شهاب، قهرمانی که از سکوت بلند شد
سید شهابالدین حبیبی، مردی که در دنیای بیصدا و تاریک به دنیا آمد، اما توانست با ارادهای قویتر از هر صدای دیگری، تاریخساز شود. او نه تنها در دنیای ورزش، بلکه در دنیای زندگی نیز درخشید. داستان زندگی او یک داستان بیپایان از امید، پشتکار، و عبور از سختیهاست.
14 اردیبهشت 1370، در حالی که جهان در سکوت فرو رفته بود، سید شهابالدین حبیبی به دنیا آمد. او نه اولین فرزند، بلکه سومین فرزند یک خانواده هفتنفره بود که سه نفر از اعضای آن ناشنوا بودند. زندگی در این خانواده، که دو فرزند دیگر هم شرایط مشابه او را داشتند، نهتنها سختیها و چالشهای خود را به همراه داشت، بلکه امری کاملاً طبیعی بهنظر میرسید.
با وجود شرایط ویژهای که داشتند، اما روحیه شاد و امیدوارانه خانواده، هرگز اجازه نداد که این محدودیتها به مانعی برای رشد تبدیل شود. شهاب از همان آغاز در کنار محبتهای بیدریغ والدینش، دوران کودکی شاد و پرباری را پشت سر گذاشت. در این دوران، او یاد گرفت که هیچچیز نمیتواند از مسیر پیشرفت او جلوگیری کند، حتی سکوت.
*آغاز مسیر قهرمانی
از همان ابتدا، شهاب تصمیم گرفت که با قدرت، زندگیاش را بسازد. در سال 1381، وقتی تنها 11 سال داشت، وارد رشته ژیمناستیک شد و به قول خودش در این رشته استعداد بینظیری از خود نشان داد، اما شرایط خاصاش باعث شد نتواند در مسابقات شنواها شرکت کند.
میگوید با وجود همه این محدودیتها هرگز دلسرد نشدم و بهدنبال فرصتهای جدید رفتم. همین روحیه باعث شد تا وارد رشته فوتبال شوم، و با توجه به علاقه زیادی که به این ورزش داشتم، در این رشته نیز به موفقیتهای قابل توجهی دست یافتم.
*کشتی؛ گود پهلوانی در دنیای سکوت
اما شهاب هیچگاه تنها به یکی از رشتهها بسنده نکرد. در کنار فوتبال، کشتی نیز به دنیای او وارد شد. شهاب با روحیهای که در دل ناشنوایی داشت، به میدان کشتی پا گذاشت و در مدت 7 سال توانست در مسابقات استانی و کشوری به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کند.
میگوید: در نخستین مسابقهای که در قروه برگزار شد، مقام دوم را کسب کردم و این پیروزی اعتماد به نفس بسیاری به من داد و از آن به بعد بهدنبال قلههای بالاتر بودم و در مسابقات استانی و ملی موفق به کسب مقامهای مختلف شدم و این پیروزیها برای من بیشتر از هر چیزی شیرین بود، چون به من یاد داد که هیچ چیزی نمیتواند من را متوقف کند.
*دوومیدانی تا رسیدن به آرزوهای بزرگ
هرگز از مبارزه دست نکشیدم. پس از موفقیتهایش در کشتی و فوتبال، به رشته دوومیدانی روی آوردم. این بار، هدفم فراتر از کسب مدالهای کشوری بود.
میخواستم در مسابقات آسیایی و المپیک شرکت کند. با وجود تمام چالشها، با این هدف توانستم در مسابقات لیگ کشور مقام دوم را کسب کنم و در بیش از 20 اردو تیم ملی حضور یابم.
اما متأسفانه بهدلیل نداشتن حمایتهای لازم و بهانههایی چون «نبود اعتبار» یا «فراهم نبودن شرایط»، هر بار از مسابقات آسیایی و جهانی محروم میشدم.
این وضعیت مرا دلسرد کرد، اما هرگز از تلاش دست نکشیدم. تصمیم گرفتم وارد رشته تیراندازی با تفنگ تپانچه بادی شوم،سال 94 بهعنوان نخستین فرد در استان کردستان وارد این رشته ورزشی شدم و بدون کمک مربی توانستم پلههای موفقیت را در حد توان در این رشته ورزشی بالا بروم تا جایی که در نخستین حضورم در مسابقات کشوری، مقام سوم و در دومین مرحله مقام دوم را بدست آوردم.
کاری که در استان من تازگی داشت اما بهواسطه علاقمندی که داشتم بلافاصله در نخستین مسابقات کشوری مقام سوم را کسب کرد.
با وجود دستاوردهای بزرگ و حضور در اردوهای تیم ملی، شهاب از بیتوجهی مسئولان نسبت به ورزشکاران معلول ناراضی است و میگوید: حتی با وجود اینکه در چندین رشته ورزشی مقامهای برتر را کسب کردم، هیچوقت حمایت شایستهای از من نشد. نه تنها به من کمک مالی نکردند، بلکه حتی امکانات اولیه مثل مترجم یا تجهیزات کافی برای تمرینات فراهم نبود.
