گروه رسانه ای سپهر

آخرین اخبار:
شناسه خبر:97836
در میزگرد دفتر روزنامه سپهرغرب مطرح شد:

فرصت‌های تاریخی همدان خاک می‌خورند، پروژه‌های تازه سربرمی‌آورند

فرصت‌های تاریخی همدان خاک می‌خورند، پروژه‌های تازه سربرمی‌آورند

در نسخه پیشین روزنامه سپهرغرب، بخشی از میزگردی با حضور دکتر حسن سجادزاده، عضو هیئت‌علمی دانشگاه بوعلی‌سینا و علی بیات، راهنمای طبیعت و کوهستان و مسئول گروه جهادی صیانت از کوهستان، به بررسی ابعاد مختلف آسیب‌های ناشی از ساخت هتل در بلوار ارم اختصاص داشت. در این شماره، بخش دوم گفت‌وگو و ادامه‌ تحلیل‌ها و دیدگاه‌های پیرامون پیامدهای زیست‌محیطی و شهری این پروژه منتشر می‌شود که در ادامه می‌خوانید:
*آیا در حال حاضر همدان نیازمند ساخت زیرساخت گردشگری همچون هتل است؟ در این خصوص توضیح دهید؟
دکتر سجادزاده در این خصوص پاسخ داد:
در ادبیات گردشگری و توسعه شهری، «ضرورت هتل‌سازی» زمانی معنا دارد که بر پایه آمار دقیق، ظرفیت واقعی شهر در جذب گردشگر مشخص باشد. پرسش این است که آیا در همدان واقعاً کمبود هتل وجود دارد؟ بر اساس داده‌های رسمی، همدان در میان استان‌های گردشگرپذیر کشور رتبه‌ای پایین‌تر از بیستم دارد و بخش عمده گردشگران آن حدود 70 تا 80 درصد صرفاً به قصد بازدید از غار علیصدر وارد استان می‌شوند. این رقم نشان می‌دهد که جذابیت گردشگری همدان وابسته به یک اثر طبیعی است و ساخت هتل‌های بزرگ در نقاط اشباع‌شده شهری پاسخ منطقی به این وضعیت نیست.
فرض کنیم کمبود اقامتگاه در شهر وجود داشته باشد؛ آیا راهکار آن احداث هتل‌های بلندمرتبه است؟ بررسی تجارب بین‌المللی نشان می‌دهد که توسعه زیرساخت‌های اقامتی باید بر مبنای تفاوت‌های منطقه‌ای و اصالت محیط تعریف شود، نه صرفاً افزایش ارتفاع ساختمان‌ها.
حرفه‌ای‌ترین مقاصد گردشگری دنیا کاروان‌سراها، خانه‌های تاریخی و بناهای بومی را بازآفرینی کرده‌اند تا هم گردشگر جاذبه‌ فرهنگی بیابد و هم بافت تاریخی از خطر فرسودگی نجات یابد. در این میان، وضعیت همدان قابل تأمل است؛ جایی که بیش از 40 کاروان‌سرای قدیمی در بافت مرکزی شهر قرار دارند که ظرفیت تبدیل شدن به هتل‌های سنتی یا خانه‌های بوم‌گردی را دارند، اما متأسفانه بسیاری از این میراث ارزشمند تخریب شده یا متروکه مانده‌اند.
محورهایی مانند میدان امام خمینی (ره)، چهارراه شریعتی و محلات قدیمی کبابیان و جولان باارزش‌ترین ظرفیت برای ایجاد فضاهای اقامتی و پذیرایی‌اند. بازآفرینی این بافت‌ها هم اشتغال ایجاد می‌کند، هم پویایی فرهنگی می‌آورد و هم از فرسایش کالبد تاریخی جلوگیری می‌کند، در حالی‌که ساخت هتل 10 طبقه در بلوار ارم نه رونق گردشگری به همراه دارد، نه عدالت فضایی.
نگاه توسعه در بسیاری از طرح‌های کنونی، نگاه کمی است نه کیفی. مدیریت شهری به جای برنامه‌ریزی «آینده‌نگرانه»، درگیر «آینده‌نگاری» سطحی شده؛ رویکردی که صرفاً بر مبنای آمار فعلی خودروها و احداث پارکینگ، بدون در نظر گرفتن ظرفیت کلی شهر، پیش می‌رود. با وجود آنکه محور توسعه همدان صراحتاً گردشگری اعلام شده، اما در عمل هیچ پروژه‌ای با پیوست گردشگری اجرا نشده است. در صورتی که توسعه شهری باید همواره بر اساس ظرفیت‌های طبیعی و اجتماعی منطقه بارگذاری شود.
