شناسه خبر:64583
1401/10/14 09:14:45

سپهرغرب، گروه کافه کتاب: سارا عرفانی نویسنده کتاب «قاف» می‌گوید بد به حال ناشر و نویسنده‌ای که به دلایل دیگری غیر از دغدغه‌مندی دست به کتاب سازی بزند. به‌همین‌ترتیب باید جلوی کتاب‌سازی درباره سردارسلیمانی گرفته شود.

تجاوز تابستان سال 2006 جنگ حقیقی رژیم صهیونیستی علیه لبنان و هدف آن نابودی جریان جبهه مقاومت (حزب‌الله) بود. در این نبرد سخت، سید حسن نصرالله دبیر کل حزب‌الله لبنان از دو بازوی توانمند یعنی حاج عماد مغنیه و حاج قاسم سلیمانی بهره مند بود. حاج قاسمی که خروج از لبنان را در اوج نبرد و در یکی از شدیدترین جنگ‌ها علیه لبنان نپذیرفت. او به طور مستقیم در اتاق عملیات مرکزی حضور داشت.
پیروزی و مقاومت 33 روزه حزب‌الله لبنان در برابر رژیم صهیونیستی که در بین لبنانی‌ها به «نبرد تموز» شهرت یافته و بر اساس یک «نقشه جامع» که توسط آمریکا، انگلیس، فرانسه، رژیم صهیونیستی، مصر، اردن، عربستان و احزاب شاخص طیف 14 مارس لبنان طراحی شده بود، دستاورد بزرگی بود که حاج قاسم در رخ دادن این اتفاق بزرگ، نقش به سزایی را ایفا کرد. شخصیتی که بعدها صحنه‌های ماندگاری را در جنگ علیه داعش در سوریه و عراق نیز رقم زد.
سارا عرفانی در سیزدهمین کتاب خود با عنوان «قاف» که برای رده سنی نوجوان نوشته شده، حضور سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی را در جنگ 33 روزه لبنان سوژه کار خود قرار داده است. این کتاب 56 صفحه‌ای مصور، توسط انتشارات انقلاب اسلامی روانه بازار نشر شده است به همین بهانه گفتگویی با او داشتیم.
مشروح این گفتگو را در ادامه می‌خوانید:
  خانم عرفانیان در ابتدا از دلایل چگونگی نگارش کتاب بفرمائید چرا موضوع شهید سلیمانی و جنگ 33 روزه لبنان را برای نگارش انتخاب کردید.
کتاب قاف در سال 99 با طرح جلد دیگری منتشر شده بود. من خودم کتاب را گرفته بودم. کتاب را به خاطر اینکه درباره حاج قاسم بود همچنین مصور و کمیک استریپ بود، دوست داشتم و از این جهت برای من مهم بود. در واقع می‌خواهم بگویم این کتاب از قبل توجه مرا جلب کرده بود. از انتشارات انقلاب اسلامی تماس گرفتند و گفتند که قصد دارند کتاب بازنویسی شود.
حاج قاسم برای اولین بار یک مصاحبه تقریباً یک ساعته درباره جنگ 33 روزه لبنان داشتند، از عوامل آشکار و پنهان جنگ گفتند، از آزادی اسرایی که در دست اسرائیل بودند صحبت کردند و یک سری اتفاقات دیگر و در نهایت درباره نحوه پیروزی و چگونگی پایان جنگ 33 روزه لبنان صحبت کردند. همه این موضوعات و جریان مقاومت، موضوعاتی بود که به آن علاقه داشتم. وقتی به من پیشنهاد شد تا کتاب «قاف» را بازنویسی کنم خیلی خوشحال شدم؛ اما به دلیل مشغله‌ای که داشتم گفتم که شاید فرد دیگری بتواند کار را سریع‌تر تحویل دهد. ولی خب، دوستان لطف و اصرار داشتند که خودم این کار را بازنویسی کنم.
به نظرم موضوع جنگ 33 روزه لبنان و صحبت‌های حاج قاسم می‌تواند برای مخاطب نوجوان و جوان جذاب باشد. از بُعد حماسی و قهرمان پروری، موضوع مقاومت و مبارزه، موضوعی است که همواره برای مخاطب جذاب است.
  تصاویر تا چه‌اندازه توانست به رساندن مفهوم داستان شما، به مخاطب کمک کند؟
بر اساس صحبت‌های حاج قاسم، ابتدا یک کمیک‌موشن ساخته شد؛ یک چیزی شبیه انیمیشن که صدای حاج قاسم روی آن تصاویر بود. سپس این کتاب به صورت کمیک استریپ تولید شد. فکر می‌کنم تصاویر، تصاویر جذابی است. البته چند بار در چاپ‌های مختلف، ویرایش‌هایی روی تصاویر صورت گرفت و در چاپ سوم، تصاویر جذاب‌تری نسبت به چاپ‌های قبلی تولید شد؛ چون به کمیک استریپ نزدیک تر شده. یک جاهایی دیالوگ باکس داریم و صحبت‌های افراد در باکس قرار می‌گیرد. فکر می‌کنم تصاویر مخاطب را جذب می‌کند و می‌تواند خواننده را به آن مفهومی که در دل خودش دارد نزدیک کند.
