افت معدل دانشآموزان نتیجه غفلت از معلم، فضا و انگیزه است
در سالهای اخیر، مسئله کاهش میانگین معدل دانشآموزان و نگرانی از افت کیفیت آموزشی، به یکی از چالشهای جدی نظام آموزشی کشور تبدیل شده. آمارها نشان میدهد که نمرات در بسیاری از مقاطع تحصیلی کاهش یافته و انگیزه تحصیلی دانشآموزان نیز تحت تأثیر عوامل متعددی قرار گرفته است. این روند نهتنها پیامدهای فردی برای دانشآموزان دارد، بلکه تهدیدی برای عدالت آموزشی و توسعه علمی کشور نیز محسوب میشود.
دلایل این پدیده بسیار متنوع است؛ برخی کارشناسان ضعف برنامه درسی، حجم بالای مطالب و روشهای سنتی تدریس را عامل اصلی میدانند، در حالی که گروهی دیگر کیفیت آموزش معلمان و کارایی نظام سنجش و ارزشیابی، ازجمله نحوه برگزاری امتحانات نهایی و نظام نمرهدهی، را مؤثر میدانند. از سوی دیگر، تغییرات فرهنگی و اجتماعی، فشارهای اقتصادی، اضطراب و استرسهای روانی و تغییر سبک زندگی دانشآموزان نیز نقش غیرقابل انکاری در کاهش عملکرد تحصیلی ایفا میکنند.
این وضعیت بهویژه در مدارس با کلاسهای پرجمعیت و مناطق کمبرخوردار شدیدتر است و شکاف آموزشی بین مدارس برخوردار و کمبرخوردار را عمیقتر میکند؛ بنابراین، بررسی ریشههای این مشکل و یافتن راهکارهایی برای ارتقای کیفیت آموزش، کاهش فشارهای تحصیلی و بازگرداندن انگیزه و امید به دانشآموزان، از اهمیت حیاتی برخوردار است.
در این گفتوگو با معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش، تلاش داریم تا ابعاد مختلف این مسئله را واکاوی کنیم. از تأثیر نظام سنجش و امتحانات گرفته تا عوامل روانی و اجتماعی، از نقش کیفیت معلمان و برنامه درسی گرفته تا راهکارهای عملی و سیاستهای آموزشی در سطح ملی و استانی برای بهبود این وضعیت.
آنچه میخوانید ماحصل این گفتوگو است:
افت معدل دانشآموزان نتیجه ضعف نظام آموزشی، انگیزه معلمان و ارزشیابی ناکافی
ابراهیم سحرخیز، با اشاره به دلایل افت معدل دانشآموزان در سالهای اخیر گفت: کاهش میانگین نمرات را نمیتوان به یک یا دو عامل محدود کرد، بلکه مجموعهای از عوامل درونی و بیرونی نظام آموزشی در این روند نقش دارند.
وی توضیح داد: حدود 80 تا 83 درصد دانشآموزان کشور در مدارس عادی دولتی تحصیل میکنند؛ مدارسی که در آنها توانمندی، تخصص و انگیزه معلمان نقشی اساسی در رشد تحصیلی دانشآموزان دارد. در سالهای گذشته آموزشهای ضمن خدمت معلمان بهصورت حضوری برگزار میشد و اثرگذاری بیشتری داشت، اما امروز این آموزشها عمدتاً مجازی و غیرحضوری شده و از کیفیت لازم برخوردار نیست.
معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزشوپرورش افزود: تنها داشتن معلم متخصص برای ارتقای کیفیت آموزشی کافی نیست، بلکه انگیزه و وضعیت معیشتی معلمان نیز تعیینکننده است. وقتی معلمان در مقایسه با دیگر کارکنان دولت پایینترین سطح دریافتی را دارند و از رفاه نسبی برخوردار نیستند، طبیعی است که انگیزه کاری آنان کاهش یابد. بسیاری از معلمان برای جبران هزینههای زندگی مجبورند چند نوبت کار کنند، در حالی که این فشار مضاعف بر کیفیت تدریس و تمرکز آموزشی تأثیر منفی میگذارد.
