و «جانسختتر» باشد تا ایدههایش را عملی کند.
وی همچنین یادآور شد: داشتن ایده یا اختراع کافی نیست؛ بازار باید محصول را بپذیرد. ممکن است فردی محصولی نوآورانه بسازد اما اگر بازار آن را نپذیرد، او کارآفرین محسوب نمیشود؛ بنابراین کارآفرین علاوه بر خلاقیت، باید توان متقاعد کردن مشتری و عرضه محصول متناسب با نیاز بازار را هم داشته باشد.
این کارشناس کارآفرینی در بخش دیگری از این گفتوگو به نقش دانشگاهها و مراکز پژوهشی در تقویت کارآفرینی پرداخت و گفت: یکی از مشکلات قدیمی ما ضعف ارتباط دانشگاه و صنعت است. دانشگاهها باید در کنار تربیت نیروی انسانی، با صنایع همکاری عملیاتی داشته باشند. وقتی پروژههای مشترک تعریف شده و نزدیکی با شهرکهای صنعتی ایجاد شود، نیروی انسانی تربیتشده منطبق بر نیاز واقعی بازار خواهد بود. در غیر این صورت فارغالتحصیل وارد بازار کار میشود اما باید همهچیز را از نو یاد بگیرد و عملاً تحصیلاتش بیاثر میشود.
احمدی در ادامه تصریح کرد: دانشگاهها باید با صنفهای مختلف و صنایع همکاری نزدیک داشته باشند تا ارزش افزوده واقعی ایجاد شود. در شرایط خاص کشور، حوزههایی مثل غذا، دارو و سلامت که با نیازهای اساسی مردم در ارتباطاند، ظرفیت بالایی برای کارآفرینی دارند. در گذشته انرژی ارزان یکی از مزیتهای کشور بود، اما امروز با قطعیهای مکرر برق و گاز، این مزیت تضعیف شده؛ بنابراین کسی که قصد راهاندازی کسبوکار دارد باید وابستگی فعالیت خود به انرژی را هم درنظر بگیرد.
وی در پایان در جمعبندی مبحث چالشها به دو محور اساسی اشاره کرد و گفت: علاوه بر مسائل اقتصاد کلان و قیمتگذاری دستوری، مشکل زیرساختها هم جدی است. وقتی کارآفرین بخواهد فعالیت اقتصادی انجام دهد، نیازمند زیرساختهای پایدار مثل انرژی، حملونقل و ارتباطات است. هرگونه اختلال در این بخشها مستقیماً کار او را با مشکل مواجه میکند، بنابراین توجه به زیرساختها یکی از پیششرطهای مهم توسعه کارآفرینی در کشور است.
کارآفرینی؛ راهی دشوار اما گریزناپذیر برای توسعه ایران
در پایان باید گفت؛ کارآفرینی امروز نه یک «شعار پرزرق و برق»، بلکه ستون فقرات توسعه اقتصادی است و همانطور که در متن نیز اشاره شد، هیچ کشوری بدون کارآفرینان خلاق و خطرپذیر قادر به طی مسیر توسعه نخواهد بود؛ چراکه این افراد موتور محرکه تغییر، نوآوری و خلق ارزش در جامعه هستند.
این گفتوگو نشان داد که تعریف کارآفرینی تنها به راهاندازی یک کسبوکار ختم نمیشود؛ بلکه کارآفرین کسی است که بتواند محصول یا خدمتی جدید خلق کرده، شیوهای تازه از تولید و عرضه معرفی کند یا حتی در بازاری جدید ارزشآفرینی کند. نمونههای جهانی مانند ورود اتومبیل یا خودروهای برقی و نمونههای داخلی مانند دیجیکالا گویای همین معناست؛ کارآفرینی یعنی ایجاد تحول، نه تکرار.
اما در ایران، مسیر کارآفرینان با سنگلاخهای فراوان همراه است. از اقتصاد دستوری و قوانین پیچیده اداری گرفته تا تحریمها، تورم و ناپایداری اقتصاد کلان، همگی شرایطی ساختهاند که کارآفرینان برای پیشبرد ایدههای خود باید مقاومتر و «جانسختتر» از همتایان خود در اقتصادهای بازارمحور باشند. علاوه بر این، ضعف زیرساختها بهویژه در حوزه انرژی و ارتباطات، یکی از موانع جدی توسعه کسبوکارهای نوآورانه بهشمار میرود.
در سوی دیگر، دانشگاهها و مراکز پژوهشی میتوانند نقشی کلیدی در کاهش این چالشها ایفا کنند. اگر ارتباط دانشگاه و صنعت تقویت شود و آموزشها منطبق بر نیازهای واقعی بازار باشد، نیروی انسانی تحصیلکرده به جای اتلاف وقت برای یادگیری دوباره مهارتها، میتواند مستقیماً در مسیر تولید و کارآفرینی قرار گیرد.
با وجود همه مشکلات، فرصتهای ارزشمندی نیز پیشروی کارآفرینان ایرانی قرار دارد. حوزههای مرتبط با نیازهای اساسی مردم، مانند غذا، دارو و سلامت، در شرایط فعلی بیشترین ظرفیت برای رشد دارند. اگر سیاستگذاریها در مسیر ثبات اقتصادی و تقویت زیرساختها پیش برود، کارآفرینان قادر خواهند بود از این فرصتها برای ایجاد کسبوکارهای پایدار و رقابتی بهره ببرند.
بهطور کلی، چشمانداز کارآفرینی در ایران ترکیبی از تهدید و فرصت است؛ تهدیدهایی که از ناپایداریها و محدودیتها ناشی میشود و فرصتهایی که از خلاقیت جوانان، نیازهای واقعی جامعه و تجربههای موفق جهانی الهام میگیرد. مسیر آینده بستگی به این دارد که آیا سیاستگذاران و دانشگاهها میتوانند محیطی شفاف، پایدار و حمایتی برای کارآفرینان ایجاد کنند یا خیر؟ اگر چنین شود، کارآفرینی نهتنها راهی برای اشتغالزایی و ثروتآفرینی، بلکه پلی برای اتصال ایران به اقتصاد جهانی خواهد بود.