اشتغال زنان؛ جایگزین مردان نیست، همراهی خانواده است
استاد دانشگاه و رئیس کانون زنان بازرگان استان همدان، با بیان اینکه اشتغال زنان در سالهای اخیر به یکی از مهمترین پدیدههای اقتصادی و اجتماعی ایران تبدیل شده گفت: ورود زنان به فضای اقتصادی نه جایگزین نقش مردان، بلکه مکمل آن است؛ این مشارکت میتواند رفاه خانواده و توسعه پایدار جامعه را بهدنبال داشته باشد.
در دهههای اخیر، حضور زنان در بازار کار ایران روندی صعودی داشته و به یکی از مهمترین پدیدههای اجتماعی و اقتصادی تبدیل شده است. این تغییرات نهتنها نقش اقتصادی خانوادهها را متحول کرده، بلکه ساختار سنتی وظایف زن و مرد در خانواده را نیز تحت تأثیر قرار داده است. افزایش اشتغال زنان، محول شدن بخشی از هزینههای خانواده به آنها و تغییر نگرش نسبت به مسئولیتهای اقتصادی مردان، بحثهای گستردهای را در سطح جامعه و محافل علمی بهدنبال داشته است.
در این میان، تحلیل دقیق و علمی این تغییرات و بررسی تبعات آن برای خانواده، زنان، مردان و جامعه، امری ضروری است. دکتر خاطره خانلرزاده، استاد دانشگاه بوعلیسینا و رئیس کانون زنان بازرگان استان، با تجربه علمی و اجرایی خود، نگاهی عمیق به این پدیده دارد. او ضمن بررسی علل افزایش اشتغال زنان و پیامدهای آن، به چالشهای قانونی، فرهنگی و اجتماعی اشاره میکند و راهکارهایی برای بازتعریف سالم نقشهای اقتصادی و خانوادگی ارائه میدهد.
این گفتوگو، تصویری روشن و تحلیلی از وضعیت اشتغال زنان و تعامل نقشهای اقتصادی زنان و مردان ارائه میدهد و نشان میدهد که توسعه پایدار اقتصادی و سلامت خانواده تنها از مسیر همراهی و همافزایی جنسیتی ممکن است.
رئیس کانون زنان بازرگان استان همدان در ابتدای سخنان خود در پاسخ به پرسشی درباره علل ورود گسترده زنان به بازار کار در دهه اخیر بیان کرد: نخستین علت، رشد فرهنگی است. اکنون میدانیم که بیشترین عامل در توسعه پایدار، نیروی انسانی است و زنان بهعنوان نیمی از این نیروی انسانی، ظرفیت قابل توجهی برای چرخاندن چرخه اقتصادی دارند. نادیده گرفتن این ظرفیت عظیم نمیتواند منجر به توسعه پایدار اقتصادی شود. در تمام دنیا، حتی کشورهای توسعهیافته، اهمیت حضور زنان در عرصههای اقتصادی بهعنوان شاخص توسعهپذیری مورد توجه است؛ بنابراین زنان علاوه بر نقش مادری و همسری، میتوانند رسالت اقتصادی خود را نیز ایفا کنند.
خاطره خانلرزاده، افزود: دلیل دوم، مسائل اقتصادی خانواده است. بهدلیل فشارهای اقتصادی که امروزه به خانوادهها وارد میشود، دیگر یک نفر نمیتواند کل هزینههای خانواده را حمایت کند. پیشتر یک نفر در خانواده کار میکرد و همه اعضا در رفاه نسبی بودند، اما اکنون این امکان وجود ندارد. اشتغال زنان ضرورت یافته تا به بهبود کیفیت زندگی و رفاه خانواده کمک کند.
وی ادامه داد: دلیل سوم، رشد دانش فنی و اجتماعی است؛ روز بهروز بر دانش فنی و اجتماعی ما افزوده میشود و این رشد، حرکت به سمت شرایط بهتر، رفاه بیشتر و آرامش بیشتر را ایجاب میکند. مشارکت زنان در کنار مردان در تأمین بخشی از هزینههای زندگی باعث ایجاد آرامش نسبی در خانواده میشود و سلامت روانی اعضا را ارتقا میبخشد.
استاد دانشگاه بوعلیسینا درخصوص آمادگی فرهنگی جامعه برای اشتغال زنان اظهار کرد: از منظر فرهنگی، مردم ما از سابقه تمدنی غنی و دیرینهای برخوردارند و نمیتوان ادعا کرد که آمادگی ذهنی و فرهنگی لازم وجود نداشته، با این حال، گذار از ساختارهای سنتی به جامعه مدرن و صنعتی، همواره با چالشهایی همراه است که ما از آن مستثنی نیستیم. بنابراین، میتوان گفت زمینه فرهنگی فراهم بوده، اما بستر زیرساختی لازم به درستی مهیا نشده است.
خانلرزاده ادامه داد: بخش مهمی از آمادهسازی بستر، مربوط به اصلاح قوانین است. متأسفانه، بسیاری از قوانین حمایتی مربوط به زنان توسط مردان تدوین شدهاند که گاهی اوقات بهجای تقویت، موجب اخلال در مسیر شغلی آنان میشود. بهعنوان مثال، مرخصی 9 ماهه بارداری، هرچند ماهیتی حمایتی دارد، اما در عمل به پستهای مدیریتی زنان آسیب وارد کرده؛ زیرا کارفرمایان بهدلیل نگرانی از دوری طولانیمدت، تمایلی به انتصاب زنان در سنین باروری و ازدواج به پستهای کلیدی نشان نمیدهند؛ بنابراین، ضروری است که قوانین با نگاه و رویکردی زنمحور مورد بازنگری قرار گیرند.