به گفته سحرخیز مشکلات اقتصادی، تحریمها و شرایط اجتماعی موجب شده معلمان احساس کنند از طبقه متوسط جامعه عقب ماندهاند.
وی با انتقاد از وضعیت نیروی انسانی در مدارس مناطق محروم اظهار کرد: در برخی نواحی، برای پوشش کمبودها، ناگزیر به بهکارگیری معلمان غیرمتخصص هستیم؛ بهعنوان مثال، فردی با مدرک کارشناسی الکترونیک در هنرستان، ادبیات تدریس میکند، یا معلمی با رشته برق در مقطع ابتدایی مشغول آموزش ریاضی است. در مدارس کوچک نیز، یک معلم گاهی باید چندین درس گوناگون مانند ریاضی، شیمی، ادبیات، علوم و معارف اسلامی را به طور همزمان تدریس کند. این شرایط بهطور طبیعی تأثیر نامطلوبی بر نمرات و معدل پایه دانشآموزان خواهد گذاشت.
معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزشوپرورش یکی دیگر از عوامل افت تحصیلی را ضعف در نظام ارزشیابی و نظارت دانست و گفت: حدود 40 تا 42 درصد از دانشآموزان دوره ابتدایی در مهارتهای پایه سواد خواندن و نوشتن دچار مشکل هستند؛ به این معنا که قادر به خواندن صحیح یک پاراگراف یا نوشتن املا نیستند. با این حال، در نظام ارزشیابی توصیفی، این دانشآموزان پذیرفته میشوند و به پایههای بالاتر میروند. در دوران آموزش مجازی نیز، بهویژه در ایام کرونا، گاهی والدین بهجای فرزندان در امتحانات شرکت کردند و همین روند، موجب انتقال ضعف آموزشی به پایههای بالاتر شد.
سحرخیز افزود: دانشآموزی که سواد خواندن و نوشتن ندارد، در دروس دیگر مانند ریاضی و علوم نیز نمیتواند عملکرد مطلوبی داشته باشد. ضعف در مهارتهای پایه، نتیجه بیتوجهی به ارزشیابی دقیق در دوره ابتدایی است. در گذشته، آموزش و پرورش از طریق راهنمایان تعلیماتی و بازرسان آموزشی، بهصورت میدانی از کلاسها بازدید میکرد و حتی در برخی پایهها امتحانات هماهنگ استانی برگزار میشد تا میزان پیشرفت آموزشی در مناطق مختلف سنجیده شود؛ اما امروز این نظارتها تا حد زیادی کاهش یافته است.
وی تراکم بالای دانشآموزان در کلاسهای دوره ابتدایی را یکی از مهمترین عوامل افت کیفیت آموزشی دانست و گفت: براساس آمار رسانه ملی، حدود هفت هزار و 700 مدرسه ابتدایی در کشور دارای کلاسهای بالای 40 نفر هستند و طبق بررسیها، حدود 60 درصد کلاسها در آستانه رسیدن به این تراکم قرار دارند.
معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزشوپرورش تأکید کرد: در دوره ابتدایی که اساس یادگیری و شکلگیری مهارتهای پایه است، معلم باید با هر دانشآموز ارتباط چهرهبهچهره داشته باشد، با او گفتوگو کند و فرصت پرسش و تعامل را برای همه فراهم سازد. در کلاسهای 40 یا 45 نفره، چنین امکانی عملاً وجود ندارد و معلم نمیتواند آموزش مؤثر ارائه دهد.