تجربه‌ همدان نشان می‌دهد پروژه‌های بزرگ نه‌تنها ارزش افزوده‌ای برای کل شهر ایجاد نکرده‌اند، بلکه سود آن صرفاً به زمین‌داران و گروه‌های محدود رسیده است. پروژه‌هایی چون ساخت پارکینگ‌های بزرگ یا مجتمع‌های تجاری در محلات قدیمی مانند آقاجانی‌بیگ و یا کبابیان، به‌نام گردشگری اجرا می‌شوند اما بافت اجتماعی را دچار فروپاشی کرده و ساکنان بومی را به حاشیه رانده‌اند.
*آیا اجرای چنین پروژه‌هایی عادلانه است؟
دکتر سجادزاده در این خصوص پاسخ داد:
این گونه طرح‌ها نه‌تنها عدالت محیطی را برهم زده‌اند بلکه نوعی بی‌اعتمادی اجتماعی و احساس نابرابری را در میان شهروندان تقویت کرده‌اند. در حالی که هنر مدیریت شهری ایجاد فرصت‌های برابر برای مناطق کم‌برخوردار است، نمونه‌هایی مانند بلوار ارم نشان می‌دهد تمرکز سرمایه‌گذاری در نواحی برخوردار، خود به ابزار نمایش توسعه بدل شده و مشروعیت اجتماعی آن زیر سؤال رفته است.
از منظر اجرایی، احداث پروژه‌های سنگین در بلوار ارم با تجربیات موفق اما ساده‌تر، در تضاد آشکار قرار دارد. برای مثال، ساخت هتل امیران در شهرک فرهنگیان بدون ایجاد بحران ترافیکی یا تخریب محیطی صورت پذیرفته است؛ این نمونه نشان می‌دهد که جغرافیای مناسب و دسترسی منطقی تا چه میزان می‌تواند در موفقیت یک پروژه تفاوت ایجاد کند. در همین حال، شهرک‌های واقع در محورهای ورودی از سمت تهران، ملایر و کرمانشاه، با وجود برخورداری از ظرفیت‌های بسیار بالا، همچنان مغفول مانده‌اند. تمرکز پی‌درپی طرح‌های عمرانی در ناحیه شمالی شهر، نه تنها به توازن توسعه کمکی نکرده، بلکه منجر به تشدید اختلاف طبقاتی میان بخش‌های بالا و پایین شهر شده است.
طرح‌های توسعه‌ای اگر واقعاً دلسوزانه باشند باید به‌صورت شفاف و مشارکتی اجرا شوند. امروز نرم‌افزارهای شبیه‌سازی سه‌بعدی به‌راحتی امکان نمایش پروژه‌ها پیش از اجرا را فراهم می‌کنند. ارائه نقشه و ماکت مجازی طرح‌ها در نقاط عمومی شهر، دعوت از مردم و کارشناسان برای اظهار نظر و اصلاح طرح پیش از صدور مجوز، حداقل نشانه احترام به افکار عمومی است، اما روند جاری تصمیم‌گیری معمولاً در مسیر بسته و غیرشفاف انجام و حتی مجوزها پیش از هرگونه مشورت عمومی صادر می‌شوند.
مشکل عمیق‌تر در این میان ضعف پاسخگویی مدیران پس از پایان مسئولیت است. بسیاری از طرح‌هایی که در دهه‌های گذشته خسارات شهری ایجاد کردند، امروز بی‌پاسخ مانده‌اند. نبود نظام بازخواست باعث شده مسیر خطا تکرار شود و حتی طرح‌های پرهزینه به‌عنوان سابقه مدیریتی ارائه شوند.
