شناسه خبر:20868
1399/2/15 09:42:51

سپهرغرب، گروه فرهنگی: قارون از ثروت‌اندوزان قوم حضرت موسی(ع) بود که هم، خود به انحراف افتاد و هم، با نمایش تجملات خود، زمینه‌های انحراف قوم را فراهم آورد.

«قارون‌بن‌یصهربن‌قاهت» از افراد ثروتمند بنی‌اسرائیل بود. قرآن او را در بدکاری در ردیف فرعون و هامان شمرده است. وی ابتدا از مخالفان اصلی حضرت موسی بود، اما در نهایت به او ایمان آورد و به همراه بنی‌اسرائیل مصر را ترک کرد. با گذشت زمان، قارون شروع به نافرمانی‌ کرد و همین امر موجب عذاب الهی و مرگ او شد. در تورات، داستان قارون و جدالش با حضرت موسی(ع) آمده است.

او از جمله افراد ظالم، در قوم بنی‌اسرائیل بود که رفتارهای بسیار بدی در قبال پیامبر زمانه خویش، پیشه می‌کرد و به نوعی هم‌دست فرعون و هامان شناخته می‌شد و به تعبیر قرآن موسای نبی را ساحر کذّاب می‌دانست.

خداوند در سه سوره قرآن به جریان او اشاره کرده است. آیات 76 تا 83 سوره قصص، آیات‌ 23 تا 25 غافر و 39 و 40 غافر از جمله این آیات است که هربار به هرکدام به‌صورت مجزا می‌پردازیم.

خداوند درباره بخشی از ماجراهای مربوط به قارون، در سوره قصص می‌فرماید:«إِنَّ قارُونَ کانَ مِنْ قَوْمِ مُوسى فَبَغى عَلَیْهِمْ وَ آتَیْناهُ مِنَ الْکُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی الْقُوَّةِ إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحینَ؛ همانا قارون از قوم موسی بود که بر آنان تعدی و تجاوز کرد و از گنجینه‌های مال و ثروت، آن اندازه به او دادیم که حمل کلیدهایش بر گروهی نیرومند، گران و دشوار می‌آمد. [یاد کن] هنگامی که قومش به او گفتند: [متکبرانه و مغرورانه] شادی مکن، قطعاً خدا این عده را دوست ندارد.»(76 قصص)

بر اساس این آیه،‌ قارون از قوم موسی(ع) بود و ظاهراً این ماجرا پس از جدایی‌اش از فرعون بود. هرچند بر اساس نقل‌هایی به ظلم خود بازگشت. همچنان که در آیه اشاره دارد (فَبَغَى عَلَیْهِمْ) بر آنان تعدی و ظلم کرد.

1ـ خداوند از باب سنت خویش، زمینه‌هایی برای برخورداری از مال و ثروت برای او فراهم آورد تا از این باب، ایمان قوم موسای نبی را مورد محک قرار دهد. مانند آنچه اکنون خداوند برای برخی ظالمان و متکبران مسیر ثروت را باز می‌کند تا ایمان مردم محک بزند.‌ همچنان که گفته می‌شود؛ این فرد که ظالم است، چرا خدا او را صاحب ثروت کرده است؟ حداقل می‌توان گفت: یکی از حکمت‌های این امر، در این نوع آزمون‌ها نهفته است که اتفاقاً در ادامه این آیات به این فتنه اشاره می‌شود. به‌گونه‌ای که بزرگان قوم لغزش کردند.

2ـ برخی از قوم، او را در ابتدا از غرورهای مستانه‌اش بیم و هشدار دادند، اما نپذیرفت. به او گفتند: «وَ ابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ ۖ وَلَا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا ۖ وَأَحْسِنْ کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ ۖ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ ۖ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ؛‌ در آنچه خدا به تو عطا کرده است، سرای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن و نیکی کن، همان‌گونه که خدا به تو نیکی کرده است و در زمین، خواهان فساد مباش. بی‌تردید خدا مفسدان را دوست ندارد.