سحرخیز در ادامه با اشاره به تفاوت شرایط تحصیلی دانشآموزان نوبت صبح و عصر گفت: دانشآموزی که صبح به مدرسه میرود، با انرژی بیشتر، تمرکز بالاتر و روحیه بهتر در کلاس حضور دارد؛ در حالی که دانشآموز نوبت بعدازظهر تا ساعت 6 عصر در مدرسه میماند، معمولاً بدون صرف ناهار و با خستگی زیاد سر کلاس مینشیند. این موضوع بهطور مستقیم بر کیفیت یادگیری و تمرکز او اثر منفی میگذارد.
وی افزود: فضای فیزیکی مدارس نیز تأثیر بسزایی در فرآیند یاددهی و یادگیری دارد. برخی از مدارس، چه دولتی و چه غیردولتی، در ساختمانهایی مستقرند که در اصل برای سکونت ساخته شدهاند و استاندارد آموزشی ندارند.
به گفته این کارشناس ارشد آموزشی، کیفیت فضای آموزشی، نیروی انسانی و محتوای برنامه درسی، سه عامل بنیادین در کیفیت آموزش هستند و باید همزمان مورد توجه قرار گیرند.
سحرخیز با اشاره به اهمیت بهرهگیری از فناوریهای نوین آموزشی گفت: فضای مجازی و ابزارهای دیجیتال میتوانند مکمل آموزش حضوری باشند و کیفیت یادگیری را افزایش دهند. دانشآموزان امروز به منابع تصویری و محتوای چندرسانهای دسترسی دارند که در گذشته وجود نداشت. این امکانات میتواند کمبودهای آزمایشگاهی و آموزشی را جبران کند، اما متأسفانه همه مدارس از این ظرفیت برخوردار نیستند و همه معلمان نیز توانایی استفاده مؤثر از این فضا را ندارند. این مسئله یکی از چالشهای مهم نظام آموزشی در زمینه یاددهی و یادگیری است.
وی با انتقاد از رکود 28 ساله نظام آموزشی خاطرنشان کرد: در طول 28 سال گذشته، ما در شاخصهای علمی بینالمللی مانند آزمون تیمز که سواد خواندن و نوشتن و همچنین دروس علوم و ریاضی پایه چهارم ابتدایی و پایه هشتم را میسنجد، پیشرفتی نداشتهایم. تاکنون هفت دوره از این آزمون برگزار شده، اما ایران نهتنها رشد نکرده بلکه در برخی موارد عقبگرد داشته،. این امر نشانه وجود ضعف ساختاری در سیستم آموزشی است.
معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزشوپرورش با بیان اینکه توجه کافی به معلمان و مدیران مدارس وجود ندارد، ادامه داد: مدیر مدرسه باید نقش ناظر آموزشی را ایفا کند، اما در شرایط فعلی بسیاری از مدیران به جای تمرکز بر هدایت آموزشی، درگیر مسائل مالی، تأمین هزینههای جاری، پیدا کردن خیرین برای تعمیر مدرسه یا جمعآوری کمک از والدین هستند. این وظایف اساساً در حیطه مسئولیت آموزشی مدیر نیست.
سحرخیز تأکید کرد: مدیر باید هدایتگر و راهبر آموزشی باشد، معلمان را از نزدیک رصد کرده، به آنها مشاوره دهد و به بررسی نمرات و وضعیت تحصیلی دانشآموزان بپردازد. مدیر توانمند، مجرب و باسواد باید در رأس مدرسه قرار گیرد تا بتواند بهطور مؤثر آموزش را هدایت کند. درواقع، با انتخاب افراد متخصص بهعنوان مدیر، مشاور و معاون مدرسه، میتوان بسیاری از آسیبها را کاهش داد.
وی در ادامه به ابعاد اجتماعی مسئله اشاره کرد و گفت: بر اساس اظهارات سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس، حدود 20 تا 25 درصد دانشآموزان درگیر اعتیاد و حدود 45 درصد از آنان در معرض رفتارهای پرخطر و روابط اخلاقی نادرست قرار دارند. این آمار بسیار نگرانکننده است و بیشتر در مدارس دولتی و عادی دیده میشود؛ جایی که خانوادهها با مشکلات اقتصادی مواجهاند و فرصت و توان کافی برای نظارت و تعامل آموزشی با فرزندان خود ندارند.
