یک مؤلف و همدانپژوه:
همدانپژوهان برای هنرمندان دادههای خام و سوژه تولید کنند
یک مؤلف و همدانپژوه گفت: پژوهشگران میتوانند با کارهای پژوهشی فاخر و مبتنی بر اسناد و منابع موثق در رابطه با همدان، دادههای خام تولید کنند که هنرمند ما چه در سینما، چه در نمایش، چه در شعر و چه در کتاب زمانی که به دنبال سوژه میگردد، از آنها استفاده و درواقع مستندنگاری کند.
امسال همزمانی ثبت جهانی هگمتانه با نخستین سالی که در تقویم رسمی کشور «روز همدان» ثبت شد را داشتیم که مکمل یکدیگر شدند و مهر تأییدی دیگر بر «همدان، پایتخت تاریخ و تمدن ایرانزمین» شد؛ چندی پیش روز همدان یعنی یکم شهریورماه را پشت سر گذاشتیم و همچنین امسال هگمتانه تاریخی شهرمان نیز در میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید. حال از آنجا که این اول راه است و لازم بوده که روز همدان و نیز ثبت جهانی هگمتانه گرامی داشته شوند و به ابعاد این دو مهم بیشتر پرداخته شود تا به اهداف اصلی خود برسند، با ابوالفتح مؤمن، یکی از مؤلفان برجسته و همدانپژوهان که جزء تقدیرشوندگان در روز همدان نیز بود، گفتوگویی در این ارتباط داشتهایم؛ در ادامه نتیجه را میخوانید، با ما همراه باشید:
* ابتدا بفرمایید ثبت روز همدان در تقویم رسمی کشور چه اهدافی داشته و چه دستاوردهایی دارد؟
ثبت روز همدان در تقویم کشوری، یکی از اقدامات خوبی است که صورت گرفته؛ البته حداقل از سال 90، گرامیداشت روز همدان را در شهر خودمان همزمان با روز پزشک و بوعلیسینا، داشتهایم و برنامههایی را برگزار میکردیم. نخستین دوره آن را هم خود ما در حوزه هنری با مشارکت بنیادهایی همچون بوعلیسینا و ادارات دیگر مانند اداره ارشاد و غیره، برگزار کردیم؛ اما همین که چنین رویدادی ثبت میشود، از جنبه محلی و بومی خارج شده و بُعد ملی به خود میگیرد که به تبع توجه بیشتری را هم جلب میکند.
اما پاسداشت روز همدان فعالیت بیشتری را میطلبید تا مدیران کل ادارات بتوانند با همدیگر اتحاد داشته باشند و اقدامات بهتری انجام دهند؛ چیزی که امسال رقم خورد و در بزرگداشت کوشش بیشتری شد و برنامهها هماهنگی بیشتری داشتند.
از طرف دیگر ثبت شدن موضوعی در تقویم کشوری، باعث توجه مراکز دانشگاهی و علمی به آن نیز میشود؛ بهواقع موجب جذب پژوهشگران، گردشگران و افراد متعددی است که برای مثال در رابطه با ثبت روز همدان در تقویم، هرکدام از آنان در زمینه کاری خود، بتوانند فعالیت کرده و همدان را معرفی کنند. یعنی فرصتی ایجاد میکند و سؤالی در ذهن افراد ایجاد میشود که روز همدان در تقویم به چه مناسبت ثبت شده است؟ یکی از جوابها این خواهد بود که بهدلیل وجود آرامگاه بوعلیسینا در این شهر؛ پس به این وسیله مردم با این شخصیت بیشتر آشنا میشوند و به دنبال آن خود شهر و استان همدان نیز معرفی و دیده میشود. همچنین امیدوارم برای کارهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی پژوهشی، بودجه لحاظ شود و افرادی که در این زمینهها کار میکنند، بیشتر دیده شوند؛ از مفاخر و مشاهیر گرفته تا هنرمندان که کار فرخندهای است.