3ـ او در پاسخ به‌صورت متکبرانه گفت: « جز این نیست که این [ثروت و مال انبوه] را بر پایه دانشی که نزد من است، به من داده‌اند. آیا نمی‌دانست که خدا پیش از او اقوامی را هلاک کرده است، که از او نیرومندتر و ثروت‌اندوزتر بودند؟ و مجرمان [که جرمشان معلوم و مشهود است] از گناهانشان بازپرسی نمی‌شود،«‌ قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِی أَوَلَمْ یَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَکَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَکْثَرُ جَمْعًا وَلَا یُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ»

اما پس از مدتی که از زندگی مستانه قارون گذشت،‌ برخی از افرادی که وی را نصیحت می‌کردند، به مرور زمان شک‌وشبهه بر قلبشان سایه افکند و پیدا و پنهان می‌گفتند: ای‌کاش ما هم، مانند او ثروتمند بودیم. به تعبیر قرآن اینها دنیادوست بودند که ظاهراً تعداد بالایی را به خود اختصاص داده بودند. این فتنه زمانی آغاز شد که روزی قارون، با جاه و ثروت خود بیرون آمد. خداوند در این باره می‌گوید «فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ فی زینَتِهِ قالَ الَّذینَ یُریدُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظیمٍ» [قارون] در میان آرایش و زینت خود بر قومش درآمد. آنان که خواهان زندگی دنیا بودند، گفتند: ای‌کاش مانند آنچه به قارون داده‌اند، برای ما هم بود. واقعاً او دارای بهره بزرگی است.»

صاحبان علم الهی که ظاهراً‌ اوصیای موسای نبی(ع) بودند،‌ این دنیاطلبان را نصیحت کردند و آن‌ها را نسبت‌به آخرت، ایمان و عمل صالح توجه دادند و گفتند « وَقَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَیْرٌ لِّمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا یُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ » و کسانی که معرفت و دانش به آنان عطا شده بود، گفتند: وای بر شما! پاداش خدا برای کسانی که ایمان آورده و کار شایسته انجام داده‌اند، بهتر است. و [این حقیقت الهی را] جز شکیبایان در نمی‌یابند.»

اما در نهایت خداوند، او را عذاب کرده و مایه عبرت قارون‌صفتان عالم قرار داد. یعنی آن‌ها که به جای ایمان به خدا و رسولش،‌ در مقابلش تکبر به خرج می‌دهند و اندوخته‌های زندگی‌شان را حاصل دسترنج خود می‌دانند، نه لطف الهی و این اندوخته‌ها را در مسیری، غیر از مسیر خداوند هزینه می‌کنند و نیز بابت این امر به دیگران، فخر می‌فروشند و با تبختر و خودشیفتگی در میان مردم، حرکت می‌کنند. بنابراین منشأ این سقوط، شخصیتی از همان کج‌رفتاری نسبت‌به ارزش‌های الهی و آموزه‌های دین شکل گرفت و به اینجا ختم شد که خداوند فرمود: «فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا کَانَ لَهُ مِن فِئَةٍ یَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَمَا کَانَ مِنَ الْمُنْتَصِرِینَ » پس او و خانه‌اش را در زمین فرو بردیم و هیچ گروهی، غیر از خدا برای او نبود که وی را [برای رهایی از عذاب] یاری دهد، و خود نیز نتوانست از خود دفاع کند.»

گزارش خداوند از واکنش آن‌ دست از افرادی که آرزو داشتند، در جایگاه قارون باشند. پس از عذاب قارون در خورد توجه است. خداوند می‌فرماید « و بامدادان، آنان که دیروز مقام و جایگاه او را آرزو داشتند، [چنان حالی شدند که] می‌گفتند: وه! گویی خدا رزق را برای هرکس از بندگانش بخواهد وسعت می‌دهد، و [برای هرکه بخواهد] تنگ می‌گیرد. اگر خدا بر ما منّت نگذاشته بود، ما را نیز در زمین فرو برده بود. گویی کافران رستگار نمی‌شوند. « وَ أَصْبَحَ الَّذینَ تَمَنَّوْا مَکانَهُ بِالْأَمْسِ یَقُولُونَ وَیْکَأَنَّ اللهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ یَقْدِرُ لَوْ لا أَنْ مَنَّ اللهُ عَلَیْنا لَخَسَفَ بِنا وَیْکَأَنَّهُ لا یُفْلِحُ الْکافِرُونَ »

شناسه خبر 20868