به گفته معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزشوپرورش، این آسیبهای اجتماعی تأثیر مستقیمی بر افت تحصیلی، ترک تحصیل و حتی نتایج کنکور دارد.
سحرخیز اضافه کرد: بیکاری گسترده فارغالتحصیلان نیز انگیزه تحصیلی را در میان نوجوانان کاهش داده. امروز شاهدیم که تمایل پسران به ادامه تحصیل کاهش یافته، زیرا چشمانداز روشنی برای اشتغال و آینده خود نمیبینند. در نتیجه، آموزش و پرورش نهتنها با چالش آموزشی، بلکه با بحران انگیزشی و اجتماعی روبهروست.
بیکاری فارغالتحصیلان و فضای مجازی، انگیزه یادگیری دانشآموزان را کاهش داده است
وی با اشاره به تأثیر بیکاری فارغالتحصیلان بر کاهش انگیزه تحصیلی دانشآموزان گفت: امروز حتی فردی که مدرک کارشناسی یا کارشناسی ارشد میگیرد، با مشکل بیکاری مواجه است. وقتی جوان ایرانی آینده شغلی روشنی پیش روی خود نمیبیند، طبیعی است که انگیزهاش برای تحصیل و پیشرفت کاهش پیدا کند. امید به آینده همان نیروی محرکهای است که دانشآموز را به تلاش وادار میکند، اما وقتی این امید تضعیف شود، میل به یادگیری و تلاش تحصیلی نیز از بین میرود.
معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزشوپرورش افزود: دانشآموز امروز وقتی میبیند برادر یا خواهرش با وجود تحصیلات عالی هنوز بیکار است و حتی برای گذران زندگی به خانواده وابسته است، دلسرد میشود و آینده را بیافق میبیند. این احساس بیانگیزگی، تأثیر مستقیمی بر عملکرد تحصیلی دارد و بخشی از افت معدلها ناشی از همین ناامیدی نسبت به آینده شغلی است.
سحرخیز در ادامه با اشاره به نقش فضای مجازی در افت تمرکز و کیفیت یادگیری دانشآموزان تصریح کرد: در گذشته، مدرسه و معلم، محور آموزش بودند و ارزش معلم در ذهن دانشآموز جایگاه ویژهای داشت، اما امروز فضای مجازی تقریباً 90 درصد وقت بچهها را پر کرده است. دانشآموزان زمان کمی را صرف مطالعه و مرور درسها میکنند و بیشتر وقتشان در شبکههای اجتماعی یا بازیهای برخط میگذرد. والدین نیز بهدلیل اشتغال یا فشارهای زندگی، نظارت کافی بر این موضوع ندارند و معلمان هم عملاً توان کنترل این مسئله را از دست دادهاند.
وی افزود: فضای مجازی باعث کاهش تمرکز دانشآموزان شده، حتی در هنگام مطالعه یا امتحان، ذهن آنان دچار آشفتگی است. زمانی که دانشآموز تمرکز لازم را از دست بدهد، دیگر نمیتواند در فرآیند یادگیری عمیق مشارکت کند. این مسئله بهصورت مستقیم در نمرات و معدلها خود را نشان میدهد.
به گفته معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزشوپرورش، کشور ما در زمینه مدیریت استفاده از فضای مجازی در مدارس، هنوز راهحل مؤثری ارائه نکرده است.
سحرخیز در این زمینه ادامه داد: کشورهایی مانند سوئد و دانمارک که نظام آموزشیشان از پیشرفتهترینها در جهان است، برای استفاده از تلفن همراه و فضای مجازی در مدارس، قوانین مشخصی دارند؛ اما در ایران تقریباً هیچ محدودیتی وجود ندارد و استفاده از موبایل در مدارس به یک چالش تبدیل شده است. در حالی که در بسیاری از کشورها، چارچوبهای مشخصی برای ورود فناوری به محیط آموزشی تعریف شده تا نظم و تمرکز کلاس حفظ شود.
