شناسه خبر:62108
1401/8/12 09:55:52

سپهرغرب، گروه انتظار: وظیفه حضرت (عج)، تحقق فراگیر و گسترده تمامى اهداف و برنامه هاى پیامبران و اولیا است و اقدامات و اصطلاحات او، نیازمند درک بالا و شعور مترقى از سوى مردم است.

علت و حکمت اصلى «غیبت»، براى ما معلوم نیست و پس از ظهور حضرت مهدى(عج) آشکار مى گردد؛ ولى در روایات متعدد دیگر، اسرار و عللى براى غیبت آن حضرت(عج) بیان شده که قابل توجّه است و مى تواند ما را نسبت به وقوع غیبت و لزوم آن به اطمینان بیشترى برساند.
در اینجا عوامل و حکمت هاى غیبت- بر اساس یک دسته بندى جدید و جامع - بیان مى‌شود؛ بنابراین، تقسیم، غیبت امام مهدى(عج) هم از جانب خدا و به خواست و اراده او بوده است و هم مردم، حاکمان ظالم و شیعیان در آن نقش و تأثیر داشته اند.
 دشمنان عنود و ستمگر
یکى از موانع و چالش هاى اساسى فراروى امامان معصوم (علیهم السلام)، وجود حاکمان ظالم، دشمنان جاهل و کینه جو و نفاق پیشگان دنیا دوست بوده است. این امر منجر به غصب خلافت، کشته شدن امامان، انزوا و محدودیت، فشارهاى مالى و اقتصادى، جلوگیرى از ارتباط با مردم و... شده بود.
امام مهدى(عج) نیز با همه این خطرات رو به رو بود و حکمت الهى اقتضاء مى کرد که آن حضرت(عج) از دیدگاه ها غایب شود. با توجه به این امر بدیهى، عوامل زیر در غیبت آن حضرت نقش و تأثیر زیادى داشته است:
1-1 جلوگیرى از کشته شدن
امام حسن عسکرى(علیه السلام)  فرمود: «بنى امیه و بنى عباس، شمشیرهاى خود را براى ما تیز کردند؛ زیرا خوب مى دانستند که آنها در خلافت حقى ندارند. آنان از ترس اینکه خلافت به جاى خود برگردد و در میان صاحبان اصلى اش مستقرّ شود، به کشتن اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله)  و از بین بردم سلاله آن حضرت(ص)، همت گماشتند تا شاید از ولادت حضرت قائم(عج) جلوگیرى کنند و یا او را به قتل برسانند؛ ولى خداوند اراده کرد که او را بر احدى از دشمنان آشکار نکند و نور خود را به اتمام رساند؛ اگر چه مشرکان خوش ندارند».
زراره مى گوید: از امام صادق (علیه السلام)  شنیدم که مى فرمودند: «یا زرارة لابُدّ للقائم من غیبة»؛ «به درستى که براى قائم(عج) غیبتى هست». پرسیدم: براى چه؟ فرمودند: «یخاف على نفسه»؛ «بر جان خویش مى ترسد».
 در اینجا بیان دو نکته خالى از فایده نیست:
الف. ترس حضرت(عج) بر جان خود، براى آن است که او، آخرین ذخیره الهى است که باید براى تحقق عدالت جهانى - که وعده حتمى خداوند است - باقى بماند؛ وگرنه او نیز مانند پدران بزرگوارش، از شهادت در مسیر تحقّق اهداف الهى، استقبال مى کند.
ب. خداوند متعال، هر چند قادر و توانا است که در هر زمان و هر ساعت، آن حضرت(عج) را ظاهر و به طور قهر و غلبه، بر تمام ملل و حکومت ها - پیش از فراهم شدن اسباب - غالب سازد؛ ولى چون جریان این جهان را بر مجراى اسباب و مسبّبات قرار داده و تا زمانى که اسباب چنان ظهورى فراهم نشود، قیام آن حضرت به تأخیر خواهد افتاد و اگر پیش از فراهم شدن اسباب و مقدمات ظاهر شود، از حفظ قتل مصون نخواهد ماند.
2-1 خطر دشمنان داخلى و اهل نفاق
علاوه بر خطرى که از ناحیه خلفاى عباسى متوجه امام مهدى(عج) بود؛ توطئه و اقدامات شومى نیز از طرف بعضى از نزدیکان فاسد و نفاق پیشه علیه آن حضرت صورت مى گرفت و خطراتى را متوجه او مى ساخت. نمونه روشن این خطر را مى توان در اقدامات جعفر کذّاب جست و جو کرد. او با دستگاه خلافت ارتباط نزدیکى داشت و مى خواست به کمک آنان مقام و دارایى امام عسکرى (علیه السلام)  را تصاحب کند و فرزند او را به کشتن دهد...!
امام هادى (علیه السلام)  مى فرمود: «از پسرم جعفر دورى کنید که او براى من، به منزله نمرود (پسر نوح) است، نسبت به حضرت نوح که قرآن کریم در حق او مى فرماید: نوح گفت: پسر من از کسان من است [ولى] خدا فرمود: اى نوح! او از کسان تو نیست که آن عملى (فرزندى) است، غیر صالح».
بر این اساس امام عسکرى (علیه السلام)  فرمود: «...اگر جعفر بتواند مرا بکشد، هرگز دریغ نمى کند!»
 چهار. نقش امام زمان(عج)
