وقتی درهها نفس تنگ میکنند
همدان شهری است که ریشههایش را در آب، خاک و کوهستان پیوند زده؛ شهری که از درههای سبز و رودخانههای زلالش نهتنها حیات طبیعی بلکه هویت تاریخی خود را وام گرفته است. از دامنههای الوند تا بستر شهر، جریانهای طبیعی آب روزگاری قلب تپنده زندگی، کشاورزی و آرامش مردم این خطه بودند. همین پیوند میان آب و زمین بود که مفهوم «باغشهر همدان» را در ذهن ایرانیان زنده کرد؛ شهری که کوچهباغهایش در شعر و روایتهای محلی، نماد طراوت و زیستِ انسانی محسوب میشدند.
اما آنچه امروز از این هویت بهجا مانده، نیازمند بازخوانی و بازسازی است. در دهههای اخیر پروژههای عمرانی شتابزده، پوشش رودخانهها، تغییر کاربری زمینهای زراعی و توسعه بیضابطه باغها، چهره طبیعی شهر را دگرگون کرده است. مناطقی چون حیدره که زمانی بستر تولید و تنفس شهر بودند، اکنون با مصرف بالای آب، حفر چاههای غیرمجاز، تغییر توپوگرافی زمین و ویلاسازیهای فاقد هویت روبهرو هستند.
این تغییرات را میتوان نه صرفاً چالشی زیستمحیطی، بلکه نشانهای از دگرگونی تدریجی در شیوه برخورد شهر با طبیعت و محیط پیرامون خود دانست؛ شهری که میان نیاز به توسعه و حفظ زیستپایدار، در حال آزمودن تعادلی تازه است. کاهش منابع آب، فشار بر زمینهای زراعی و ناهماهنگیهای کالبدی در مناطق گردشگری، موضوعاتی هستند که لزوم بازنگری در رویکردهای شهرسازی و محیطزیست همدان را یادآور میشوند.
با توجه به این ضرورت، در گفتوگویی تفصیلی با عضو هیئتعلمی دانشگاه بوعلی سینا همدان، ابعاد مختلف این مسئله بررسی شد که در ادامه میخوانید:
دکتر محمدرضا عراقچیان با بیان اینکه اصل حیات و شکلگیری شهر همدان بر محور آب، باغها و موقعیت راهبردی منطقه استوار بوده، گفت: وجود درههای پرآب چون حیدره، عباسآباد، مرادبیک، خاکو، محمدیه، خضر و دیوین، شبکهای از رودخانهها را شکل داده بودند که در گذشته بهعنوان پنج رود پُرآب شناخته میشدند.
وی افزود: کوهستان الوند همواره همچون دژ و سنگری برای شهر عمل کرده است، و از طرفی این رودها نهتنها مبنای شکلدهی کالبد شهر، بلکه عامل اصلی آبادی و شکلگیری باغها و زراعتهای زمینهای اطراف بودهاند؛ در کنار این موارد، موقعیت سوقالجیشی (راهبردی و نظامی) نیز اهمیتی حیاتی دارد. از دوران مادها تا امروز، توجه ویژهای به آبادانی و آبوهوای مطلوب شهر همدان معطوف بوده است.
عضو هیئتعلمی دانشگاه بوعلی سینا همدان یادآور شد: پس از اجرای طرح کارل فریش، معمار و شهرساز آلمانی، در همدان از سال 1307، بخشی از رودخانهها پوشانده یا حذف شدند؛ این امر ارتباط طبیعی میان رودخانه و شهر را تضعیف کرد. امروزه نیز شاهدیم که تعداد دیگری از این رودها سرپوشیده شده یا به پیادهرو و کاربریهای دیگر تبدیل شدهاند که منجر به از دست رفتن کیفیت و کارایی اصلی آنها گشته است.
* باغشهر همدان؛ پیوندی میان طبیعت و هویت شهری
عراقچیان همدان را از معدود شهرهایی میداند که فاصله بسیار اندکی میان مرکز شهر تا باغهای اطراف دارد و بهدلیل همین ویژگی به باغشهر معروف است و این موجب شادابی مردمان آن بوده و هست؛ در حالیکه شهروند تهرانی برای رسیدن به باغها دو تا سه ساعت در مسیر است، شهروند همدانی از میدان امام تا باغهای منطقه گنجنامه، حیدره، مرادبیک یا محمدیه را در کمتر از 10 دقیقه میپیماید. این ویژگی را او یکی از برترین مزیتهای زیستمحیطی و گردشگری همدان دانست.
وی درخصوص باغهای همدان افزود: باغهای غرب همدان نهتنها پالایشکننده طبیعی هوا هستند (سیستم زیستمحیطی را حفظ میکنند) بلکه مکمل گردشگری طبیعی، سلامت و روستایی محسوب میشوند و ارتباط شهروندان با طبیعت را زنده نگه میدارند. کوچهباغهای همدان همواره معروف بودهاند و در شعر شاعران نیز از آن یاد شده است. این باغها ارتباط شهروندان را با طبیعت نیز به خوبی حفظ کرده است.
*دره حیدره؛ از زیستگاه سیر ایران تا تهدید کالبدی منطقه
این استاد بازنشسته معماری و شهرسازی توضیح داد: دره حیدره و یا دره ماهوشان یکی از پهنترین، سرسبزترین و پرآبترین درههای همدان است که بین دو رشتهکوه قرار دارد و از پشت الوند آغاز شده و تا مریانج امتداد مییابد، البته وقتی در خصوص دره صحبت میکنیم منظور ما تنها روستای حیدره نیست بلکه مسیری است که از منطقه چرمسازی آغاز شده و پس از رسیدن به روستای حیدره، از طریق دو راه ارتباطی به روستاهای دیگری چون سولان، توئیجین، موییجین، برفجین و درنهایت تا امامزاده کوه کشیده میشود.
