افزایش نگرانکننده اعتیاد زنان با فشارهای خانوادگی، دوستان ناباب و مشکلات روحی
اعتیاد زنان، موضوعی است که کمتر به آن پرداخته شده، اما پیامدهای اجتماعی و خانوادگی آن، گاهی گستردهتر از اعتیاد مردان است. در جامعهای که نقشها و انتظارات اجتماعی برای زنان پیچیدهتر و فشارهای روانی و خانوادگی بیشتر است، گرایش به مواد مخدر نهتنها سلامت فردی، بلکه سلامت خانواده و آینده فرزندان را تهدید میکند.
با افزایش دسترسی به مواد روانگردان و تغییر فرهنگهای خانوادگی و اجتماعی، مسئله اعتیاد زنان بیش از گذشته اهمیت یافته است. به همین دلیل، گفتوگو با یک کارشناس حوزه اعتیاد که هم سابقه مدیریت کل درمان ستاد مبارزه با مواد مخدر را دارد و هم پژوهشهای گستردهای در این زمینه انجام داده، میتواند تصویری روشن و دقیق از ابعاد مختلف این پدیده ارائه دهد.
در ادامه، گفتوگوی اختصاصی سپهرغرب با سعید صفاتیان، پژوهشگر حوزه اعتیاد و مدیرکل سابق درمان ستاد مبارزه با مواد مخدر را میخوانید که در آن وضعیت اعتیاد زنان، عوامل گرایش، پیامدها و راهکارهای پیشگیری و درمان به تفصیل بررسی شده است:
افزایش اعتیاد زنان و چالشهای پیش روی خانوادهها
این پژوهشگر حوزه اعتیاد در ابتدای گفتوگو با اشاره به آمارهای تحقیقات انجامشده در ایران، گفت: در تحقیقات انجامشده در یک بازه 10 ساله طی سالهای 1382 تا 1392، سهم زنان معتاد از کل جمعیت معتادان کشور، پنج درصد و سهم مردان، 95 درصد بود.
سعید صفاتیان ادامه داد: در سال 1390 عدد پنج درصد بانوان به 10 درصد رسیده و این افزایش تعداد، شاید ناشی از بازتر شدن شرایط برای مراجعه زنان به مراکز درمانی و امکان آمارگیری بهتر باشد؛ بااینحال نسبت به میانگین جهانی، هنوز سهم زنان معتاد در ایران پایینتر است. در دنیا زنان حدود 20 تا 25 درصد و مردان 75 درصد مصرفکنندگان مواد را تشکیل میدهند.
این پژوهشگر حوزه اعتیاد همچنین با اشاره به نوع موارد مصرفی در میان زنان، از رشد مصرف مواد روانگردان و گل خبر داد و افزود: این روند ناشی از عواملی مانند جستجوی لذت، کنجکاوی، قیمت کم و دسترسی آسان به مواد، گروههای همسنوسال و شرایط اجتماعی است؛ فرهنگها و خُردهفرهنگها نیز بر این روند تأثیر دارند. این افزایش دو برابری در طول یک دهه، نشان میدهد برنامههای پیشگیری در کشور بهویژه برای زنان، ضعف دارد و نتوانسته روند رشد اعتیاد را کاهش دهد.
صفاتیان بهطور مشخص درباره عوامل گرایش زنان به اعتیاد گفت: لذتطلبی، کنجکاوی، فشارهای خانوادگی و اجتماعی، مشکلات روحی مانند اضطراب و افسردگی، اختلالات شخصیت، دوستان ناباب، حضور در میهمانیها و پارتیها و ناامیدی نسبت به آینده، ازجمله دلایل اصلی محسوب میشود. خانوادههایی که توجه کافی به فرزندان خود ندارند یا درگیر طلاق و اختلافهای شدید هستند نیز بیش از سایر خانوادهها زمینه گرایش نوجوانان به اعتیاد را فراهم میکنند.
وی پیامدهای اعتیاد زنان و چالشهای مربوط به فرزندان را اینگونه توضیح داد: ورود زنان به مراکز درمانی اغلب بهتنهایی صورت میگیرد و هنوز انگ اجتماعی قوی بر مصرف مواد در زنان وجود دارد. فرزندان خانوادههای معتاد نیز بیشتر در معرض گرایش به مواد قرار دارند؛ زیرا مصرف مواد در خانه دیده میشود و والدین نمیتوانند رفتار فرزندان را کنترل کنند. در این خانوادهها احتمال اعتیاد در فرزندان بسیار بیشتر از سایر خانوادهها است.