  نگارش کتاب چقدر زمان برد؟
برای بازنویسی کتاب وقت زیادی نداشتم، شاید سه هفته مانده بود به سالروز شهادت حاج قاسم. تقریباً دو هفته برای بازنویسی کتاب وقت گذاشتم. چندین بار مصاحبه حاج قاسم درباره جنگ 33 روزه لبنان را دیدم. بارها درباره این جنگ در اینترنت تحقیق و جست و جو کردم و اطلاعات خوبی به دست آوردم. با یک دیپلمات لبنانی که پدر و مادرش در این جنگ شهید شده بودند حرف زدم که کمک زیادی در بازنویسی به من کرد.
به هرحال هر چه قدر در حول و حوش ماجرایی که سوژه اصلی ماست بیشتر پرس و جو کنیم و اطلاعات کسب کنیم، شاید بتوانیم به اندازه حتی یک جمله یا یک کلمه به کتاب نکته‌ای را اضافه کنیم. به همین خاطر مطالعه و تحقیقاتی که داشتم خیلی به من کمک کرد. به عنوان مثال در جایی از کتاب داریم که موشک‌های کورنت یکی پس از دیگری به سمت تانک‌های مرکاوای اسرائیلی شلیک شدند.
این‌تانک‌ها انحصاری هستند و اسرائیل این تانک‌ها را به هیچ کشور دیگری نمی‌فروشد. از قابلیت و امکانات بالایی برخوردار و انهدام آنها خیلی سخت است؛ ولی لبنان در جنگ 33 روزه توانست 37 تانک را از بین ببرد و این یک شکست خیلی سنگین برای اسرائیل بود. خب، برای نگارش این بخش جست و جوکردم و درباره این تانک‌ها مطالعه کردم و سعی کردم اطلاعاتم را در این باره زیاد کنم، تا بتوانم فضای ملموس‌تری را برای مخاطب بیان کنم. چون در صحبت‌های حاج قاسم چندان ملموس نبود -زبان ایشان زبان یک فرد نظامی بود برای همین تلاش کردم در عین سادگی و با اضافه کردن چند جمله یا تغییرات خیلی کوچک، این اطلاعات داستانی‌تر شود و مخاطب بتواند ارتباط بهتری برقرار کند.
  شما در زمانی کار نگارش این کتاب را انجام دادید که حاج قاسم به شهادت رسیده. نوشتن از حاج قاسمی که وجود فیزیکی‌اش در بین ما نیست، قطعاً راحت نبود. جایی از کار بوده که نوشتن را متوقف کنید و نتوانید نوشتن را برای مدتی ادامه دهید؟
در این مدت یک ارتباط قلبی با حاج قاسم برقرار کردم. معتقدم اگر هر نویسنده‌ای می‌خواهد درباره شهیدی بنویسد، شهید باید او را بپذیرد. شاید این نکته یک حرف دلی باشد و نشود با عقل و منطق آن را اثبات کرد؛ ولی فکر می‌کنم اگر شهید نخواهد، نویسنده نمی‌تواند درباره او بنویسد.
این مساله را درباره شهدایی که دوست داشتم درباره آنها بنویسم و نشد تجربه کردم. من می‌خواستم، اما به هر دلیلی آن شهید نمی‌خواست و می‌خواست نویسنده دیگری درباره او بنویسد. حاج قاسم با آن رشادت‌ها و شجاعت‌ها پشت سر یک ملت ایستاده بود و مردم بدون اینکه حواس شأن باشد، تا وقتی ایشان بود، به یک کوه استوار تکیه زدند و خیال شأن راحت و خاطرشان جمع بود که این کوه پشت سرمان است و از ما حمایت می‌کند. شهادت حاج قاسم برای همه سنگین بود. من خودم تا یکی دو روز به شدت باورم نمی‌شد و منتظر بودم خبر شهادتشان تکذیب شود. به هیچ وجه خبر شهادت شأن برای من باورپذیر نبود.