وی همچنین به نقش خانواده و عدالت جنسیتی اشاره کرد و متذکر شد: در جامعه سنتی، تمام وظایف خانهداری و فرزندپروری بر عهده زنان بود. حال که زنان در کنار مردان از نظر اقتصادی فعالیت میکنند، مردان و فرزندان نیز باید در منزل کمک کنند. این تغییرات باعث میشود زنان کمتر فرسوده شده و نشاط اجتماعی آنها حفظ شود. ما مدعی برابری جنسیتی نیستیم اما عدالت جنسیتی میخواهیم. اکنون دو سوم کار جهان به دست زنان انجام میشود، اما مالکیت داراییها و درآمد جهانی آنان بسیار کمتر است.
وی در پاسخ به اینکه آیا حضور زنان باعث خانهدار شدن برخی مردان شده؟ گفت: این موضوع را قبول ندارم. مگر اینکه کسی بخواهد از این امر بهانهای بسازد. مسئولیت تأمین مخارج زندگی هنوز بر عهده مردان است و حضور زنان جایگزین آنها نیست. ما قصد نداریم جای مردان را بگیریم؛ ورود زنان به عرصه اجتماعی و اقتصادی همراهی مردان است نه جایگزینی. اگر مردان از مسئولیت خود شانه خالی کنند، این یک بهانه است نه نتیجه طبیعی حضور زنان.
تعادل نقشها و سیاستهای پیشنهادی
این استاد دانشگاه بوعلیسینا سپس درباره تعادل میان نقش اقتصادی زنان و مردان بیان کرد: بهطور کلی، تعادل چیزی است که باید در درون هر فرد ایجاد شود. وقتی هر کس نقش خود را درست بشناسد و وظایفش را بر اساس نقشه راه مشخص انجام دهد، هیچ تداخلی ایجاد نمیشود. زنان و مردان باید جایگاه واقعی خود را در خانواده و جامعه شناسایی کنند، بهترین نسخه خود باشند و با برنامهریزی و هدفگذاری، همزمان در عرصه اقتصادی و خانوادگی موفق شوند.
خانلرزاده در خاتمه سخنان خود تأکید کرد: نیازی به وضع قوانین اضافی برای ایجاد تعادل نیست. کافی است هر فرد نقش خود را بشناسد و در مسیر مسئولیتهایش حرکت کند. حضور فعال زنان در اقتصاد هیچگاه جایگزین مردان نمیشود، بلکه مکمل آن است. با این نگاه، توسعه پایدار و رضایتبخش خانواده و جامعه تحقق مییابد.
عدالت جنسیتی و نقش اقتصادی دو سوی سکه
در پایان باید گفت؛ تحولات اقتصادی و اجتماعی چند سال اخیر، ورود گسترده زنان به بازار کار و محول شدن بخشی از هزینههای خانوار به آنها را به یک واقعیت غیرقابل انکار تبدیل کرده است. این پدیده، در کنار فرصتهایی که برای زنان و خانواده ایجاد کرده، چالشهای قابل توجهی نیز به همراه دارد. اشتغال زنان باعث افزایش رفاه خانواده، مشارکت اقتصادی بیشتر و توسعه پایدار میشود، اما در عین حال فشار روانی، خستگی و نیاز به مدیریت همزمان نقشهای شغلی و خانوادگی برای زنان ایجاد میکند.
از سوی دیگر، تغییر نقش مردان و خانهدار شدن برخی از آنها، گاه منجر به محدود شدن جایگاه اقتصادی مردان در خانواده و جامعه شده است. این امر میتواند پیامدهای روانی و اجتماعی برای مردان، ازجمله کاهش عزت نفس، احساس بیمسئولیتی یا فقدان مشارکت اجتماعی، بهدنبال داشته باشد. با این حال، تجربه نشان میدهد که این تغییرات نه جایگزینی، بلکه بازتعریف نقشها و همافزایی زن و مرد در خانواده و اقتصاد است و تنها با همراهی دو جنس میتوان از مزایای آن بهره برد.
در سطح اجتماعی، افزایش اشتغال زنان و مشارکت اقتصادی گسترده آنها فرصتهای قابل توجهی برای توسعه اقتصادی، افزایش عدالت جنسیتی و بهبود بهرهوری جامعه فراهم میکند، اما تا زمانی که ساختارها، قوانین و فرهنگ به شکل متوازن اصلاح نشود، فشارهای اقتصادی و اجتماعی بر زنان و خانوادهها ادامه خواهد داشت.
بنابراین، آنچه از این روند قابل برداشت است، نه کاهش نقش مردان و نه صرفاً پیشرفت زنان، بلکه ضرورت ایجاد بسترهای قانونی، فرهنگی و اجتماعی برای همزیستی اقتصادی و خانوادگی سالم است. بازتعریف مسئولیتها، حمایت از زنان شاغل، مشارکت فعال مردان در امور خانه و تربیت فرزندان و تقویت عدالت جنسیتی، کلید دستیابی به توسعه پایدار و خانوادهای سالم خواهد بود.
درنهایت، تجربه نشان میدهد که تعادل واقعی میان نقش اقتصادی زنان و مردان در خانواده، محصول خودآگاهی، برنامهریزی و مسئولیتپذیری هر فرد است و نه صرفاً قوانینی که از بیرون تحمیل میشود. این پیام میتواند راهنمای مسیر جامعهای باشد که در آن زنان و مردان در کنار هم، بدون تضاد و جایگزینی، به توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی دست مییابند.