*در حوزه مدیریت سرمایه‌گذاری نیز، نبود سیاست‌های تشویقی عادلانه یکی از دلایل تمرکز نامتوازن توسعه به‌شمار می‌رود. وقتی بخش‌های پایین شهر از زیرساخت روشنایی، امنیت و خدمات شهری محروم‌اند، سرمایه‌گذار طبیعی است که تمایل به ساخت در محورهای برخوردارتر چون بلوار ارم پیدا کند، آیا اینگونه نیست که شهرداری وظیفه دارد با ایجاد جذابیت‌های زیرساختی، توزیع عادلانه فضا و اعطای تسهیلات، جهت سرمایه‌گذاری را به سمت مناطق توسعه‌نیافته سوق دهد؟
دکتر سجادزاده در این خصوص پاسخ داد:
چون در دهه‌های گذشته توسعه تنها در مسیر مشخصی بوده و موجب شده یک قطب‌بندی شدید بین بالای شهر و پایین شهر وجود داشته باشد، برای حل این معضل «حق شهر» باید به‌طور کامل ادا شود. شهر مانند بدن انسان زنده است و باید همه ویتامین‌ها به آن برسد. زمانی که توسعه به‌ویژه از نوع کمی، تنها در یک منطقه تشدید می‌شود، در آینده هر سرمایه‌گذاری علاقه‌مند به فعالیت در این منطقه خواهد بود. نکته دیگر اینکه اگرچه طبیعت نیز به‌عنوان عامل جاذب عمل می‌کند، اما این امر نباید توجیهی برای تمرکز انحصاری پروژه‌ها در یک منطقه خاص باشد.
این وضعیت، بازتاب ضعف نظام درآمدی شهرداری‌ها نیز هست. تکیه بر فروش زمین و تراکم به جای درآمد پایدار، باعث شده هر طرح تجاری یا بلندمرتبه‌سازی به منبع کوتاه‌مدت تأمین بودجه تبدیل شود. در نتیجه توسعه شهری به کالایی فروختنی بدل شده و شهر عملاً از درون فروخته می‌شود.
شهرداری شهر بزرگی همچون توکیو و نیویورک 100 کارمند دارد اما شهرداری همدان دارای پنج هزار نیرو و 73 ساختمان است.
*برای اصلاح این روند چه باید کرد؟
دکتر سجادزاده در این خصوص پاسخ داد:
برای اصلاح این چرخه، چهار پایه توسعه پایدار شهری برای همدان مطرح است؛ TND یا توسعه محله‌محور که خدمات محله‌ای را در مقیاس خرد فراهم می‌کند؛ TOD یا توسعه مبتنی بر حمل‌ونقل همگانی و پاک؛ TDS یا راهبرد توسعه گردشگری و TDR یا انتقال حقوق توسعه که با حفظ حقوق مالکان در برابر محدودیت‌های ساخت‌وساز تعادل ایجاد می‌کند.
اجرای هم‌زمان این چهار محور می‌تواند نابرابری فضایی را کاهش دهد و مفهوم «اهل محل» را احیا کند؛ زیرا شهر زمانی متعادل است که ساکنانش به محله خود احساس تعلق داشته باشند. «اهلیت شهری» ریشه در پیوستگی اجتماعی، مدرسه محلی، مراکز خرید نزدیک و ارتباط پایدار میان شهروندان دارد. در شهری نااهلانه که ساکنان پی‌در‌پی جابه‌جا می‌شوند، نه حس مکان پایداری باقی می‌ماند نه سرمایه اجتماعی فرصت رشد پیدا می‌کند.
بنابراین، مسئله هتل در همدان صرفاً کمبود تخت یا امکانات اقامتی نیست، بلکه نشانه تکرار الگوی توسعه‌ای است که به جای بازآفرینی میراث و تعادل فضایی، به تخریب محیط و تشدید نابرابری منجر می‌شود. آنچه همدان بدان نیاز دارد نه «هتل‌های جدید» بلکه نگاه تازه به مفهوم توسعه انسانی و شهری است؛ نگاهی که آینده‌محور، مشارکتی و عدالت‌گرا باشد.
*با توجه به اینکه اجرای این پروژه‌ می‌تواند زمینه‌ساز ادامه طرح‌های توسعه‌ای مشابه باشد و این امر به‌طور بالقوه منجر به تبدیل شدن مناطق ارزشمندی چون عباس‌آباد و گنجنامه به محلات شهری با ساخت‌وسازهای ویلایی و آپارتمانی شود، با این تفاوت که باغ‌های این مناطق به آپارتمان تبدیل خواهند شد، پرسش اساسی این است که برای ممانعت از این امر نامطلوب چه باید کرد؟
*بیات در این خصوص اینگونه پاسخ داد:
روند توسعه در دامنه‌های شمالی الوند از حالت برنامه‌ریزی‌شده خارج شده و به شکلی تدریجی و مستمر در حال پیشروی است. گزارش‌ها نشان می‌دهد که نهادها و دستگاه‌های متعدد، از نظامی و فرهنگی تا گردشگری، هر یک بخشی از کوهستان و حریم طبیعی را به تصرف خود درآورده‌اند. این تصرف‌ها در حالی ادامه دارد که بخش بزرگی از تصمیم‌ها بدون پیوست زیست‌محیطی مؤثر و بدون پشتوانه‌ کارشناسی اتخاذ می‌شود و ضوابط حفاظتی تنها نقش نمادین پیدا کرده‌اند.