وی تأکید کرد: فضای مجازی پدیدهای جهانی است و بسیاری از کشورها نیز با پیامدهای منفی آن روبهرو هستند، اما تفاوت در این است که در آن کشورها مدیریت و برنامهریزی دقیقتری برای استفاده از فناوری در آموزش وجود دارد. در حالی که در نظام آموزشی ما، دانشآموز گاه احساس میکند دیگر نیازی به معلم ندارد و میتواند همه پاسخها را از طریق اینترنت بیابد. این تفکر نادرست موجب کاهش رابطه عاطفی و آموزشی میان معلم و دانشآموز شده است.
بیسوادی و نبود پژوهش علمی، تهدیدی جدی برای آینده آموزش کشور
معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزشوپرورش در ادامه گفتوگو با اشاره به تغییرات فرهنگی و اجتماعی مؤثر بر رفتار دانشآموزان اظهار کرد: در گذشته، ترس دانشآموز از نمره یا احتمال مشروط شدن، خود عاملی بازدارنده برای غیبت و زمینهساز حضور منظم در کلاس بود، این در حالی است که امروزه، برخی دانشآموزان بهسادگی از حضور در کلاس خودداری کرده و دایره مطالعه خود را صرفاً به محتوای اینترنتی یا مطالب منتشرشده در فضای مجازی محدود میکنند. در واقع، نیاز اجتماعی و حس تعلق گروهی که در محیط مدرسه شکل میگرفت، بهتدریج از بین رفته. فضای مجازی و استفاده مداوم از موبایل، ما را به سمت فردگرایی برده و دانشآموز را از همگروهی و کار جمعی دور کرده، در حالی که هدف از مدرسه صرفاً یادگیری فیزیک و شیمی نیست؛ بلکه یادگیری مهارتهای اجتماعی، تعامل و کار گروهی بخش مهمی از تربیت است. امروز اما خانوادهها و مدارس، هر دو، به سمت انزوا و فردی شدن پیش رفتهاند.
سحرخیز افزود: یکی دیگر از چالشهای مهم، بیثباتی در سیاستها و برنامههای آموزشی است. قرار بود تمام معلمان از مسیر دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی جذب شوند و طی چهار سال آموزش تخصصی ببینند، اما هر بار تصمیمهای جدید و تغییرات ناگهانی، این روند را مختل کرده است. گاهی تصمیم میگیرند آموزش پیشدبستانی را به مجموعه اضافه کنند یا در محتوای علوم تربیتی تغییرات کلی بدهند. چنین بیثباتی در تصمیمگیری، مانند بیثباتی در اقتصاد و سیاست، مانع برنامهریزی بلندمدت در آموزش و پرورش میشود.
وی تأکید کرد: در جهان امروز، آموزش و پرورش علمی است که نیاز به روشهای نوین و بهروزرسانی مداوم دارد. محتوای درسی را نمیتوان بدون مطالعه و بررسی علمی تغییر داد. استخدام معلمان نیز نباید بدون تخصص و آموزش کافی صورت گیرد. در شرایط کنونی که فضای مجازی حضور معلم را کمرنگ کرده، معلم باید چنان توانمند، آگاه و خلاق باشد که بتواند دانشآموز را درگیر یادگیری کند. معلم باید بازیگر قهاری باشد که بتواند در این رقابت با دنیای مجازی، دانشآموز را جذب کند، نه اینکه صرفاً برای پر کردن کلاسها از روی ناچاری نیرو جذب کنیم.