8آرزوها، چشماندازها و اهداف بلندمدت
شهاب، هرچند از سختیها و ناملایمات بسیار رنج برد، اما هنوز هم قلبش در پی المپیک میتپد و از آرزوهایاش برای حضور در المپیک میگوید: حضور در المپیک برای من نه تنها یک افتخار، بلکه فرصتی است تا نشان دهم که معلولیت نمیتواند محدودیتی باشد. من به خودم و تواناییهایم ایمان دارم.
برای من رسیدن به هدف همان چیزی است که مرا به تلاشهای بیشتر وامیدارد از همه همنوعانم هم میخواهم که هیچگاه از تلاش دست نکشند. چرا که معتقدم کسانی که به لحاظ جسمی معلولیت دارند به معنای محدودیت نیست باور کنید، شما هیچ محدودیتی ندارید. به شرط اینکه به تواناییهای خود ایمان داشته باشید.
*نگاه به آینده و پیامی برای جامعه
شهاب، با تمام دردها و شکستها، همچنان امیدوار است. او به تمام معلولان و کسانی که زندگی به آنها سخت گرفته، میگوید: شما با هر شرایطی که دارید، میتوانید قلههای موفقیت را فتح کنید. تنها چیزی که لازم است، ایمان به خود است.
شهاب باور دارد که جامعه باید تغییر کند، باید توانمندیهای افراد معلول را ببیند، نه ضعفهای آنها را «اگر ما به افراد معلول فرصت بدهیم، میبینیم که آنها نهتنها میتوانند برابر با دیگران رقابت کنند، بلکه در بسیاری از زمینهها حتی از دیگران پیشی خواهند گرفت».
سید شهابالدین حبیبی، مردی که از سکوت آغاز کرد و با صلابت و اراده درخشان به سمت موفقیتها گام برداشت، به ما نشان میدهد که هیچ چیزی نمیتواند اراده یک انسان را متوقف کند.
او نمادی است از مبارزه، امید، و ایمان به تواناییها. جامعه باید با نگاهی جدید به معلولان نگاه کند، نه به چشم ترحم، بلکه به چشم احترام و حمایت. افراد معلول نیز باید بدانند که در هر شرایطی میتوانند زندگیای آزاد و مستقل داشته باشند و از آنچه که در دل دارند، بهترین استفاده را ببرند.
14 اردیبهشت 1370، در حالی که جهان در سکوت فرو رفته بود، سید شهابالدین حبیبی به دنیا آمد. او نه اولین فرزند، بلکه سومین فرزند یک خانواده هفتنفره بود که سه نفر از اعضای آن ناشنوا بودند. زندگی در این خانواده، که دو فرزند دیگر هم شرایط مشابه او را داشتند، نهتنها سختیها و چالشهای خود را به همراه داشت، بلکه امری کاملاً طبیعی بهنظر میرسید.
با وجود شرایط ویژهای که داشتند، اما روحیه شاد و امیدوارانه خانواده، هرگز اجازه نداد که این محدودیتها به مانعی برای رشد تبدیل شود. شهاب از همان آغاز در کنار محبتهای بیدریغ والدینش، دوران کودکی شاد و پرباری را پشت سر گذاشت. در این دوران، او یاد گرفت که هیچچیز نمیتواند از مسیر پیشرفت او جلوگیری کند، حتی سکوت.
*آغاز مسیر قهرمانی
از همان ابتدا، شهاب تصمیم گرفت که با قدرت، زندگیاش را بسازد. در سال 1381، وقتی تنها 11 سال داشت، وارد رشته ژیمناستیک شد و به قول خودش در این رشته استعداد بینظیری از خود نشان داد، اما شرایط خاصاش باعث شد نتواند در مسابقات شنواها شرکت کند.
میگوید با وجود همه این محدودیتها هرگز دلسرد نشدم و بهدنبال فرصتهای جدید رفتم. همین روحیه باعث شد تا وارد رشته فوتبال شوم، و با توجه به علاقه زیادی که به این ورزش داشتم، در این رشته نیز به موفقیتهای قابل توجهی دست یافتم.
*کشتی؛ گود پهلوانی در دنیای سکوت
اما شهاب هیچگاه تنها به یکی از رشتهها بسنده نکرد. در کنار فوتبال، کشتی نیز به دنیای او وارد شد. شهاب با روحیهای که در دل ناشنوایی داشت، به میدان کشتی پا گذاشت و در مدت 7 سال توانست در مسابقات استانی و کشوری به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کند.
