بدهکاران بستانکار!
تحقیقاً و به چندین دلیل محکم و مهم، همه ما ایرانیان با هر عقیده و در هر لباسی که هستیم، به انقلاب شکوهمند اسلامی، حضرت امام خمینی راحل عظیمالشأن و همه شهدا، بدهکاریم و اگر امروز نخبگان و رهبری معظم و حکیم ما با صلابت تمام و بهدرستی از داشتههای این کشور مانند حق غنیسازی اورانیم و استفاده از انرژی هستهای دفاع میکنند، همه و همه، مدیون همان آوردههای انقلاب است؛ گذشته از عده و درصد چشمگیری که در اندازه حقیقی و یا نسبتاً، قدردان بوده و هستند، اما معدودی که ارزش عزت و استقلال و برخی از این آوردهها را نمیدانند، طوری مشی میکنند که گویا از خادمان حقیقی هزینهداده برای عزتها، بستانکار هم هستند!
روزی درحال عبور از فضایی کاری در بازار بودم؛ فردی که تا اندازهای از موضوع فعالیتم آشنایی داشت، صدایم کرد و گفت: بیا از بدبختیهای ما هم برداشتی داشته باش و مطلبی در رسانه بیاور، عرض کردم کدام بدبختی؟! گفت: من از ساعت هفت صبح میآیم و تلاش میکنم و با کمی درآمد به خانه بازمیگردم، پرسیدم میانگین در هر روز چند ساعت کار میکنی؟ پاسخ داد حدود هفت ساعت. بعد جویا شدم که چقدر درآمد داری؟ گفت: با همه این سختیها، فقط روزی هشتصد الی نهصد تومان میشود. عرض کردم که پس از بنده درآمدت بیشتر است! گفت: با اینهمه بدبختی؟ گفتم کار کردن بدبختی نیست! آیا شما انتظار داری داخل منزل بنشینی با فشار یک دکمه روزانه یک میلیون تومان به حسابت بنشیند تا راضی شوی؟ کجای عالم مردم بهراحتی و بیزحمت کسب درآمد میکنند، چرا باطن خود را با ظاهر دیگر افراد یا سایر کشورها به غلط مقایسه میکنی و انتظارهای نابهجا داشته و خود را از کسانی که برای عزت و استقلال تو و کشورمان هزینه و ایثار کردهاند، بستانکار هم میدانی؟!
گزافهگویی نیست مدعی شویم گذشته از درصدی که از مسائل و مشکلات اقتصادی رنج میبرند، درصد چشمگیری از منفیبافان قدرناشناس که خود را بستانکار هم جلوه میدهند، در چند دهه گذشته به تمکنهای مالی فراوانی رسیده و نوسانات اقتصادی آنان را شدیداً و البته متأسفانه، فربه کرده است و بیشتر این افراد که در دوران ستمشاهی جرأت زبان باز کردن به انتقاد حتی بعضاً در منازل خود را هم نداشتند، حال در کوچه و بازار و در بین جماعت و گاهی با انواع بیادبی، انتقاد میکنند و این بدهکاران بیانصاف به انقلاب و برکات خون شهدا، قیافه بستانکار هم میگیرند!