غیبت و پنهان زیستى امام مهدى(عج)، مى تواند از ناحیه و خواست خود آن حضرت(عج) باشد، یعنى، آن حضرت(عج) برابر تحقّق بعضى از اهداف و برنامه هایش و رهایى از قید و بند حکومت ها و با اذن الهى، از دیده ها غایب شده است. در این رابطه مى توان به مؤلّفه هاى زیر اشاره کرد:
1-2 بیعت نکردن با حاکمان
یکى از عواملى که در روایات بسیار به آن اشاره شده، عدم بیعت امام مهدى(عج) با خلفاى جور و طاغوت ها است، آن حضرت(عج) به جهت اینکه مثل پدرانش مجبور به بیعت با آنان نشود، به فرمان خدا از چشم مردم مخفى شد. «بیعت، نوعى عقد و قرارداد دو سویه بین حاکم و فرمانبرداران است که از یک سو خلیفه را متعهد به اداره جامعه مى کند و از طرف دیگر بیعت کنندگان متعهد مى شوند، ضمن شنیدن و اطاعت از خلیفه، از او حمایت کنند».
آن حضرت(عج) زمانى که ظهور مى کند، بیعت هیچ کس و هیچ حکومت غاصب و ستمگرى را - حتى به عنوان تقیه - بر گردن ندارد. او قیام مى کند، در حالى که نسبت به احدى از جباران و حکومت هاى مختلف، تمکین و تسکین ندارد و از راه تقیه هم حکومت هاى غیر اسلامى ناکامل را در ظاهر امضا نکرده است. او اکمل مظاهر اسم «العادل»، «السلطان»، «الغالب» و «الحاکم» است و چنان شخصیت و مقامى از اینکه تحت سلطنت غیر خدا واقع شود. یا به حکومتى از حکومت هاى جائر به تقیه رأى داده باشد - بر حسب اخبار - محفوظ و محروس است و چنان که از اخبار فراوان استفاده مى شود، آن حضرت(عج) به تقیه عمل نمى کند و حق را آشکار و باطل را از صفحه روزگار بر مى اندازد. پس یکى از حکمت ها و مصالح غیبت، این است که امام(علیه السلام) ، پیش از رسیدن وقت ظهور و مأمور شدن به قیام، ناچار نمى شود، مانند پدران بزرگوارش، از راه تقیه با خلفا و زمامداران و سیاستمداران وقت، بیعت کند و وقتى که ظاهر مى شود، هیچ بیعتى در گردن او نیست و هیچ حکومتى را بر خود - غیر از حکومت خدا و احکام و قوانین قرآن، حتى به ظاهر و از روى تقیه هم - نپذیرفته است.
امیرالمومنین امام على (علیه السلام)  در این باره فرموده بود: «هنگامى که قائم(عج) ما قیام کند، براى احدى در گردن او بیعت نخواهد بود. از این جهت ولادت او مخفى مى شود و خود از دیده ها پنهان مى باشد».
2-2 آماده شدن جهان و افکار عمومى
یکى از علت هاى مهم غیبت امام مهدى(عج) و طولانى شدن پنهان زیستى آن حضرت(عج)، آماده ساختن جامعه بشرى، براى رسیدن به مقصد نهایى و الهى خود است. آمادگى جهان عبارت است از: بالا رفتن سطح آگاهى مردم و درک نیاز به پیشوایى عادل و عالم، به وجود آمدن امکانات و زمینه هاى مناسب براى تشکیل یک حکومت جهانى، به ستوه آمدن مردم از ظلم و بیدادگرى و خواست جهانى و مردمى براى گسترش و احیاى عدالت، معنویت و امنیت جهانى. تا این زمان (آمادگى جهانى) فرا رسد، حضرت(عج) در غیبت خواهند بود؛ زیرا وظیفه حضرت(عج)، تحقّق فراگیر و گسترده تمامى اهداف و برنامه هاى پیامبران و اولیا است و اقدامات و اصطلاحات او، نیازمند درک بالا و شعور مترقى از سوى مردم است.
1-3 آماده سازى و تربیت شیعیان
یکى از حکمت هاى «پنهان زیستى» امام زمان(عج)، این بود که شیعیان ضعیف و کم ظرفیت، تربیت شده و سطح آگاهى و تحمّل و آمادگى آنها بالا برود.
على بن یقطین از امام کاظم(ع) نقل مى کند که: «شیعیان با آرزوها، تربیت مى شوند» پدرم یقطین به من گفت: چه آنچه راجع به سلطنت بنى عباس به ما گفته شده بود، انجام شد؛ ولى آنچه که به شما درباره فرج اهل بیت(ع) گفته شده بود، انجام نشد؟
به او گفتم: آن چه که به ما و شما گفته شده بود، هر دو از یک جا صادر شده است؛ نهایت اینکه وعده اى که به شما داده شد، سر رسید اما وعده ما - چون زمانش حتى نبود - هنوز نرسیده است. در عین حال ما را با ایجاد امید و آرزوى آن دوران تربیت کردند؛ چون اگر از همان نخست، به ما مى گفتند که: فرج بیت، تا سال دویستم یا سیصدم انجام مى شود، هر آینه مردم قساوت قلب مى گرفتند و عموم آنان از اسلام بر مى گشتند! اما همیشه به ما گفته اند: به همین زودى و با سرعت این کار انجام مى شود تا قلب هاى مردم حفظ شود و فرج را نزدیک بدانند».
منبع :شبستان

شناسه خبر 62108