میگوید: در نخستین مسابقهای که در قروه برگزار شد، مقام دوم را کسب کردم و این پیروزی اعتماد به نفس بسیاری به من داد و از آن به بعد بهدنبال قلههای بالاتر بودم و در مسابقات استانی و ملی موفق به کسب مقامهای مختلف شدم و این پیروزیها برای من بیشتر از هر چیزی شیرین بود، چون به من یاد داد که هیچ چیزی نمیتواند من را متوقف کند.
*دوومیدانی تا رسیدن به آرزوهای بزرگ
هرگز از مبارزه دست نکشیدم. پس از موفقیتهایش در کشتی و فوتبال، به رشته دوومیدانی روی آوردم. این بار، هدفم فراتر از کسب مدالهای کشوری بود.
میخواستم در مسابقات آسیایی و المپیک شرکت کند. با وجود تمام چالشها، با این هدف توانستم در مسابقات لیگ کشور مقام دوم را کسب کنم و در بیش از 20 اردو تیم ملی حضور یابم.
اما متأسفانه بهدلیل نداشتن حمایتهای لازم و بهانههایی چون «نبود اعتبار» یا «فراهم نبودن شرایط»، هر بار از مسابقات آسیایی و جهانی محروم میشدم.
این وضعیت مرا دلسرد کرد، اما هرگز از تلاش دست نکشیدم. تصمیم گرفتم وارد رشته تیراندازی با تفنگ تپانچه بادی شوم،سال 94 بهعنوان نخستین فرد در استان کردستان وارد این رشته ورزشی شدم و بدون کمک مربی توانستم پلههای موفقیت را در حد توان در این رشته ورزشی بالا بروم تا جایی که در نخستین حضورم در مسابقات کشوری، مقام سوم و در دومین مرحله مقام دوم را بدست آوردم.
کاری که در استان من تازگی داشت اما بهواسطه علاقمندی که داشتم بلافاصله در نخستین مسابقات کشوری مقام سوم را کسب کرد.
با وجود دستاوردهای بزرگ و حضور در اردوهای تیم ملی، شهاب از بیتوجهی مسئولان نسبت به ورزشکاران معلول ناراضی است و میگوید: حتی با وجود اینکه در چندین رشته ورزشی مقامهای برتر را کسب کردم، هیچوقت حمایت شایستهای از من نشد. نه تنها به من کمک مالی نکردند، بلکه حتی امکانات اولیه مثل مترجم یا تجهیزات کافی برای تمرینات فراهم نبود.
8آرزوها، چشماندازها و اهداف بلندمدت
شهاب، هرچند از سختیها و ناملایمات بسیار رنج برد، اما هنوز هم قلبش در پی المپیک میتپد و از آرزوهایاش برای حضور در المپیک میگوید: حضور در المپیک برای من نه تنها یک افتخار، بلکه فرصتی است تا نشان دهم که معلولیت نمیتواند محدودیتی باشد. من به خودم و تواناییهایم ایمان دارم.
برای من رسیدن به هدف همان چیزی است که مرا به تلاشهای بیشتر وامیدارد از همه همنوعانم هم میخواهم که هیچگاه از تلاش دست نکشند. چرا که معتقدم کسانی که به لحاظ جسمی معلولیت دارند به معنای محدودیت نیست باور کنید، شما هیچ محدودیتی ندارید. به شرط اینکه به تواناییهای خود ایمان داشته باشید.
*نگاه به آینده و پیامی برای جامعه
شهاب، با تمام دردها و شکستها، همچنان امیدوار است. او به تمام معلولان و کسانی که زندگی به آنها سخت گرفته، میگوید: شما با هر شرایطی که دارید، میتوانید قلههای موفقیت را فتح کنید. تنها چیزی که لازم است، ایمان به خود است.
شهاب باور دارد که جامعه باید تغییر کند، باید توانمندیهای افراد معلول را ببیند، نه ضعفهای آنها را «اگر ما به افراد معلول فرصت بدهیم، میبینیم که آنها نهتنها میتوانند برابر با دیگران رقابت کنند، بلکه در بسیاری از زمینهها حتی از دیگران پیشی خواهند گرفت».
سید شهابالدین حبیبی، مردی که از سکوت آغاز کرد و با صلابت و اراده درخشان به سمت موفقیتها گام برداشت، به ما نشان میدهد که هیچ چیزی نمیتواند اراده یک انسان را متوقف کند.
او نمادی است از مبارزه، امید، و ایمان به تواناییها. جامعه باید با نگاهی جدید به معلولان نگاه کند، نه به چشم ترحم، بلکه به چشم احترام و حمایت. افراد معلول نیز باید بدانند که در هر شرایطی میتوانند زندگیای آزاد و مستقل داشته باشند و از آنچه که در دل دارند، بهترین استفاده را ببرند.
ارسال
نظر
*شرایط و مقررات*
کلمه امنیتی را بصورت حروف فارسی وارد
نمایید
بعنوان مثال : پایتخت ارمنستان ؟ ایروان
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین
(فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر
شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای
نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.