وی در ادامه با انتقاد از ضعف نظارت و پژوهش در آموزش کشور گفت: آموزش و پرورش ایران دارای پژوهشگاه مطالعات، شورای عالی و سازمان پژوهش است، اما جای سؤال دارد که چرا با وجود این ظرفیتها، مطالعات دقیق درباره افت تحصیلی و بیسوادی انجام نمیشود؟ برای کشوری با این سابقه آموزشی، شایسته نیست که رئیس مجلس اعلام کند بسیاری از دانشآموزان حتی توان نوشتن نام خود را ندارند. طبق برخی گزارشها، از هر پنج دانشآموز شهری یا روستایی، سه نفر از مهارت خواندن و نوشتن کافی برخوردار نیستند این در حالی است که سوابق عملکرد ایران در آزمونهای بینالمللی طی 28 گذشته نشان میدهد که کشور ما در ردههای انتهایی جدول، در میان 58 کشور شرکتکننده، جای گرفته است.
این کارشناس ارشد مسائل آموزشی ادامه داد: چرا این آمارها مورد مطالعه و تحلیل قرار نمیگیرد؟ چرا پژوهشها انجام نمیشود تا مشخص شود ریشه مشکلات در کجاست؛ در محتوای کتابها، در روش تدریس معلمان یا در مدیریت آموزشی؟ من مثالی دارم از یکی از مسئولان ارشد اسبق همدان که در جلسهای گفته بود میانگین معدل دانشآموزان استان 8 و 9 است. وقتی چنین آماری وجود دارد، باید بررسی شود که چرا چنین اتفاقی افتاده و کدام عوامل قابل کنترلاند. لازم است مسئولان استانی و مدیران کل آموزش و پرورش، مطالعات علمی و میدانی انجام دهند تا دلایل افت تحصیلی مشخص و برای آن برنامهریزی شود.
سحرخیز تأکید کرد: اینکه سالها آموزش داده شود و نتیجه مطلوب حاصل نشود، نشان میدهد که بررسی علمی انجام نمیگیرد. در حالی که یکی از شاخصهای اصلی توسعه انسانی در دنیا، دسترسی به آموزش با کیفیت است. وقتی کشورهایی مانند ترکیه 6 برابر ایران برای هر دانشآموز هزینه میکنند، طبیعی است که خروجی آموزشی متفاوتی دارند. طبق برآوردها، قبل از سال 1402 میانگین هزینه سرانه آموزشی در ایران حدود 600 دلار بود که پس از تشدید تحریمها به 300 دلار کاهش یافت. این در حالی است که ترکیه برای هر دانشآموز حدود 6 برابر این رقم هزینه میکند.
وی متذکر شد: با وجود همه محدودیتهای مالی، ما هنوز 16 میلیون دانشآموز داریم؛ عددی بسیار بزرگ که نیازمند برنامهریزی دقیق و علمی است. باید بررسی شود چرا مطالعات تحلیلی در سطح ملی و استانی انجام نمیشود. بیسوادی یکی از بدترین شاخصها برای هر کشور است و افت کیفیت آموزشی به معنای ضعف در توسعه منابع انسانی است. میانگین معدلها نیز ارتباط مستقیمی با وضعیت اقتصادی استانها دارد. استانهایی که شاخص فلاکت و بیکاری بالاتری دارند، معمولاً معدل پایینتری هم دارند. برای مثال، در میان استانها، یزد بالاترین معدل را دارد و پس از آن خراسان جنوبی، اصفهان و مشهد قرار دارند؛ اما نام استانهایی مانند همدان و لرستان در میان رتبههای بالا دیده نمیشود.
معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزشوپرورش در پایان تأکید کرد: آموزش و پرورش باید با نگاهی علمی و عالمانه با مسئله افت تحصیلی برخورد کند. نمیتوان با صدور بخشنامه یا تغییر مدیر، انتظار داشت معدلها بالا برود. باید عوامل مؤثر شناسایی و راهحلهای علمی و اجرایی برای بهبود کیفیت آموزش طراحی شوند. تنها از طریق مطالعه دقیق، راهبری درست و اصلاح فرآیندها میتوان آینده آموزشی کشور را نجات داد.