شناسه خبر:59478
1401/6/9 09:53:26

در شماره سابق اشاره شد که خدمت به مردم درصورتی که در راستای انجام وظیفه الهی قرار گیرد، اَجر اُخروی هم دارد؛ یعنی اگر کاری با خداوند ارتباط پیدا کند، ارزش اخلاقی پیدا می‌کند، وگرنه در سعادت اُخروی نقشی نخواهد داشت. به‌همین‌جهت شایسته است به‌طور کلی درباره گروه‌هایی که سعادتمند و شقاوت‌ هستند، سخن بگوییم. ابتدا رویکرد مسیحیان را مطرح و نقد و بررسی کرده و سپس رویکرد اسلامی را تبیین خواهیم کرد.

   انحصارگرایی یهودیت و مسیحیت

مسیحیان معتقدند فقط کسانی که رسماً مسیحی باشند، اهل نجات­ و بهشتی­ هستند. یهودی‌­ها هم به‌­لحاظ سنتی همین اعتقاد را دارند که تنها یهودی‌­ها هستند که ممکن است وارد بهشت شوند؛ به­ بیان دیگر پیروان هیچ دین دیگری را نمی­‌شود در بهشت پیدا کرد.

قرآن کریم این مدعا را از قول یهود و نصاری نقل می­‌کند: «و قالُوا لَن یَدخُلَ الجَنَّةَ إلاّ مَن کانَ هُوداً أو نَصاراً، تِلکَ أمانِیُّهُم، قُل هاتُوا بُرهانَکُم إن کُنتُم صادِقینَ» گفتند هیچکس نمی‌­تواند داخل بهشت شود، مگر آنکه یهودی یا مسیحی باشد، آن گفته آمال و آرزوهای آنان است، بگو اگر راست می‌­گویید برهان خود را ارائه کنید (بقره، 111). البته یهودیان و مسیحیان یکدیگر را تخطئه می­‌کنند؛ یعنی هرکدام خود را برحق می‌­دانند و معتقدند که هیچ دین دیگری راه به جایی نخواهد برد. از ابتدا این اعتقاد رسمی دین یهودیت و مسیحیت است که فقط پیروان خودشان را اهل نجات می‌­دانستند.

   تناول از میوه درخت ممنوعه، ملاک پلیدی انسان

انحصارگرایی مسیحیت ریشه در مبانی خاصی دارد؛ «به ­اعتقاد مسیحیت همه انسان‌­ها گنهکار زاده می­‌شوند» و هر انسانی فطرتاً گنهکار است؛ زیرا همه انسان‌­ها بنی‌­آدم و فرزندان حضرت آدم (ع) هستند. روشن است که پدر دچار معصیت شد و خدا را با خوردن «میوه درخت ممنوعه» نافرمانی کرد؛ بنابراین همه انسان­‌ها که فرزندان آدم هستند، ذاتاً گنهکارند. «انسان ذاتاً گنهکار و پلید بوده، چون پدرش گنهکار است»! عیسی مسیح (ع) که به اعتقاد آن‌ها فرزند خدا و تجسم‌­یافته خدا است، خودش را با کشته­ شدن و به صلیب کشیده­ شدن فدای انسان­‌ها کرد تا گناه ذاتی آن‌ها بخشیده شود.

   ایمان به الوهیت مسیح و مرگ فدیه‌­وار او، کفاره گناه ذاتی انسان

اما چگونه ممکن است مرگ مسیح (ع) باعث نجات دیگر انسان‌­ها شود؟ از این طریق که انسان­‌ها ایمان بیاورند به اینکه مسیح همان خدا است؛ یعنی به الوهیت مسیح و به ربوبیت او ایمان بیاورند و به این طریق در مرگ فدیه­‌وار او شریک بشوند. یعنی بپذیرند که مسیح خود را فدای انسان‌­ها کرده است؛ بنابراین مبانی اعتقادی مسیحیت این است: خوردن از میوه درخت ممنوعه توسط حضرت آدم ابوالبشر (ع) آنچنان زشت بود که مایه پلیدی میلیادها انسانی شده است که نسل او را تشکیل می‌­دهند. این گناه درحقیقت لکه ننگی بر دامن همه انسان­‌ها است و تنها درصورتی شسته می­‌شود که مسیح که فرزند خدا بوده و درعین‌­حال خود یکی از سه ­خدا است (العیاذ بالله) به زمین بیاید و در زمین توسط ستمگران به صلیب کشیده شود و خود را فدای انسان‌­ها کند. شهادت مسیح که به ­اعتقاد مسیحیت خدا است، کفاره گناه آدم است؛ بنابراین معنای این سخن آن است که خداوند خود را فدای انسان کرده (نعوذ بالله). پس مسیح خودش را فدا کرد تا گناه انسان بخشیده شود، البته با یک شرط! شرطش این است که انسان­‌ها ایمان بیاورند که این جریان اتفاق افتاده است.