متأسفانه، مطالبات حیاتی ذی‌نفعان و نهادهای مردمی، در فضای عمومی بی‌تفاوتی به حاشیه رفته و خاموش مانده است. این رویکرد انفعالی، مصداق بارز این هشدار است که وقتی مسیر توسعه از «جوی اصلی» خود منحرف می‌شود، مهار عواقب آن حتی با سخت‌ترین ابزارهای نظارتی نیز تقریباً محال خواهد بود و تخریب‌های ایجادشده در محیط، ماهیتی بازگشت‌ناپذیر پیدا می‌کنند. نمونه‌های متعدد این وضعیت، در اطراف گنجنامه، احداث جاده زیگزاگ و میدان میشان مشاهده می‌شود؛ مناطقی که هویت طبیعی و فرهنگی‌شان، در سایه سکوت و انفعال دستگاه‌های ناظر، دستخوش دگرگونی‌های جدی و دائمی شده است.
ساخت و سازهای مکرر در محوطه‌های دانشگاه‌های بوعلی و علوم پزشکی در دامنه الوند که رو به شهرک دانشگاهی پیش می‌رود هم نشان از این موضوع دارد که مدام طبیعت و فضای سبز و اندک درختان به‌جای‌مانده قطع می‌شوند تا خوابگاه و فضای آموزشی بسازند که این امر هم بیانگر بی‌برنامگی در صیانت از طبیعت به‌دلیل نبود آینده‌نگری در فازهای توسعه‌ای و جانمایی غلط در دهه‌های پیشین است که اولویت را به توسعه داده‌اند نه صیانت از طبیعتی که شکل‌گیری جامعه شهری از قرون گذشته مبتنی بر آن بوده است.
از نمونه‌های دخل و تصرف و احداث در کوهستان، باید به پایگاه هلال احمر در میدان میشان اشاره کرد که گرچه بر اساس ضرورت ارائه‌شده، وجود آن لازم بوده، اما آیا گسترش این پایگاه از دهه 90 تاکنون، که همراه با تصرفات بیشتر بوده، ضروری تلقی می‌شود؟ آیا به صرف توافق چهار مدیر در استان می‌توان زمینی را به ارگانی واگذار کرد، کوهستان را تخریب نمود و پایگاهی ساخت که مجوز اعطای زمین آن، با متراژ 831 متر، سال‌ها بعد و به‌صورت پنج‌ساله از جانب اداره کل منابع طبیعی اختصاص یابد؟ اصولاً، با فرض قانونی بودن همه‌چیز، آیا فضای محدود میدان میشان که رو به شهرک شدن پیش می‌رود، باید قربانی مجوزهای اینچنینی شود؟
روند توسعه در این نقاط نه به‌صورت ناگهانی بلکه در قالب حرکت‌های آهسته اما پیوسته پیش می‌رود؛ همانند رشد یک غده‌ خاموش در بطن طبیعت. تصمیمات عمدتاً در زمستان‌ها گرفته و در بهار اجرا می‌شود؛ دور از دید عمومی و رسانه‌ای. نام‌گذاری «سیاه‌بهار الوند» از همین واقعیت خبر می‌دهد که هر فصل رشد طبیعت، هم‌زمان با فصل آغاز تخریب‌های جدید است.
در این میان، برداشت بی‌رویه آب از رودخانه جاری میشان و مصادره چشمه‌های منطقه توسط تأسیسات گردشگری، به‌خصوص در خشک‌سالی اخیر، باغداران فخرآباد را با بحران جدی مواجه ساخت و باعث شد در اقدامی غلط نسبت به لوله‌گذاری از کوهستان الوند تا فخرآباد اقدام کنند؛ این عملیات، نه‌تنها منجر به احداث جاده آفرودی، آلودگی صوتی و تخریب بستر طبیعی و خاک شد، بلکه جوی آب تاریخی که میراث نیاکان بود را نیز از بین برد. در نتیجه، حیات جانوری و پوشش گیاهی که وابسته به این جوی بودند، نابود شده و چهره الوند هر ساله به‌دلیل چنین تصمیمات نسنجیده‌ای، دچار دگرگونی جبران‌ناپذیری شده است.