* جناب مؤمن فرمودید امسال نسبت به گذشته به جهت اینکه ثبت روز همدان بهصورت رسمی انجام شده بود، برنامهها بهتر برگزار شدند؛ اما تا آنجا که ما در جریان بودیم، یکسری جلسات خصوصی و محدود تشکیل شدند که عموم مردم از آنها نمیتوانستند استفاده زیادی بکنند، بفرمایید این رویه درستی هست و یا اینکه انشاالله در سالهای آینده میبایست اصلاح شود؟ بهواقع آیا برگزاری جلسات محدود و خصوصی در روز پاسداشت همدان، مفید خواهد بود؟
وقتی قرار است یک رویداد بزرگ رقم بخورد و مسئلهای مانند معرفی همدان، قسمتی از تاریخ آن و فرهنگ ما شکل درستی به خود بگیرد، قطعاً تشکیل جلسات محدود، خصوصی و تخصصی، بدون هیچ شک و شبههای، نخستین گام است که میتواند در قالبهای مختلف همچون سمنها و با حضور دانشجویان، اساتید، پژوهشگران، کنشگران سیاسی و غیره باشد. اما لازم است توجه داشته باشیم که این نشستهای محدود، میبایست بهعنوان مقدمه یک رخداد بزرگ باشد؛ ما در این نشستها باید بتوانیم اجماعسازی کرده و همدیگر را متقاعد کنیم و اهمیت این روز را به ادارات، پژوهشگران، کنشگران و غیره، معرفی کنیم.
اعضا و شرکتکنندگان در همین جلسات محدود و خصوصی، میتوانند مبلغین مسئله مهم مد نظر باشند؛ به این صورت که هرکدام به شکل خوشهای و حلقهای، به جاهای دیگر مرتبط شوند، فعالیت کنند، تبلیغ داشته باشند و اطلاعرسانی کنند. اگر این جلسههای کوچک نباشند و به قولی این حلقههای سخت مدیریتی شکل نگیرند، موضوع و رخداد تعمیم داده نمیشود و به سطح جامعه و عموم مردم سرایت نمیکند و فراگیر نمیشود.
بنابراین در ابتدای امر، قطعاً تشکیل جلسات تخصصی و کوچک در ارتباط با روز همدان، تأثیرگذار بوده و هستند؛ اما زمانی که موضوع ما جنبه عمومی پیدا کرد (مانند زمان فعلی که روز همدان در تقویم رسمی کشور ثبت شد)، از این حلقههای محدود تنها در تصمیمگیریهای خاص و برنامههای ویژه، استفاده میشود؛ در این مرحله حتماً برنامهها میبایست به سطح کلان آورده شوند.
بنابراین حال که اتفاق فرخنده ثبت روز همدان در تقویم رسمی کشور رخ داده است، باید برنامههای بزرگتری رقم بزنیم و نواقص را برطرف کنیم؛ برای مثال سعی کنیم در سالهای آینده کارهای عظیمتری شکل بگیرد، جشنها جامعتر و مانعتر برگزار شوند، نام هنرمندی از قلم نیفتد، به موضوعات جزئی و ریز هم پرداخته شود، تمام دستگاههای اجرایی، فرهنگی و اجتماعی درگیر شوند و بهنوعی موضوع عمومیت پیدا کند، هم در سطح جامعه (همچون ادارات دولت) و هم در سطح نخبگان.
* پرسش بعدی پیرامون نقش سمنها در این خصوص است که اندکی اشاره کردید، اگر مطلب تکمیلی وجود دارد، بیان بفرمایید.
