عشق، تعهد و استمرار، رمز موفقیت در موسیقی ایرانی
موسیقی ایرانی با پیشینهای غنی و ریشههای عمیق در فرهنگ و هویت ملی، همواره یکی از مهمترین شاخههای هنر در کشورمان بوده است. این هنر نهتنها وسیلهای برای سرگرمی و لذت، بلکه ابزاری برای انتقال احساس، تفکر و ارزشهای فرهنگی است. در این مسیر، هنرمندانی که از شهرستانها برخاسته و با تلاش و پشتکار خود توانستهاند موسیقی سنتی و کلاسیک ایران را احیا و معرفی کنند، نقش بسزایی دارند.
مهدی رشیدی، نوازنده و مدرس موسیقی اهل نهاوند، یکی از این هنرمندان است. او از دوران نوجوانی با علاقه و پشتکار، مسیر یادگیری موسیقی را آغاز کرد و از آموزشهای استادان بزرگ بهره برد تا امروز بهعنوان معلم، مدیر آموزشگاه و مجری برنامههای موسیقی، سهم خود را در حفظ و توسعه موسیقی ایرانی ایفا کند. رشیدی نهتنها با تمرکز بر فن و مهارتهای نوازندگی، بلکه با تأکید بر انتقال احساس و ایجاد ارتباط صمیمی با مخاطب، توانسته جایگاه ویژهای در جامعه موسیقی کشور بهدست آورد.
در گفتوگوی پیش رو، او از آغاز مسیر هنری خود، انتخاب ساز تار و سهتار، تأثیر نغمههای محلی نهاوند بر سبک هنریاش، چالشهای حفظ هویت موسیقی ایرانی، تجربههای اجراهای زنده و چشمانداز آیندهاش در حوزه آموزش و اجرا سخن میگوید. این مصاحبه تصویری روشن از زندگی و دغدغههای یک هنرمند متعهد است که در مسیر اعتلای موسیقی ایرانی قدم برمیدارد.
هنرمند و موسیقیدان اهل نهاوند داستان زندگی و مسیر حرفهای خود را با ما به اشتراک گذاشت. او متولد و ساکن نهاوند بوده و از نوجوانی علاقه خود به موسیقی را کشف کرده است. به گفته خودش، نخستین استاد او در این مسیر، جناب آقای وحدتی از دیار بروجرد بوده؛ چراکه متأسفانه موسیقی به شکل دانشگاهی در شهرستان نهاوند رواج نداشته است.
مهدی رشیدی توضیح داد: فعالیتهای موسیقیام از دوره راهنمایی شروع شد و ابتدا با سازهای گوشهای آشنا شدم؛ پس از مدتی، به فراگیری خط موسیقی پرداختم و در ادامه مسیر تحصیلی، وارد دانشگاه شدم و رشته روانشناسی را انتخاب کردم. در دوران دانشگاه، مهارتهای موسیقی خود را پیشرفتهتر کردم و مدتی شاگرد استاد زندی و استاد خزایی در همدان بودم.
وی درباره ادامه مسیر حرفهای خود گفت: سپس به تهران رفتم و در کلاسهای استاد مهرانی و استاد شعاری و پس از آن استاد قمصری شرکت کرده و درنهایت، مدرک موسیقی خود را نیز از دانشگاه دریافت کردم؛ درحال حاضر مدیریت و تدریس در آموزشگاه شباهنگ را برعهده داشته و همچنان فعالیت آموزشی و هنری دارم.
این هنرمند نهاوندی در پاسخ به این پرسش که چرا به نوازندگی تار و سهتار گرایش پیدا کرده است؟ اینگونه توضیح داد: من یک برادر بزرگتر داشتم که ساز میزد، خود من هم علاقه بسیاری به استاد شجریان داشتم و همین باعث شد مسیر موسیقی را انتخاب کنم. اولین آلبومی که از استاد شجریان شنیدم، «پیوند مهر» بود و آنجا برای نخستینبار صدای تار را شنیدم؛ طرح جلد نوار و نواختن استاد برایم بسیار جذاب بود و بهتدریج به نوازندگی تار علاقهمند شدم.