عراقچیان افزود: منطقه «دوزخ دره» که در روستای امامزاده کوه قرار دارد مسیری کوهستانی است که بالارفتن از آن بسیار سخت و پایین آمدن آسان است به همین دلیل اغلب کوهنوردانی که به الوند سفر میکنند این مسیر را برای بازگشت انتخاب میکنند.
وی افزود: این محدوده علاوه بر باغهای فراوان و زمینهای زراعی، اکنون به قطب تولید سیر ایران تبدیل شده و محصولات جالیزی مهمی چون لوبیا سبز و نخود فرنگی، و محصولات باغی نظیر زردآلو، سیب، گردو و آلو را نیز در خود جای داده است. این تنوع، مرغوبیت خاک منطقه را اثبات میکند. با این حال، تبدیل بیضابطه زمینهای زراعی به باغهای پرمصرف، حفر چاههای غیرمجاز و ویلاسازیهای گسترده، سبب شده سطح آب زیرزمینی تا 6 متر در تابستان کاهش یابد و توپوگرافی زمین نیز دچار تغییرات شدیدی شود.
وی در ادامه با بیان اینکه اضافه شدن باغها به جای زمینهای زراعی، مصرف آب را در منطقه بالا برده، ابراز کرد: زمین زراعی یا بهصورت دیم است و یا خیلی نیاز به آبیاری ندارد اما زمین باغی مصرف آب بیشتری دارند.
*از بحران آب تا بحران ترافیک؛ ضرورت اقدام فوری مدیریتی
این عضو هیئتعلمی دانشگاه بوعلی سینا همدان معتقد است: اشباع شدن باغهای گنجنامه، سازندگان را به سمت حیدره و ارتفاعات بالای مریانج سوق داده است. اگرچه این توسعه ممکن است به ظاهر افزایش باغها و بهبود هوای شهر را تداعی کند، اما در واقعیت، این ساختوساز بیضابطه ضمن افزایش بار سازه و مصرف آب (و در نتیجه افت آبهای زیرزمینی)، چهره روستاها را دگرگون ساخته است؛ بهطوری که فرهنگ شهرنشینی، با نماهای غیرسازگار (نظیر سبک رومی) و ساختمانهای بلند (4 تا 6 طبقه)، در این مناطق نفوذ کرده است.
عراقچیان افزود: منطقهای که پیشتر قطب تولید شیر، نان، عسل و محصولات زراعی بومی بود، امروز خود به مصرفکننده این اقلام تبدیل شده است و تنوع تولید در آن بهطور محسوسی کاهش یافته است؛ بهطوری که گندم، جو و حتی انواع میوه به این منطقه وارد میشود.
به گفته وی، یکی دیگر از هشدارهای مهم، وضعیت بحرانی معابر روستایی است که صرفاً آسفالت شدهاند و با ترافیک فشرده آخر هفتهها مواجهاند؛ ترافیکی که حتی از گنجنامه نیز سنگینتر شده است. مسیر باریک روستاهای حیدره و مریانج باید ساماندهی، تعریض و از نظر ایمنی بازبینی شود (توسعه شانه خاکی). تصادفات مکرر در این مسیر، ضرورت توجه جدی به استانداردسازی و مدیریت ترافیک را دوچندان کرده است.
عضو هیئتعلمی دانشگاه بوعلی سینا همدان در پایان مسئله آب، کالبد و زیستپذیری منطقه حیدره را نقطه هشدار برای آینده همدان دانست و تأکید کرد: اگر قرار است دره حیدره پس از گنجنامه دومین قطب تفریحی و باغداری شهر تلقی شود، باید بلافاصله برای حفظ منابع آب، کنترل ساختوساز، ساماندهی راه و حفظ چهره طبیعی منطقه برنامهریزی شود.
* در جستوجوی صدای آب؛ باغشهر فراموششده زیر پوست همدان
شهر، همچون درختی است که ریشههایش را در گذشته فرو برده و شاخههایش را به آینده سپرده است. همدان، این درخت کهنسالِ دامنههای الوند، هنوز از خاک خاطره و از آب، امید و نیرو میگیرد؛ هرچند برگهایش در باد توسعه گاه پریشان شدهاند. رودها که روزی شریانهای حیات بودند، حالا به زمزمههایی زیر پوسته آسفالت بدل شدهاند، اما هنوز صدای آنها در جان زمین جاری است، به شرط آنکه گوش شهر دوباره به طبیعت بازگردد.
میان سنگ و چشمه، میان باغ و برج، کشاکشی آرام در جریان است؛ جدال میان حافظه طبیعی و میل به کالبدسازی بیوقفه. آینده این شهر، نه در افزایش ارتفاع ساختمانها که در عمق فهم انسان از زمین نهفته است. این زمین اگر خشک شود، فرهنگ نیز ترک برمیدارد و اگر زنده بماند، هم زیست و هم معنا را برمیگرداند.
همدان را باید دوباره از چشمهها خواند، نه از نقشهها؛ باید به درههایی چون حیدره و ماهوشان نه به چشم زمینهای توسعه، بلکه بهعنوان حافظان خاموش هویت زیستی نگریست. شهر، زمانی دوباره باغ میشود که تصمیمهای آن از جنس آب باشد؛ شفاف، روان و پیونددهنده.
در پایان، شاید این گفتوگو بیش از آنکه گزارش بحران باشد، تذکری آرام است برای بازگشت به اصل خویش؛ شهری که اگرچه در پیچوخم توسعه خسته است، هنوز توانایی آن را دارد که سبز بیندیشد و سبز بماند.