سمنها تقسیمبندی دارند؛ برای مثال سمن اجتماعی، کشاورزی، اقتصادی فرهنگی، هنری، سیاسی و غیره. پس از آنجا که هرکدام از آنها تخصصی دارند، میتوانند فعالیت خود را داشته باشند و خروجیهایشان را در یک مجمع عمومی و تشکل بزرگتر مانند روز همدان که استانداری متولی آن است، بیاورند که اولویتبندی و در سطح کلان دیده شوند تا در مرحله اجرا قرار گیرند؛ بنابراین سمنها جهت تقویت موضوع مد نظر ما، ظرفیت بهشمار میآیند. بهویژه اینکه غالباً جوانگرا هستند و نیروهای پُرانرژی و پُرتوان جذب میکنند؛ این مهم در معرفی همدان و داشتههای بالقوه و بالفعل آن، بسیار تأثیرگذار است.
* بله درست میفرمایید، جناب مؤمن استفاده از ظرفیت هنرمندان جهت عمومی شدن چنین مناسبتهایی هم حتماً مؤثر خواهد بود.
قطعاً تأثیرگذار است؛ مخصوصاً امروزه که با وجود فضای مجازی، با 10 سال پیش بسیار متفاوت است. ما در روزگار فعلی ابزار کارآمدی همچون فضای مجازی در اختیار داریم که بسیار به تحقق اهداف، کمک میکند؛ اکنون هنرمندان زیادی همچون جناب آقای باغبانی، صیفیکار و غیره در این زمینه فعال هستند، همچنین دوستانی مانند آقای حمدیه (کتابی در زمینه قهوهخانههای همدان و کتابی در رابطه با عزاداریهای هیئتهای همدانیها دارند) که در این خصوص کار و فعالیت داشته و در قالبهای مختلف همدان را معرفی میکنند؛ برای مثال گویش همدانی و ادبیات همدان را رواج میدهند و محلات قدیمی شهر را معرفی میکنند. وقتی مینشینید پای صحبت این آقایان، با فرهنگ همدان بیشتر آشنا میشوید؛ بنابراین هرکس به طریقی میبایست این مسئولیت را برعهده بگیرد، بهویژه هنرمندان، برای مثال آن کسی که بازیگر و کارگردان است در قالب تئاتر، نویسنده با کتاب و داستان، شاعر با شعر و اداراتی مانند کانون پرورش فکری یا نهاد کتابخانهها، در قالب اجرای برنامهها و مسابقات متنوع برای کودکان و نوجوانان.
از طرفی همدانپژوهان نیز میتوانند با کارهای پژوهشی فاخر و مبتنی بر اسناد و منابع موثق، دادههای خام تولید کنند که هنرمند ما چه در سینما، چه در نمایش، چه در شعر و چه در کتاب زمانی که به دنبال سوژه میگردد، از آنها استفاده و درواقع مستندنگاری کند؛ هنرمند از این طریق حوادث و رخدادهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و غیره را به جامعه معرفی میکند. حتی میتوان به مسائل اقتصادی در قالب مقاله پژوهشی پرداخت که ماندگار و یک منبع برای دانشجویان و افراد دیگر است و همچنین زمینه سایر پژوهشها را هموار میکند، چراکه زمانی تحقیقی در رابطه با موضوعی انجام میشود، اما ابعادی از آن مغفول میماند و دیگران میتوانند با استفاده از آن، ابعاد مذکور را دنبال کنند و به آنها بپردازند.
بنده خودم این کارها را کردهام؛ برای مثال به صداوسیما، دوستان، گروهها و محلات خوراک دادهام و به مباحث مربوط به همدان پرداختهام. حتی میتوان به ادبیات شفاهی ورود کرد؛ برای نمونه در مورد کودتای 28 مردادماه، در مورد کفنپوشان همدان در 30 تیرماه 1331 برای دفاع از نهضت ملی نفت و دکتر مصدق که همدانیها حرکت اول را کردند.
همدانپژوهان، هنرمندان و کنشگران در رابطه با همدان، مکمل یکدیگر هستند که میتوانند با همدیگر پیش بروند و اتفاقات خوبی را رقم بزنند. از طرفی ما مفاخری داریم که پژوهشگران، هنرمندان و شفاهیکاران میتوانند به آنها بپردازند و اطلاعاتشان را کسب کنند؛ هم مفاخر در قید حیات و هم کسانی مانند مرحوم آقای محمودیوثاق، تا خاطراتشان و در ضمن آنها فرهنگ همدان، بیرون کشیده شود و با نگارش، ماندگارشان کنند تا جامعه بهرهمند شود.