رشیدی درباره تأثیر موسیقی و نغمههای محلی نهاوند بر سبک هنری خود بیان کرد: زبان موسیقی ما به سمت لرستان و خرمآباد متمایل است، اما در نهاوند اشعار و ملودیهای محلی وجود دارد که مشخص نیست آهنگساز آنها کیست؛ برای مثال مادر من صدای خوشی داشت و این اشعار را با ملودیهای محلی میخواند و همچنین تنبک مینواخت. این تجربیات و شنیدن نغمههای محلی نهاوند، نقش مهمی در شکلگیری سبک هنری من داشته است.
وی درخصوص جایگاه تار و سهتار در موسیقی نواحی ایران گفت: این سازها بسیار کامل هستند و در هر سبک و نوع موسیقی جایگاه دارند. ما میتوانیم موسیقی نواحی را با تار و سهتار در شهرها و استانهای مختلف اجرا و تنظیم کنیم و مطمئن هستم که این سازها در تمام فرمها و سبکهای موسیقی، حرفی برای گفتن دارند.
این نوازنده برجسته همچنین درباره تفاوتهای نوازندگی خود و اولویتهایش در اجرا توضیح داد: موسیقی یک بسته است؛ فن باید با احساس آمیخته باشد. برای من مهم است که نوازندگی، بیانگر شخصیت و تفکرم باشد. میتوانم با تار هر چیزی بنوازم، اما آنچه اهمیت دارد، احساس است. هنر در هر حوزهای، چه نقاشی باشد و چه موسیقی، اساساً انتقال احساس است و این مهم بر همهچیز ارجحیت دارد.
تلاش برای حفظ هویت موسیقی ایرانی و تجربههای اجرایی
رشیدی درباره فرصتها و چالشهای موجود در مسیر حفظ میراث موسیقی و هویت ملی ایران گفت: فعالیتهای من عمدتاً در شهرستان انجام میشود، هم در زمینه اجرا و هم در حوزه آموزش. آموزشهایی میدهم و کنسرتهایی که اجرا میکنم، همگی بخشی از تلاش ما برای نگه داشتن موسیقی ایرانی است. حتی دو تا سه سال پیش در جشنوارهای شرکت کردیم و برخی میگفتند که نباید در دستگاههای سنتی اجرا کنیم، اما من اعتقاد داشتم که هر نوازنده باید در هر شرایطی ساز خود را داشته باشد و با آن کار کند.
وی افزود: مسیر من شامل اجرا و معرفی موسیقی ایرانی و سازهای سنتی است و هدفم رونق بخشیدن به موسیقی ایرانی و نهصرفاً موسیقیهای دم دستی است. اگر بتوانم این مسیر را ادامه دهم و هویت موسیقی ایرانی را با اجراهای خود حفظ کنم، موفق بودهام. محدودیتها زیاد است، اما به اندازه توان خود تلاش میکنم.
این نوازنده جوان درباره تجربه اجراهای زنده و ارتباط با مخاطب نیز توضیح داد: نخستین اجراهای من در مدارس و جشنهای کوچک بود؛ اجراهایی که بسیار استرسزا بودند، چون برای بار نخست باید جلوی 100 تا 200 نفر مینواختم. بااینحال آن تجربهها مرا آماده کردند تا امروز بتوانم بدون هیچ استرسی، در سالنهای 500 نفره، سه ساعت اجرای زنده داشته باشم و مخاطب را بخشی از گروه خود بدانم.
رشیدی خاطرهای از یکی از اجراهای اخیر خود بازگو کرد و گفت: چند ماه پیش در اجرای ما برق سالن قطع شد، میکروفون و سیستم صوتی کار نمیکرد و مردم کلافه شده بودند. اما با روش برقراری ارتباط با مخاطب و قرار دادن آنها بهعنوان بخشی از گروه، توانستم اجرا را ادامه دهم. آن شب، بهترین شنوندههایی که در طول سالها تجربه کرده بودم، همراه ما بودند و حتی در مورد کوک سازها با ما تعامل داشتند.
وی تأکید کرد: هیچ نوازندهای از ابتدا توانایی و اعتماد به نفس برای اجرای زنده نداشته است؛ حتی بزرگترین استادان موسیقی دنیا هم ابتدا از چنین مسیر تجربی عبور کردهاند. تجربه، تمرین و استمرار، کلید برقراری ارتباط واقعی با مخاطب است.
این مدرس موسیقی ایرانی درباره برنامهها و اهداف آینده خود در حوزه موسیقی ایرانی گفت: برنامه اصلی من علاوهبر اجرا، ارتقای آموزش موسیقی است. قصد دارم فضایی بزرگتر برای هنرجویان فراهم کنم. ایدهای که در ذهن دارم، ایجاد یک آموزشگاه بزرگ با چندین اتاق تمرین است؛ جایی که هنرجویان بتوانند به شکل مؤثر و هدفمند تمرین کنند و استادان هم بتوانند در حین تمرین، راهنمایی لازم را ارائه دهند. هدفم این است که فضایی فراهم شود تا سالها تجربهام با ارزش و منظم به علاقهمندان این هنر انتقال پیدا کند.
رشیدی متذکر شد: همچنین برنامهام شامل شرکت در جشنوارهها، برگزاری همایشهای هنرجویی در سطح شهرستان و اجرای کنسرتها است. هدفم این بوده که موسیقی ایرانی بهویژه موسیقی رسمی و سنتی، در شهرستانها نیز رونق پیدا کند و هنرجویان مشتاق و فعال، همواره در مسیر رشد باشند. با وجود اینکه اکنون در میانه زندگی و تجربه حرفهای هستم، قصد دارم باقی مسیر را با تمام توان به این هدف اختصاص دهم و با یاری خداوند پیش بروم.
وی در پایان سخنانش هویت هنری خود را با سه واژه بیان کرد و گفت: نخستین واژه برای من «عشق» است، دومین «تعهد» و سومین «استمرار». اعتقاد دارم که اگر این سه اصل در کار وجود داشته باشند، پیشرفت حاصل خواهد شد و به اهداف، چه بزرگ و چه کوچک، دست خواهیم یافت.
این نوازنده هنرمند در خاتمه اذعان کرد: امید و آرزویم این است که موسیقی ایرانی بیشازپیش مورد توجه قرار گیرد و هیچگاه چراغ آن خاموش نشود؛ این فرهنگ و هویت ملی ما است و همه باید در هر زمینهای، چه ادبیات و چه هنر، تلاش کنیم تا راه پیشرفت و ارتقای این میراث ارزشمند همواره روشن بماند.
حفظ هویت ملی با حمایت از هنرمندان و آموزش نسل آینده
در خاتمه باید گفت؛ موسیقی ایرانی بهعنوان بخشی جداییناپذیر از هویت فرهنگی و ملی، نیازمند توجه و حمایت مستمر است. حفظ این میراث گرانبها تنها زمانی امکانپذیر است که هنرمندان فرصتی واقعی برای آموزش، تمرین و اجرای آثار خود داشته باشند. جشنوارهها، اجراهای زنده و مراکز آموزشی مجهز نهفقط زمینه رشد حرفهای نوازندگان را فراهم، بلکه نسل جوان را با ارزشهای فرهنگی و هنری خود آشنا و تعلق آنها به موسیقی ملی را تقویت میکنند.
بدون حمایت از هنرمندان، چراغ این هنر اصیل خاموش خواهد شد و بخش بزرگی از هویت ملی ما کمرنگ میشود؛ بنابراین، ایجاد زیرساختهای مناسب، ترویج موسیقی سنتی و رسمی و توجه رسانهها و نهادهای فرهنگی به این مسیر، از اهمیت ویژهای برخوردار است. تنها با همکاری همهجانبه جامعه و نهادهای مرتبط، میتوان موسیقی ایرانی را به نسلهای بعد منتقل و جایگاه آن را در فرهنگ و زندگی روزمره مردم حفظ کرد.