اعتراضات شهروندان دلسوز در برابر این اقدامات، متأسفانه اغلب بی‌پاسخ می‌ماند و در مواردی حتی با برچسب نادرست «مخالفت با سرمایه‌گذاری» مواجه می‌شود. در حقیقت، مسئله اصلی تقابل با توسعه نیست، بلکه فقدان خط تمایز روشن میان «آبادانی اصیل» و «تخریب محیط زیست» است. نمونه تلخ این رویکرد، تعریض جاده زیگزاگ (جاده Z) در مسیر گنجنامه به میدان میشان است. این پروژه که در ابتدا با توجیه ضرورت امدادرسانی معرفی شد و حتی مدیرکل منابع طبیعی ادعا کرد که در جریان آن حتی یک بوته نیز جابه‌جا نشده، مستندات کامل نشان می‌دهد که عملاً از این جاده به عنوان پارکینگ استفاده شده و این امر منجر به نابودی پوشش گیاهی و فرسایش شدید خاک شده است که هر ساله با بارش باران شاهد تشدید آن هستیم.
مشکل اصلی در سطح مدیریتی، نبود اراده لازم برای برخورد قاطع با تخلفات است. با وجود وعده‌های مکرر مسئولان مبنی بر صیانت از کوهستان الوند، نتیجه، گسترش ساخت‌وسازهای غیرمجاز و تثبیت تصرفات موجود بوده. در این میان، نهادهای مسئول نظارتی، به‌ویژه اداره منابع طبیعی و امور عشایری، از وظایف نظارتی خود عقب‌نشینی کرده‌اند. نخستین نشانه‌ آن، ورود زودهنگام عشایر (دامداران) به منطقه کوهستانی و خروج دیرهنگام آنان است. دوم آنکه، پروانه‌های چرا به‌درستی رصد نمی‌شوند و کمیت و نوع دام مجاز برای چرای مراتع، مد نظر قرار نمی‌گیرد. این بی‌نظمی‌ها، در کنار احداث بنا، دیوارکشی و مسقف نمودن سکونتگاه‌های موقت، اسباب ماندگاری طولانی‌مدت دامداران را فراهم کرده است. با توجه به خشک‌سالی و فقر مراتع، این ماندگاری منجر به فقر مضاعف در پوشش گیاهی شده، به‌گونه‌ای که حتی در مهرماه نیز شاهد حضور دامداران هستیم. حال پرسش کلیدی این است که آیا ساکنان کنونی الوند واقعاً «عشایر بومی» هستند یا دامدارانی که گاه به‌دلیل باورهای غلط، عاملی برای وقوع آتش‌سوزی‌های ناخواسته در منطقه می‌شوند.
تخریب طبیعت در همدان، شکل آرام اما عمیقی به خود گرفته. در حالی‌که کوه و دشت و تپه می‌توانستند ذخیره‌ فرهنگی و زیست‌محیطی شهر باشند، امروز به‌تدریج زیر سنگینی سازه‌های مختلف فرو می‌روند. نارضایتی از عملکرد دستگاه‌های نظارتی در میان کنشگران محیط‌زیست به اوج رسیده است.
چشمگیرترین نشانه‌ بحران، نابودی تدریجی فضای سبز شهری است. میدان‌هایی که روزگاری با الگوی باغ ایرانی طراحی شده بودند، چون میدان امام، اکنون از آب، درخت و طراوت خالی شده‌اند. حذف سیستماتیک فضای سبز، تنها نتیجه کم‌آبی نیست؛ نتیجه نادیده‌گرفتن زیبایی‌شناسی شهری و جایگزینی تفکر عمرانی به‌جای تفکر زیست‌محیطی است.
همدان شهری با ظرفیت‌های محدود گسترش کالبدی است. در چنین شرایطی، هر متر انحراف از طرح‌های بالادستی می‌تواند بحران زیست‌محیطی جدیدی بیافریند. اما بحران واقعی، نه در کوه و دره که در سکوت عمومی جامعه نهفته است؛ سکوتی که به توسعه‌ بی‌ضابطه مشروعیت می‌بخشد و راه را برای گام‌های بعدی باز می‌گذارد.