* بله، البته فکر میکنم چنین مواردی همت ادارهای مانند فرهنگ و ارشاد اسلامی را میخواهد که متولی این کار بشود.
قطعاً همینطور است؛ اگر ما به تقسیم کار اعتقاد داشته باشیم، میدانیم اداراتی مانند ارشاد یک طرف قضیه هستند و شاعران، گروههای هنری، پایگاههای بسیج و غیره، طرف دیگر؛ همچنین سازمان اسناد و کتابخانه ملی مدیریت غرب کشور در زمینه سند، تصاویر و مستندنگاری، نهاد کتابخانهها با برگزاری نشستهای کتابخوانی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در ارتباط با رده سنی جامعه هدف خود با برگزاری مسابقات کتابخوانی، شعرخوانی، داستان و غیره، اداره آموزشوپرورش و دیگر ادارات، همه میتوانند کمک کند.
بهواقع دستگاههای فرهنگی هرکدام با فعالیتی در راستای وظایف و توانمندیهایشان پای کار بیایند که این موارد میتوانند مکمل یکدیگر باشند. اینجاست که میتوانیم بگوییم ادارهای مانند فرهنگ و ارشاد اسلامی بهعنوان دبیرخانه عمل کند و ساماندهی را برعهده داشته باشد. حاصل این همکاریها پُرباری است که دو ویژگی دارد؛ نخست اینکه از اندیشه دیگران و دانشگاهیان استفاده میکنیم و دوم اینکه امور دارای دید تخصصی میشود. به این صورت که هرکس با توجه به تخصص خودش به همدان میپردازد و یک خرد جمعی ایجاد میشود که قطعاً در پرتو آن آثار پژوهشی، هنری و فرهنگی خوبی تولید خواهد شد.
* همینطور است. جناب مؤمن امسال خوشبختانه ثبت جهانی هگمتانه را نیز شاهد بودیم و بدون شک این مهم مکمل ثبت روز همدان در تقویم کشوری است؛ جنابعالی چه نظری در این ارتباط دارید؟
پیشتر گفتیم که ثبت روز همدان در تقویم ملی، موضوع پاسداشت و معرفی همدان را از جنبه محلی و بومی خارج کرد و به آن جنبه کشوری داد؛ حال وقتی مسئله ثبت جهانی هگمتانه مطرح میشود، میبینیم که موضوع از حالت ملی هم خارج شده و جنبه جهانی به خود میگیرد، پس همدان در سطح جهانی معرفی میشود.
زمانی که شهر ما به دنیا معرفی شود، قطعاً بودجههای ملی و بینالمللی نیز به آن اختصاص مییابد؛ در این صورت همدان اندوختههای بیشتری خواهد داشت، کاوشهای بیشتری انجام میگیرد که باعث میشود دستاوردهای بهتری داشته باشیم و حتی میتوانیم یافتههای خود را معرفی کنیم؛ حال چه ازنظر باستانشناسی، چه فرهنگی و چه تاریخی.
نکته بعدی این است که ثبت جهانی ساده رقم نمیخورد و کار دشواری است، اما سختتر این مهم، نگهداری از آن داشته ثبت جهانی شده است که باعث میشود اعتبار بیشتری اختصاص داده شود و به تبع کارهای بهتری صورت گیرد؛ در رابطه با هگمتانه موجب میشود معماری، شهرسازی و مبلمان شهری آن حفظ شود و مخدوش نشود.