مدیرکل سابق درمان ستاد مبارزه با مواد مخدر درخصوص پیشگیری و آموزش تأکید کرد: برنامههای پیشگیری از اعتیاد باید بلندمدت باشند، اما مدیران بهدلیل استرس مدیریتی و زمان محدود، اغلب به برنامههای کوتاهمدت اکتفا میکنند. آموزش والدین و نوجوانان در زمینه مهارتهای زندگی، فرزندپروری، تابآوری و مهارت «نه گفتن»، از اهمیت زیادی برخوردار است. دستگاههای دولتی مانند آموزشوپرورش، وزارت بهداشت، وزارت علوم، بهزیستی و صداوسیما باید نقش فعالتری داشته باشند. همچنین، استفاده از سازمانهای مردمنهاد و بخش خصوصی میتواند اثربخشی برنامههای پیشگیری را افزایش دهد.
صفاتیان گفت: مهارتهای زندگی، فرزندپروری و تابآوری باید آموزش داده شوند تا نوجوانان بتوانند در مواجهه با پیشنهاد مصرف مواد، با دلیل و استدلال، «نه» بگویند و از بحرانها عبور کنند؛ با وجود اینکه برنامههای پیشگیری نسبت به 10 سال پیش کمی بهتر شده، هنوز فاصله زیادی با سطح مطلوب وجود دارد.
وی در پایان سخنان خود با تأکید بر ضرورت توجه ویژه به زنان معتاد و آموزش خانوادهها، خاطرنشان کرد: اگر ساختارهای دولتی و مدیران همت کنند و از ظرفیت سازمانهای مردمنهاد استفاده شود، میتوان روند رشد اعتیاد در زنان را کنترل کرد و تبعات آن در خانوادهها را کاهش داد.
گفتنی است؛ اعتیاد زنان نه یک مسئله فردی، بلکه یک بحران اجتماعی است که خانوادهها و نسلهای آینده را تهدید میکند. آمارها نشان میدهد سهم زنان معتاد در کشور در طول یکدهه، دو برابر شده و روند رشد مصرف مواد روانگردان و گل در میان زنان، نگرانکننده است. این وضعیت نتیجه مجموعهای از عوامل است؛ فشارهای اجتماعی و خانوادگی، مشکلات روحی، دوستان ناباب، ناامیدی نسبت به آینده و حتی کنجکاوی و جستجوی لذت. وقتی خانوادهها نتوانند فرزندان خود را کنترل و هدایت کنند و یا خود درگیر مصرف مواد باشند، چرخه اعتیاد از نسلی به نسل بعد منتقل میشود و احتمال گرایش فرزندان به مواد، بهشدت افزایش مییابد.
متأسفانه برنامههای پیشگیری در کشور هنوز ضعیف است و آموزشهای لازم به خانوادهها و نوجوانان داده نمیشود. مهارتهای زندگی، تابآوری، فرزندپروری و توانایی «نه گفتن» به مواد، هنوز به شکل مؤثر در مدارس و خانوادهها آموزش داده نمیشود و بسیاری از مدیران بهدلیل کوتاهمدت بودن مسئولیتهای خود، از برنامههای بلندمدت پیشگیری، استقبال نمیکنند.
نکته مهم اینکه اعتیاد زنان نهتنها سلامت جسمی و روانی آنان را تهدید میکند، بلکه پیامدهای اجتماعی گستردهای دارد؛ از فروپاشی خانواده و کاهش کیفیت روابط خانوادگی تا افزایش احتمال گرایش فرزندان به مصرف مواد و تداوم چرخه آسیبها در جامعه. استفاده مؤثر از ظرفیت سازمانهای مردمنهاد، آموزش مهارتهای زندگی و ایجاد فضاهای امن و حمایتی برای زنان، تنها راهی است که میتواند روند صعودی اعتیاد را متوقف کند.
هشدار اصلی این است: اگر به این مسئله توجه جدی نشود، آسیبها روزبهروز گستردهتر و پیچیدهتر خواهد شد و نهفقط زنان، بلکه خانواده و نسلهای آینده را درگیر خواهد کرد.