*با توجه به اینکه یکی از دلایل آلودگی شهر تهران گیر افتادن هوای آلوده بین برج‌هاست که مانع جابه‌جایی هوا در سطح شهر شده، به‌نظر شما این بلندمرتبه‌سازی‌ها چه آسیبی به شهر همدان خواهد زد؟
دکتر سجادزاده در این خصوص پاسخ داد:
در حوزه‌ میراث فرهنگی و طبیعی، کشور از نظر قانونی خلأ ندارد، اما ساختار تصمیم‌گیری در عمل به گونه‌ای است که همین قوانین، به‌دلیل صفر‌ و ‌صد بودن و نداشتن انعطاف، به ضد خود تبدیل شده‌اند. در قانون میراث فرهنگی مقرر شده ساختمان‌های تاریخی باید حفظ شوند، اما پس از ثبت، هیچ سازوکار واقعی برای پرداخت حقوق مالکانه یا تأمین هزینه نگهداری آن‌ها وجود ندارد. نتیجه، مقاومت اهالی است؛ مالکان در نبود حمایت دولتی، ناگزیر خانه را متروکه رها می‌کنند تا تخریب طبیعی رخ دهد، سپس همان محدوده با توجیه نوسازی به برج‌های چندطبقه تبدیل می‌شود.
مشکل تنها ساخت یک هتل نیست، مشابه این چرخه، در حوزه فضای سبز نیز مشاهده می‌شود. قانون به‌صراحت شهرداری را موظف می‌کند حتی در اراضی بلاتکلیف یا بدون مالک، فضای سبز را نگهداری کند، اما در اجرای قانون، تعمد در ترک نگهداری به ابزاری برای تغییر کاربری بدل شده. خشک‌کردن تدریجی باغ‌ها و فضای سبز در مناطقی چون محدوده طرح 48 هکتاری، مقدمه‌ای برای از میان بردن ارزش بوم‌شناختی زمین و فراهم‌کردن زمینه ساخت‌وساز بوده است.
در سال‌های اخیر فشار برای گسترش محدوده شهری بیشتر شده. طرح‌هایی مانند الحاق دو هزار هکتار زمین کشاورزی از محور تهران به محدوده شهر و وارد کردن بلوار ارم و بلوار جوان به محدوده همدان، نشان از تدارک روندی داشت که ظاهراً با مقاومت کارشناسان متوقف شد، اما در واقع مسیر دیگری برای تحقق آن گشوده شد؛ یعنی پیشروی تدریجی و غیررسمی پروژه‌ها زیر سایه رسانه و عادی‌سازی افکار عمومی.
تجربه خانه‌های تاریخی، ازجمله نمونه‌ شناخته‌شده اقبالی، مصداق روشنی از خطای سیاست صفر‌و‌صدی است. میراث فرهنگی در بسیاری موارد نه توان خرید دارد، نه اختیار اعطای بهره‌برداری تطبیقی؛ در حالی‌که در کشورهای اروپایی، بناهای تاریخی با حفظ کالبد، کارکردی تازه می‌یابند. در شهرهایی مانند نروژ یا دیگر کشورها، مالک مجاز است طبقه زیرین را به رستوران، کتاب‌فروشی یا کارگاه هنری تبدیل کند، به‌شرط آن‌که فرم اصلی بنا حفظ شود. اما در ایران، همین انعطاف‌ها با مخالفت روبه‌رو است و در نتیجه‌ آن، بخش بزرگی از بافت تاریخی در مسیر نابودی طبیعی قرار می‌گیرد.
از نگاه اقلیمی نیز همدان با ظرفیت بی‌نظیر باد و رطوبت، می‌توانست قطب انرژی‌های پاک باشد، ولی جهت توسعه به جای بهره‌گیری از بادهای کوهستانی، در مسیر ایجاد جزایر حرارتی و آلودگی پایدار پیش می‌رود. این خطای بزرگ درک‌نکردن ظرفیت اقلیم، محصول همان نظام سنتی شهرسازی است که هنوز «منطقه‌بندی اداری» را جایگزین پهنه‌بندی علمی می‌داند.
در نظام‌های نوین مدیریت شهری، تقسیم‌بندی فضایی بر پایه «پهنه» انجام می‌شود، نه ترسیم خطوط خیابانی. هر پهنه با توجه به ویژگی طبیعی و اجتماعی خود (تاریخی، صنعتی، طبیعی، حاشیه‌ای یا مسکونی) قانون خاص دارد. در چنین الگوهایی، شهر بخش‌نامه واحد ندارد و ضوابط ساخت در هر پهنه بر اساس اقلیم، ارتفاع و باد تعریف می‌شود. شهر همدان اما همچنان در نقشه‌های عمودی «منطقه یک تا چهار» اداره می‌شود؛ تقسیماتی که همزمان درون آن بافت تاریخی، صنعتی و طبیعی وجود دارد و مدیریت شهری نمی‌داند بر کدام مبنا تصمیم بگیرد.