از طرف دیگر قطعاً گردشگران زیادی نیز به دنبال جهانی شدن همدان، جذب میشوند؛ چراکه شهر ما در پایگاه یونسکو در سطح جهان بهعنوان یک میراث بشری و جهانی ثبت شده و از کشورهای دیگر برای دیدن هگمتانه به همدان میآیند که اتفاق خوبی بوده و ازنظر اقتصادی قابل توجه است؛ همچنین در زمینه فرهنگی تبادل ایجاد میشود.
از طرفی همدان میتواند از قِبل ثبت جهانی هگمتانه، آثار دیگر خود مانند گنجنامه، غار علیصدر، آرامگاههای باباطاهر و بوعلی و دیگر موارد را هم معرفی و زمینه ثبت آنها را فراهم کند تا توجه پژوهشگران خارجی به آن معطوف شود که این مهم میتواند موجب تولید آثار فاخر و ترجمه شود تا کار دانشگاهی پیش رود.
در جریان ثبت جهانی شدن شهر و یا مکانی، مسئولان استانی و کشوری هم متوجه آثار تاریخی (حتی اسناد تاریخی) و اهمیت آنها میشوند؛ برای مثال از آنجا که بنده در سازمان اسناد هستم، در زمان ثبت جهانی هگمتانه حدود 200 پرونده را فهرستنویسی و در سایتهای جهانی بارگذاری کردیم که شامل بازسازیها، کاوشها، محوطهسازیها و غیره بود و زمانی که هیئت بررسی آمد، اسناد را هم دید و این مهم، یکی از دلایلی ثبت شد. این موارد باعث میشود ما قدر اسناد تاریخی خود را بدانیم و از آنها محافظت کنیم تا زمینه کارهای پژوهشی فراهم شود.
* بله درست میفرمایید، جناب مؤمن از آنجا که شما ازجمله مفاخری بودید که در روز همدان امسال تجلیل شدید، از فعالیتهای خودتان برایمان بگویید.
بنده سال 69 بهصورت پارهوقت و در کنار تحصیل در قسمت مرکز اسناد انقلاب اسلامی و نیز مرکز اسناد ریاست جمهوری کار میکردم و مسئول بایگانی بودم؛ آنجا با حجم انبوهی از اسناد مربوط به همدان مواجه شدم و همین انگیزهای شد (از سال 73) که طرحی مبنی بر «تاریخ همدان از مشروطه تا انقلاب اسلامی مبتنی بر اسناد» بدهیم و مبنای کار همان اسناد مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ریاست جمهوری و مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر بود که نخستین کتاب تاریخ معاصر همدان است و در دو جلد توسط انتشارات خود مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ و کتاب سال انتشارات هم شد؛ این کتاب فاخر است و از منابع به حساب میآید که 70 درصد آن سند و 30 درصد تاریخ شفاهی در پی یکسری مصاحبه است.
همچنین مجموعه مقالاتی دارم که راجع به همدان است و سه شاخه دارد؛ یکی از آنان راجع به تاریخنگاری است، مورد بعدی پیرامون تاریخ شفاهی و آخرین شاخه مربوط به تاریخ محلی است که تحت عنوان «دریچهای به تاریخ معاصر ایران» توسط انتشارات سوره مهر چاپ شد؛ از این 25 مقاله، حدود 12 مورد راجع به موضوعات بکر همدان است. از موضوعاتی که عرض میکنم میتوان به اقدامات برای انقلاب اسلامی، نهضت ملی، جامعه تعلیمات اسلامی، مشروطیت و غیره توسط همدانیها و مفاخری همچون آیتاالله بنیصدر، آیتالله آخوند و غیره اشاره کرد.
سپس پا را فراتر گذاشتیم، کار جمعوجورتری انجام دادیم و به دفاع مقدس ورود پیدا کردیم و نقش استان همدان در دفاع مقدس در تابستان و پاییز سال 1361 را بررسی کردیم که در قالب یک کتاب مبتنی بر اسناد و تاریخ شفاهی تحت عنوان «رمضان در کوشک» توسط بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای اسلامی چاپ شد و جالب است بدانید که بنده بهخاطر همین کتاب، پژوهشگر برتر سازمان اسناد و کتابخانه ملی در کشور و پژوهشگر برتر در استان شدم.