   بن‌­بست مسیحیت در ترسیم سعادت غیر مسیحیان

حال کسانی که در زمان مسیح نبودند، چه عاقبتی در انتظارشان است؟ این افراد به صلیب کشیده ­شدن حضرت عیسی (ع) را نه دیده­ و نه شنیده‌­اند و طبعاً به آن ایمان ندارند. اساساً ایمان برای چنین افرادی امکان عقلی ندارد؛ بنابراین از منظر مسیحیت نجات از عقوبت اُخروی برای این افراد ممکن نیست. باید توجه داشت که «آموزه نجات» در مسیحیت یک کلیدواژه است، انسان‌­ها به آن­ جهت­ که همگی ذاتاً گنهکارند، ذاتاً اهل عقوبت و جهنم ­هستند؛ یعنی به ­اعتقاد مسیحیت جایگاه اصلی انسان جهنم است. حال تنها مسیحیان برخلاف اصل مذکور از جهنم نجات پیدا می‌­کنند، این‌طور نیست که راه بین بهشت و جهنم از ابتدا یکسان باشد. به ­اعتقاد مسیحیت همه انسان‌­ها از لحظه آفرینش در قعر جهنم جای دارند؛ هرچند برخی نجات پیدا می‌­کنند، اما چه کسانی نجات پیدا می‌­کنند؟ برای خلاصی از دوزخ یک راه بیشتر وجود ندارد، راه رهایی این است که انسان­‌ها به اینکه عیسی مسیح خودش را فدا کرده است، ایمان بیاورند. حال کسانی که این ادعا را نشنیدند و ایمان نیاوردند، به همان حالت گنهکاری ذاتی باقی می‌­مانند.

خوشبختانه این لطف الهی شامل حالمان شده است که خداوند پیش از ما وارد عالم خاکی شده و العیاذ بالله به­‌صورت جسم درآمده و خود را فدا کرده تا بتوانیم اهل نجات باشیم. اعتقاد مسیحیان سنتی این‌چنین است؛ البته هم کاتولیک‌­ها هم پروتستان‌­ها هردو به «آموزه نجات» معتقد هستند.

   «لیمبو» آخرین مرحله نجات انبیای اولوالعزم

«مسیحیان تصریح می­‌کنند که لازمه رویکرد انحصارگرایانه اعتقاد به «آموزه نجات» این است که انسان‌­های گذشته حتی پیامبران سابق نمی‌­توانند وارد بهشت شوند»! حضرت موسی و حضرت ابراهیم علیهم‌السلام که جزء بزرگ‌ترین اولیای الهی هستند، نمی‌­توانند وارد بهشت شوند. البته مسیحیت یک تخفیف برای انبیا قائل می‌­شود؛ ارفاقی که برای آنان درنظر گرفته می‌­شود این است که انبیا در روز قیامت در یک جایگاهی بین بهشت و دوزخ به نام «لیمبو» قرار می‌­گیرند؛ سپس مسیحیت به آنان عرضه می‌­شود و به آن ایمان می‌­آورند، آن­وقت است که می‌­توانند وارد بهشت بشوند؛ اما اگر این اتفاق در روز قیامت نمی­‌افتاد، آن‌ها هم نمی‌­توانستند وارد بهشت شوند، چون از منظر مسیحیت ایمان به مسیحیت تنها شرط ورود به بهشت است.

بنابراین، برای ورود به بهشت قربانی و فدیه لازم بود. چه کسی باید فدا می­‌شد؟ خداوند در قالب عیسی مسیح خود را فدا کرد؛ اما خداوند خود را یا فرزند خود را فدای چه کسی کرد؟ پاسخ روشن است؛ فدای انسان‌­ها. بنابراین اعتقاد عجیب مسیحیت این است که خدا قربان انسان­‌ها رفته! اما فدایی شدن خدا برای انسان به ­شرطی ضامن سعادت و نجات انسان می‌­شود که به الوهیت مسیح (خدا بودن مسیح) و فدا شدنش معتقد شود.

انحصارگرایی افراطی مسیحیت زمینه شکل‌­گیری «کثرت­‌گرایی دینی» شلایر ماخر و جان هیک را فراهم می‌­آورد که در شماره­‌های بعد به‌­طور مختصر به بیان اصول کلی و نقد آن خواهیم پرداخت.

شناسه خبر 59478