سکتههای نظام درمانی
مسئله اصلی درخصوص سکته مغزی، نه در افزایش تعداد بیماران بلکه در عقبماندگی جدی درمان این بیماری در کشور است؛ چنانکه درمان سکته مغزی در ایران از دو منظر با بحران مواجه است.
*دکتر بابک زمانی؛ رئیس انجمن سکته مغزی ایران
جنبه نخست متناسب نبودن روشهای درمانی ایران با پیشرفتهای علمی و عملی روز دنیاست. جنبه دوم هم نابرابری در تخصیص منابع اقتصادی و توجه اجتماعی به این موضوع با اهمیت است چراکه بخش قابل توجهی از منابع مالی و انسانی کشور، به صنعت زیبایی اختصاص یافته و حوزه حیاتی نجات بیماران سکته مغزی با کمبود جدی بودجه و امکانات روبهروست.
در هیچ جای دنیا چنین حجم عظیمی از سرمایه و انرژی صرف روشهای زیبایی نمیشود که امروز در ایران شاهد آن هستیم. این در حالی است که برای نجات جان بیماران سکته مغزی، نیاز به زیرساختهایی بهمراتب حیاتیتر احساس میشود؛ زیرساختهایی که میتواند زندگی انسانها را حفظ کند، از هزینههای سنگین پس از بیماری بکاهد و از رنج خانوادهها پیشگیری نماید.
بهطور کلی بهتر است بدانیم دستورالعمل درمان سکته مغزی بهگونهای تعریف شده که اگر فردی دچار سکته شود، در ساعت اول پس از وقوع عارضه به بیمارستان منتقل و درمان فوری آغاز میشود. تجربه نشان داده درمان در این پنجره طلایی، نهتنها از معلولیت دائمی جلوگیری میکند بلکه بیمار را از دورههای طولانی و پرهزینه بستری در بخش مراقبتهای ویژه، فیزیوتراپی و درمانهای بازتوانی نجات میدهد.این اقدام در کنار حفظ کرامت بیمار، موجب کاهش فشار روانی و مالی بر خانوادهها نیز میشود اما اغراق نیست اگر بگوییم در کشور ما امکان نجات بسیاری از بیماران در ساعت اول وجود ندارد چراکه زیرساختهای لازم، نیروی متخصص کافی و سیستم پاسخگویی شبانهروزی در دسترس نیست.
در این میان، آگاهی و مطالبه مردم میتوانند گرهگشای این شرایط باشد؛ مردمی که باید بدانند درمان در ساعت اول، فرصت تعیینکنندهای برای نجات جان عزیزشان است و از دولت بخواهند شرایط را فراهم کند تا در هر ساعت از شبانهروز، پزشکان متخصص درمان سکته مغزی در مراکز تخصصی حاضر و آماده خدمت باشند.
شرایطی که امروز تنها در برخی مراکز دیده میشود و درسراسرکشورفراگیر نیست.بدیهی است تحقق این هدف، باحمایت جدی از پزشکان متخصص، تامین شرایط مناسب زندگی و کاری آنان، جلوگیری از مهاجرت پزشکی و سرمایهگذاری هدفمند در این حوزه ممکن خواهد بود؛ حمایتهایی که اگر دیده نشود و فاصله خطرناک میان نیاز واقعی بیماران و امکانات موجود بیشتر شود، هر روز جانهای بیشتری در سکوت از دست خواهند رفت.
بهنظر میرسد نظام درمانی ما بهویژه در زمینه درمان بیماران سکته مغزی، نیازمند بازنگری در نگاه خود به این مقوله است تا نجات بیمار سکته مغزی نه امری بعید بلکه حقی بدیهی باشد.
*دکتر بابک زمانی؛ رئیس انجمن سکته مغزی ایران
جنبه نخست متناسب نبودن روشهای درمانی ایران با پیشرفتهای علمی و عملی روز دنیاست. جنبه دوم هم نابرابری در تخصیص منابع اقتصادی و توجه اجتماعی به این موضوع با اهمیت است چراکه بخش قابل توجهی از منابع مالی و انسانی کشور، به صنعت زیبایی اختصاص یافته و حوزه حیاتی نجات بیماران سکته مغزی با کمبود جدی بودجه و امکانات روبهروست.
در هیچ جای دنیا چنین حجم عظیمی از سرمایه و انرژی صرف روشهای زیبایی نمیشود که امروز در ایران شاهد آن هستیم. این در حالی است که برای نجات جان بیماران سکته مغزی، نیاز به زیرساختهایی بهمراتب حیاتیتر احساس میشود؛ زیرساختهایی که میتواند زندگی انسانها را حفظ کند، از هزینههای سنگین پس از بیماری بکاهد و از رنج خانوادهها پیشگیری نماید.
بهطور کلی بهتر است بدانیم دستورالعمل درمان سکته مغزی بهگونهای تعریف شده که اگر فردی دچار سکته شود، در ساعت اول پس از وقوع عارضه به بیمارستان منتقل و درمان فوری آغاز میشود. تجربه نشان داده درمان در این پنجره طلایی، نهتنها از معلولیت دائمی جلوگیری میکند بلکه بیمار را از دورههای طولانی و پرهزینه بستری در بخش مراقبتهای ویژه، فیزیوتراپی و درمانهای بازتوانی نجات میدهد.این اقدام در کنار حفظ کرامت بیمار، موجب کاهش فشار روانی و مالی بر خانوادهها نیز میشود اما اغراق نیست اگر بگوییم در کشور ما امکان نجات بسیاری از بیماران در ساعت اول وجود ندارد چراکه زیرساختهای لازم، نیروی متخصص کافی و سیستم پاسخگویی شبانهروزی در دسترس نیست.
در این میان، آگاهی و مطالبه مردم میتوانند گرهگشای این شرایط باشد؛ مردمی که باید بدانند درمان در ساعت اول، فرصت تعیینکنندهای برای نجات جان عزیزشان است و از دولت بخواهند شرایط را فراهم کند تا در هر ساعت از شبانهروز، پزشکان متخصص درمان سکته مغزی در مراکز تخصصی حاضر و آماده خدمت باشند.
شرایطی که امروز تنها در برخی مراکز دیده میشود و درسراسرکشورفراگیر نیست.بدیهی است تحقق این هدف، باحمایت جدی از پزشکان متخصص، تامین شرایط مناسب زندگی و کاری آنان، جلوگیری از مهاجرت پزشکی و سرمایهگذاری هدفمند در این حوزه ممکن خواهد بود؛ حمایتهایی که اگر دیده نشود و فاصله خطرناک میان نیاز واقعی بیماران و امکانات موجود بیشتر شود، هر روز جانهای بیشتری در سکوت از دست خواهند رفت.
بهنظر میرسد نظام درمانی ما بهویژه در زمینه درمان بیماران سکته مغزی، نیازمند بازنگری در نگاه خود به این مقوله است تا نجات بیمار سکته مغزی نه امری بعید بلکه حقی بدیهی باشد.
ارسال
نظر
*شرایط و مقررات*
کلمه امنیتی را بصورت حروف فارسی وارد
نمایید
بعنوان مثال : پایتخت ارمنستان ؟ ایروان
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین
(فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر
شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای
نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.