اثر بعدی بنده در زمینه دفاع مقدس کتابی بوده که حاصل خاطرات پنج نفر از جانبازان ویژه است؛ یعنی آنان که دو دست نداشتند، دو پا نداشتند، قطع نخاع بودند و یا نابینا و شیمیایی شده بودند که نام آن «درد شیرین» و براساس اسناد و تاریخ شفاهی است.
نگارش کتابی هم در پی نیاز استان در استانداری مطرح شد و کار آن انجام گرفت که تحت عنوان «خیزش دانشآموزی» چاپ شد؛ خیزش دانشآموزی 30 مهرماه 1357 در یک روز اتفاق افتاد، اما ما ماجراهای آن را تبدیل به یک کتاب 300 صفحهای کردیم که این کتاب هم مبتنی بر اسناد و تاریخ شفاهی بوده و مشتمل بر عکسهای بدیع است. در آن روز اتفاقات قشنگی رقم خورده که به آنها در این کتاب پرداخته و همچنین ابهامات برطرف شده است؛ برای مثال در رابطه با روز 30 مهرماه 1357 در همدان گفته میشد که آن خیزش در پی هتک حرمت یک خانم ایجاد شده است که نشان دادیم اینگونه نبوده و نیز گفته میشد که تعداد شهدای آن روز دو مورد بوده است که ثابت کردیم سه شهید داشتهایم. از طرفی در این کتاب نقش پزشکان، دانشآموزان، بازاریان و حتی روستاییان حاضر در آنجا دیده شده که جزء بهترین کتابها است.
کتاب بعدی تألیفشده که در دست چاپ است، مربوط به نهضت ملی در همدان بوده؛ یعنی از سال 1328 تا کودتای 28 مردادماه 1332 که یک کتاب 800 صفحهای و 95 درصد آن سند است و انتشارات شیرازه آن را چاپ میکند.
اثر دیگر مربوط به یکی از شخصیتهای همدانی، یعنی آیتالله شیخمحمدباقر بهاری است که در انقلاب مشروطه نقش محوری در غرب کشور داشتهاند و بنده از ایشان بهعنوان خط سوم در انقلاب مشروطه یاد میکنم؛ این کتاب هم زیر چاپ و مبتنی بر سند است و سوره مهر آن را چاپ خواهد کرد.
همچنین حدود 250 مقاله علمی و پژوهشی دارم که در نشریات تاریخی چاپ شدهاند؛ از طرفی چون بنده در دانشگاه تدریس دارم، موضوعاتی به دانشجویان و پژوهشگران برای تحقیق میدهم که جنبه همدانشناسی داشته باشد.
از طرفی در چیزی حدود 400 برنامه رادیویی و تلویزیون راجع به همدان صحبت کردهام؛ از موضوعاتی همچون ادیان گرفته تا تاریخ، نامجایها و وقایع همدان.
یک موشنگرافی 50 قسمتی 6 دقیقهای نیز کار کردهایم که از انقلاب مشروطه تا پایان جنگ در همدان مبتنی بر سند را نمایش میدهد و شبکه یک و شبکه شما آن را پخش کرد و خوشاقبال شد؛ به اضافه اینکه روزشمار انقلاب اسلامی را هم کار کردهایم و هرسال پخش میشود.
آخرین کتاب بنده هم که در دست چاپ است، خاطرات سردار همدانی، تحت عنوان «اینجا سرزمین محمد رسولالله است» بوده؛ البته این موارد که به آنها اشاره کردم، آندسته از آثاری بوده که اکنون به ذهنم آمد.
* بسیار عالی؛ جناب مؤمن از وقتی که در اختیار ما و مخاطبانمان قرار دادید، سپاسگزارم.
خواهش میکنم و بنده هم از رسانه شما ممنونم که به ظرفیتهای همدان میپردازد.
شناسه خبر 86548