پیشنهاد ایجاد شهرداری‌های تخصصی بر مبنای نوع بافت سال‌هاست بر میز بررسی مانده است. در این مدل، شهرداری بافت تاریخی مستقل از شهرداری بافت طبیعی یا صنعتی عمل می‌کند و مدیر هر پهنه بر اساس تخصص محیط‌زیست یا میراث فرهنگی منصوب می‌شود. الگویی که در بسیاری از شهرهای اروپایی و آسیایی موفق عمل کرده و توازن میان محیط‌زیست و توسعه را حفظ کرده است.
افزون بر این، اجرای طرح‌های عمرانی شهری با تناقضات آشکار قانونی روبه‌رو است. به عنوان مثال، ساخت میدان بار جدید در 17 کیلومتری خارج از حریم رسمی شهر، مستقیماً با صراحت قانون در تضاد است؛ قانونی که تأکید می‌کند این‌گونه کاربری‌ها باید در محدوده یا حداکثر در حریم شهر مستقر شوند. این در حالی است که اراضی قطعه‌بندی شده و بخشی از آن‌ها به فروش رسیده، گویی هر نهاد اجرایی مستقل از شهرداری، نقش متولی توسعه شهری را ایفا می‌کند.
هم‌اکنون شهر همدان با حدود 600 هزار نفر جمعیت، از لحاظ تراکم و گستره، هنوز شرایط کلان‌شهری ندارد، اما فشارهای اداری برای ارتقا به این مرتبه ادامه دارد تا از مزایای مالی آن استفاده شود. در حالی‌که تجربه شهرهایی چون کرمانشاه نشان داده کلان‌شهر شدن، اگر بر پایه مدیریت علمی و زیرساخت نباشد، فقط بحران‌های حاشیه‌نشینی و ترافیکی را تشدید می‌کند.
در نهایت، مسئله‌ همدان نه در کمبود قانون که در نبود انعطاف هوشمندانه، پیوستگی تصمیم‌گیری و تخصص مدیریتی است. توسعه در حالی پیش می‌رود که نه تعهد زیست‌محیطی فعالی وجود دارد، نه نظام پایش مردمی شکل گرفته است. در نتیجه، شهر تاریخی و کوهستانی همدان آرام‌آرام به مجموعه‌ای از پروژه‌های نیمه‌تمام بدل می‌شود؛ پروژه‌هایی که نه ادامه‌دهنده میراث‌ فرهنگی شهر هستند و نه حامی طبیعت، بلکه حاصل تصمیم‌هایی هستند که میان قانون و منافع کوتاه‌مدت گرفتار مانده‌اند.
*بیات در این خصوص مطرح کرد:
در سال‌های آغازین دهه 90، زمانی که عنوان کلان‌شهر برای همدان مطرح شد، من بیان کردم که کلان‌شهر نیاز به «کلان‌اندیشی» دارد.
در همین چارچوب، اخیراً دوباره بحث جاده «تاریکدره» مطرح شده؛ مسیری که از نظر اقلیمی بسیار خطرناک است و با نخستین بارش برف بسته می‌شود. منطقه کولاک‌گیر و بهمن‌خیز است و با وجود هشدارهای مکرر، هرگونه حادثه در آنجا نه به ضعف جاده، بلکه به نبود زیرساخت ایمنی و نظارت بازمی‌گردد. آن مسیر نیازمند چراغ، مأمور ایمنی و حضور تیم امداد است، نه تعریض مسیر.
همان‌طور که در جمله‌ای از پروین اعتصامی آمده: «عاقلی بیاور کار درهم و دینار نیست»؛ مسئله شهر فقط ملاحضات اقتصادی نیست، بلکه نبود درایت و آینده‌نگری است. ما امروزدر مواجهه با بی‌تفاوتی مسئولان و ضعف در اقدامات پیشگیرانه، دچار فرسایش امید شده‌ایم.
هنوز هم بسیاری از نویسندگان محلی و دلسوزان، با وجود فشار و بی‌تفاوتی دستگاه‌ها، هر چند روز یک پیام یا یادداشت منتشر می‌کنند تا یادآور شوند که بخشی از جامعه بیدار و هوشیار است.
همدان در مسیرهای مدیریتی خود دچار تناقض میان عنوان و عملکرد است؛ شهری که می‌خواست در تراز کلان‌شهرها بایستد، اما همچنان با مشکلات ابتدایی ایمنی، نظارت، شفافیت و پاسخ‌گویی دست و پنجه نرم می‌کند.