  سه‌سال از شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی می‌گذرد. در این مدت کتاب‌های زیادی درباره ایشان منتشر شده؛ به‌ویژه ماه‌های اول پس از شهادت شأن که برخی ناشران بدون توجه به کیفیت کتاب و جایگاه شهید، برای کسب سهم بیشتری از بازار با یکدیگر رقابت داشتند. بی‌پرده بگویم، کتاب‌سازی محض بود. هنوز هم کتابی در حد و اندازه سردار نوشته نشده. دراین‌باره چه نظری دارید؟
چند شب پیش در اخبار شنیدم که در این مدت از شهادت حاج قاسم تا کنون- نزدیک به 700 کتاب درباره ایشان تولید شده. کتاب‌هایی که ضعیف هستند و کتاب سازی اند و صرفاً می‌خواهند یک کاری کرده باشند که در شأن حاج قاسم نیست و واقعاً این نویسنده‌ها دارند در حق حاج قاسم ظلم می‌کنند، این را بدون تعارف می‌گویم. ممکن است و تأکید می‌کنم شاید احساس می‌کنند از سر احساس وظیفه دارند کاری انجام می‌دهند؛ اما متأسفانه از روی احساس وظیفه هم نیست، به خاطر دلایل دیگری است. بد به حال ناشر و نویسنده‌ای که به دلایل دیگری غیر از دغدغه مندی که وظیفه ذاتی اوست، دست به کتاب سازی بزند و کتابی تولید کند که در شأن و مقام ارزشمند و والای حاج قاسم نباشد. به نظرم این اتفاق باید به وسیله یک نهاد یا ارگانی متوقف می‌شد و جلوی کتاب‌های ضعیف و کتاب‌هایی که به خاطر رزومه تولید شدند را می‌گرفت. من فکر می‌کنم باید با وسواس خیلی بیشتری درباره شخصیت‌های بزرگمان بنویسیم و اجازه ندهیم هر فردی یا هر ناشری به هر دلیلی دست به کتاب سازی یا چاپ کتاب درباه شخصیت‌های ارزشمند بزند. بعضی از این کتاب‌ها درباره حاج قاسم صرفاً در حد یک جست و جوی ساده در اینترنت بوده و یا شاید چند خاطره که به لحاظ کیفی، فنی و حتی محتوایی روی آن کار نمی‌شود و صرفاً یک سری اطلاعات کم عمق و سطحی در کتاب آورده می‌شود. مقام حاج قاسم خیلی بالاتر از این حرف هاست که بخواهیم درباره ایشان چنین کارهایی را انجام دهیم.
 این دومین کار شما بعد از «دختر ماه» برای رده سنی نوجوان است. فکر می‌کنید چه‌طور می‌توان به‌وسیله ادبیات داستانی، مفاهیم ارزشی را به نوجوان امروز انتقال داد؟
البته کارهای دیگری برای نوجوان داشتم؛ مثل «پروانه ای که سوخت» از مجموعه قهرمانان انقلاب و «دلاور مرد سیستان» از مجموعه قصه فرماندهان، که آن موقع کمتر مورد توجه قرار گرفتند. فکر می‌کنم برای نوجوان باید اولاً خیلی دقیق و درست حرف‌هایی را انتخاب کنیم که نسبت به آن دغدغه داشته باشیم تا بتوانیم به فضای ذهنی نوجوان نزدیک شویم. دوم اینکه از عناصری استفاده کنیم که برای او جذاب باشد و بخواهد کتاب را دنبال کند. اینها یک سری نکات کلی است، ولی باید ببینیم نیاز نوجوان ما چیست و از آن سمت وارد شویم و با او حرف بزنیم. باید به نوجوان نزدیک شویم. فکر می‌کنم هنوز راه داریم تا بتوانیم حرف دل نوجوان امروز را دقیق و درست بفهمیم و سعی کنیم با زبان خودش با او حرف بزنیم. باید تلاش مان را بکنیم و ببینیم مخاطب نوجوان در مواجه با این آثار چه برخوردی دارد، چه قدر جذب می‌شود و تا چه اندازه ما ناموفق هستیم.
 قصد دارید کار دیگری هم درباره شهیدسلیمانی بنویسید؟
طبیعتاً اگر کاری باشد که در شأن حاج قاسم باشد و با همان معیارهایی که عرض کردم باشد و البته خودشان اجازه بدهند، بله با کمال میل این کار را انجام می‌دهم. فکر می‌کنم برای اینکه این پازل کامل شود، می‌توان یک کتاب شبیه «قاف» درباره سید حسن نصرالله و شهید عماد مغنیه هم نوشت. فرقی هم ندارد. نویسنده دیگری می‌تواند بنویسد. چون این سه عزیز در این کتاب با هم بودند، فکر می‌کنم اگر این کتاب به یک سه گانه تبدیل شود، احتمالاً برای مخاطب نوجوان جذاب خواهد بود.
 به‌عنوان یک نویسنده، دلیل ماندگاری حاج قاسم بین افراد مختلف جامعه با عقاید و دیدگاه‌های متفاوت را چه می‌دانید؟
شاید یکی از ویژگی‌های حاج قاسم این بود که دیدگاه‌ها و اختلاف نظرهای مردم کشوری که از آن دفاع می‌کرد، برایش مهم نبود. او سردار یک ملت بود. از وطن در مقابل دشمنان این مرز و بوم دفاع می‌کرد و آدم‌ها را دسته‌بندی نمی‌کرد. او همه را دوست داشت و این دوست داشتن، به مردم هم منتقل می‌شد.

شناسه خبر 64583