طلاق، دریچه ورود زنان به دنیای آسیبها
گاهیاوقات شرایط به گونهای رقم میخورد که اصلاً انتظارش را هم ندارید. شرایطی که شما را بر سر دوراهی ماندن یا رفتن قرار میدهد. زنانی که خیلیهایشان در همان ابتدای راه و بسیاری هم پس از چندین سال زندگی مشترک، طلاق و جدایی از شریک زندگیشان را انتخاب میکنند.
حلا بماند که خیلی از آنها پس از این تصمیم بسیار خوشحال هم هستند وجشن طلاقی هم میگیرند وآن را در بوق و کرنا میکنند تا همه از اقدامشان مطلع شوند. برخی از خانمها بدون درنظرگرفتن سرنوشت و آیندهای که پس از جدایی پیشرو دارند این اقدام را انجام میدهند. آیندهای که ممکن است با چالشهای زیادی همراه باشد. در این میان، خانمهای دارای فرزند که باید هم نقش مادری و هم سرپرست خانوار را ایفا کنند، با نگرانیهای مضاعفی مواجه هستند. با وجود این، طلاق، زندگی را برای هریک از زوجین دچار تغییراتی میکند که این تغییر برای زنان محسوستر از مردان است.
شاید در کنار تمامی مسائل اقتصادی، برای یک خانم که طلاق گرفته، بار و فشار مسائل روانی به حدی باشد که در بسیاری مواقع بازگشت به یک زندگی طبیعی و عادی را برای او دشوار کند. مسئلهای که علیرضا شریفییزدی، دکترای روانشناسی اجتماعی در گفتوگوی خود با جامجم به آن اشاره میکند و میگوید که احساس خودکمبینی، کمارزشی، افسردگی، اضطراب، وسواس و نشخوار فکری ازجمله نخستین مشکلاتی است که متأسفانه بسیاری از زنانی که طلاق گرفتهاند با آنها مواجه میشوند و گاه به شکلهای شدیدتری از این اختلالات دچار میشوند.
سوی دیگر ماجرا، نگرش جامعه به این زنان است. نگاهی که هنوز هم چندان مناسب نیست و فشار بیشتری بر آنها وارد میکند. این وضعیت پیامدهایی دارد که زنان را به سمت یک مأمن و ساحل امن برای دریافت حمایت سوق میدهد.
*تنش اقتصادی پس از طلاق
گاهیاوقات طلاق یک اجبار است که یک زن نمیخواهد، اما مرد او را مجبور به طلاق میکند. گاهی هم یک ضرورت است، چراکه ممکن است ماندن در آن رابطه، امنیت روانی و جسمانی زن را به خطر بیندازد و شاید در این شرایط طلاق و جدایی امری اجتنابناپذیر برای او محسوب شود.
به گفته شریفییزدی، طلاق انتخاب بین بد و بدتر است و همیشه حتی اگر درست هم باشد، بازهم آسیب محسوب میشود. اما یکی ازپیامدها و درواقع مهمترین مسئلهای که زنان پس ازجدایی بیشتربا آن مواجه میشوند، مسئله مالی واقتصادی است.
باوجود اینکه درحالحاضر بسیاری از بانوان شاغل هستند، اما بر اساس آمار نسخه الکترونیکی گزارش وضعیت اجتماعی و فرهنگی ایران، نسبت اشتغال جمعیت 15ساله و بیشتر در بهار امسال، 38 درصد بوده که 64 درصد آن سهم مردان و فقط 12.1 درصد سهم زنان است.
چالشی که شریفییزدی ضمن بیان آن میگوید: «خانمهایی که از توانمندی اقتصادی کافی برخوردار نیستند، طبیعتاً با وقوع طلاق تحت فشار اقتصادی سنگینی قرار میگیرند و ممکن است مجبور شوند در خانه پدری زندگی کنند. اگر هم بخواهند مستقل باشند این امر بار مالی سنگینی را برای آنان به همراه دارد.»
*زندگی جدید پس از جدایی
کنار آمدن با زندگی جدید پس از طلاق دشوار است. برای خیلیها زمان میبرد تا به زندگی جدیدشان عادت کنند. شریفییزدی ضمن بیان اینکه زنان پس از طلاق دچار شکست عاطفی میشوند، توضیح میدهد: احساس خودکمبینی، کمارزشی، افسردگی، اضطراب، وسواس و نشخوار فکری از نخستین مشکلاتی است که زنان را پس از طلاق با این نوع اختلالات یا بعضا شدیدتر مواجه میکند. این نشانهها در حالات شدیدتر میتوانند بهعنوان یک بیماری، به ازهمگسیختگی روانی و اجتماعی این دسته از زنان منجر شوند.
*زنان مطلقه، دور از اجتماع!
هرچند جامعه نسبت به گذشته و همزمان با مدرنیزه شدن، دیگر نگاه منفیاش نسبت به پدیده طلاق کمترشده، اما هنوز هم بهویژه در طبقات پایینتر جامعه هستند زنانی که پس از جدایی با برخوردهای نامناسبی روبهرو میشوند.
مسئلهای که دکتر شریفییزدی هم آن را تأیید و عنوان میکند: از بعد اجتماعی هم نخستین و شاید یکی از مهمترین پیامدهای منفی طلاق برای زنان، طرد اجتماعی آنان است.
با وجود اینکه طلاق در سالهای اخیر بیشتر شده، اما جامعه هنوز این موضوع را بهعنوان یک امر طبیعی نپذیرفته است. به عبارت دیگر، طرد اجتماعی افرادی که طلاق میگیرند، از نزدیکترین لایههای روابطشان، نظیر دوستان صمیمی، اقوام و... بهشدت افزایش مییابد. این برخوردهای نامناسب تا جایی پیش میرود که خود را به شکل آزارهای کلامی و حتی جسمی نیز ممکن است نشان دهد.
*ایجاد فضای امن برای زنان پس از طلاق
برخی از رفتارها با این زنان میتواند احساس عدم امنیت و آسیبپذیری بیشتری را در آنان ایجاد کند. این روانشناس اجتماعی هم بر این باور است متأسفانه بخش زیادی از زنانی که در چرخه معیوب طلاق قرارمیگیرند، وارد رابطههای بیهدف، کوتاهمدت و بدون چارچوب میشوند.
وی همچنین میافزاید: بخشی از این مسئله بهدلیل سرگشتگی و بخش دیگر آن هم به سبب مشکلات اقتصادی است. درحالیکه این رابطهها صدمات روحی جبرانناپذیری به آنها وارد میکند. با همه این تفاسیر، قوانین موجود برای این قشر هم خیلی قوی نیست و همین امر منجر به این میشود که آنها را با معضلات بیشتری همراه کند. بنابراین در این خصوص نیازمند تغییراتی هستیم که بتوان حمایتهای لازم را برای این زنان فراهم کرد و فضای عادلانهتری برای زندگی پس از طلاق ایجاد شود.
*تهمینه سبحانی شاد