*در پایان بیات گفت:
قطعاً این شهر نیاز به توسعه و سرمایه‌گذاری دارد که با مکان‌یابی صحیح مشکلاتی که ممکن است در آینده و حال ایجاد شود برطرف و خنثی می‌شود و اصولاً سرمایه‌گذاری وقتی ارزشمند است که بر غنای منطقه بیفزاید و ارزش افزوده ایجاد کند بی‌آنکه حاشیه و آسیبی به طبیعت و منطقه برساند. بنده، بنا به شغل خود مطلعم که استاندار محترم و آقای دکتر حسینی معاونت محترم اقتصادی ایشان و همچنین جناب آقای دکتر پیمانی، مدیرکل امور اقتصادی و دارایی و معاونت اقتصادی ایشان جناب آقای کرم، تمام تلاش خود را در راستای جذب سرمایه‌گذار به‌خصوص سرمایه‌گذاران خارجی به‌کار می‌گیرند تا شاهد رونق استان از لحاظ درآمدی و اشتغال باشیم، امیدواریم این تلاش‌ها به‌زودی به ثمر بنشیند و شاهد شکوفایی استان بیش از پیش باشیم.
*سجادزاده در پایان گفت:
چند سال پیش، همدان به‌عنوان «شهر سبز جهان اسلام» معرفی شد و رئیس وقت سازمان حفاظت محیط زیست، معصومه ابتکار، برای سخنرانی به این شهر آمد. در آن زمان، محلات قدیمی، باغ‌ها و چمن‌های شهر به‌عنوان نمادهای هویت همدان معرفی می‌شدند؛ تصویری از شهری سبز و زنده که سرمایه اصلی‌اش در طبیعت و تاریخ ریشه دارد.
امروز اما همان فضاهای سبز و بافت‌های تاریخی، زیر فشار تصمیم‌های توسعه‌محور در حال فرسایش‌اند. همدان همواره با عنوان شهر سبز شناخته می‌شد و همین ویژگی، بزرگ‌ترین دارایی و محور توسعه آن بود. هیچ سرمایه‌ای برای این شهر ارزشمندتر از طبیعت و میراث تاریخی‌اش نیست.
در واقع، هر اقدام یا پروژه‌ای که به بهانه توسعه، این دو پایه اصلی را تحت‌تأثیر قرار دهد، نه‌تنها به بهبود وضعیت شهر کمک نمی‌کند، بلکه مسیر آینده آن را نیز تضعیف خواهد کرد. عاقبت‌بخیری همدان در گرو پاسداشت طبیعت و تاریخ است.
ضروری است این دو رکن به‌صورت معیار و «خط‌کش توسعه» تعریف شوند تا هر تصمیم، طرح یا سرمایه‌گذاری ابتدا با آن سنجیده شود. اگر در راستای حفظ و تداوم این دو محور بود، باید ادامه یابد و اگر در تضاد با آن قرار گرفت، متوقف شود.
مسئله اصلی همدان، موضوع توسعه نیست، بلکه موضع توسعه است. نه مخالفت با ساخت هتل، جاده یا صنعت، بلکه پرسش از اینکه کجا و چگونه این توسعه اتفاق می‌افتد. درک این نسبت، مرز میان پیشرفت پایدار و تخریب جبران‌ناپذیر را تعیین می‌کند. آینده همدان تنها زمانی تضمین می‌شود که سیاست‌گذاران توسعه را با معیار طبیعت و تاریخ بسنجند، نه صرفاً با تعداد پروژه یا آمار سرمایه‌گذاری‌ها.
در پایان باید گفت؛ همدان نه از کمبود فضاهای اقامتی که از کمبود نگاه فرهنگی و آینده‌مدار رنج می‌برد. بیش از 40 کاروانسرای تاریخی در بافت مرکزی شهر، در حالی رها یا تخریب شده‌اند که می‌توانستند به هتل‌های سنتی و بوم‌گردی‌های زنده بدل شوند.
ساخت هتل‌های مرتفع در بلوار ارم و دامنه الوند، تکرار توسعه‌ای سطحی است که به‌جای احیای میراث فرهنگی و گردشگری، آن را می‌بلعد. اگر سیاست‌گذاران به جای برج‌سازی، به بازسازی میراث توجه می‌کردند، هم گردشگری پایدار شکل می‌گرفت و هم عدالت فضایی برقرار می‌ماند. آینده همدان در بازگشت به اصالت خویش است؛ شهری که باید به جای بلند مرتبه‌سازی در کوه، از دل تاریخش قد بگیرد.

ارسال نظر

سوال: جمع یک و دو؟ 3

*شرایط و مقررات*
کلمه امنیتی را بصورت حروف فارسی وارد نمایید
بعنوان مثال : پایتخت ارمنستان ؟ ایروان
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار