پارکهای جیبی؛ پاسخی هوشمندانه به کمبود فضای سبز شهری
همدان با پیشینهای چندهزار ساله و جایگاه ویژه در جغرافیای ایران، همواره بهعنوان شهری با هویت باغشهر و چشماندازهای سبز شناخته میشده اما تحولات دهههای اخیر، رشد بیرویه شهرنشینی، گسترش ساختوسازهای بیضابطه و غفلت مدیران شهری از ذخایر طبیعی، ضربههای عمیقی بر این میراث گرانبها وارد کرده است. امروز، فضای سبز در همدان نهتنها با کمبود سرانه مواجه است بلکه با توزیعی ناعادلانه میان مناطق مختلف شهر روبهرو شده؛ وضعیتی که شکاف طبقاتی فضایی و نابرابری زیستمحیطی را بهوضوح به نمایش میگذارد.
تپههای تاریخی شهر، روددرههای حیاتبخش، باغهای قدیمی و حتی قناتها که روزگاری بخش جدانشدنی از ساختار بومشناختی و فرهنگی همدان بودند، یکی پس از دیگری یا تخریب شدهاند یا در معرض نابودیاند. برخی روددرهها به کانالهای فاضلاب بدل شده، باغهای حاشیهای خشک یا به ساختمان مبدل گشته و بسیاری از فضاهای سبز موجود نیز با حصارکشی و محدودیتهای فیزیکی از دسترس آزاد شهروندان دور مانده است.
در چنین شرایطی، رویکردی شفاف، یکپارچه و عدالتمحور ضرورتی انکارناپذیر است؛ از بازنگری طرحهای جامع شهری و طرحهای تفصیلی گرفته تا بازتعریف سلسلهمراتب شبکه پارکها و اولویتدهی به ایجاد پارکهای جیبی در بافتهای متراکم. احیای روددرهها، حفاظت از باغهای موجود، استفاده خلاقانه از زمینهای متروکه و قهوهای، ارتقای ایمنی، افزایش تنوع کاربری پارکها و حذف حصارکشی، همگی باید در قالب یک برنامه هماهنگ و با ارادهای جدی و قاطع به اجرا درآید.
این تحولات البته نیازمند جسارت تصمیمگیران، همراهی جامعه مدنی و مشارکت فعال شهروندان است. بیعملی در این حوزه نهتنها به از دست رفتن هویت بومشناختی و فرهنگی همدان خواهد انجامید، بلکه هزینهای جبرانناپذیر بر دوش آیندگان خواهد گذاشت.
در این خصوص با دکتر حسن سجادزاده، عضو هیئتعلمی دانشگاه بوعلی سینا؛ گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید:
*در شهرهای ایران چه موانع اصلی بر سر راه گسترش فضاهای سبز پایدار وجود دارد؟
محدودیت منابع طبیعی، بهویژه کمبود آب و تغییرات اقلیمی، یکی از مهمترین موانع گسترش فضای سبز پایدار در کشور بهشمار میآید. افزایش هزینههای نگهداری و آبیاری در سالهای اخیر، همراه با تداوم استفاده از گیاهان غیربومی و بیتوجهی به کاشت گونههای سازگار با شرایط اقلیمی، بر شدت این مشکلات افزوده است. کیفیت خاک نیز بهدلیل کاهش مواد آلی رو به افول گذاشته و توان لازم برای حمایت از رشد پایدار گیاهان را از دست داده است.
در بخش مدیریت، نبود طرح جامع برای فضای سبز پایدار در کلانشهرها و فقدان مدیریت یکپارچه، روند توسعه را مختل کرده است. نبود هماهنگی میان دستگاههای مسئول باعث اجرای سیاستهای متفاوت و گاهی متناقض و همچنین مانع شکلگیری انسجام در تصمیمگیریها شده است. همچنین مدیریت منابع آب در این بخش با خلأهای جدی روبهرو است.
بعد اقتصادی این مسئله، محدودیت بودجههای اختصاصیافته برای توسعه فضای سبز را آشکار میکند. بحرانهای اقتصادی، تورم و کاهش توان مالی شهرداریها و دستگاههای مسئول، سرمایهگذاری لازم برای این بخش را با مشکل مواجه کرده است.
از منظر اجتماعی و فرهنگی، فقدان آموزش و آگاهیرسانی مؤثر به شهروندان درباره اهمیت فضای سبز و نقش مشارکت مردمی، زمینهساز تداوم مشکلات شده است. رشد سریع محلات حاشیهنشین نیز سهمی جدی در تخریب باغها و کاهش اراضی سبز شهری دارد. نگاه رایج که احداث و نگهداری فضای سبز را صرفاً وظیفه دولت میداند، مانع شکلگیری رویکرد مشارکتی و پایدار شده است.
* تغییرات اقلیمی چه تأثیری بر طراحی شهری و مدیریت منابع آب در شهرها میگذارد؟
آلودگی شهرها، ناشی از اثرات همزمان تغییرات اقلیمی، فعالیت کارخانهها با سوختهای فسیلی و تردد گسترده خودروهای نامرغوب، موجب شده کیفیت فضاهای سبز شهری کاهش یابد. این شرایط به ایجاد جزایر حرارتی دامن زده و آثار نامطلوبی بر کیفیت کلی محیط شهری گذاشته. پیامدهای تغییرات اقلیمی همچنین بر شاخصهای کیفیت زندگی شهری تأثیر میگذارد و نمود بارز آن، تجربه دورههای طولانی خشکسالی در سالهای اخیر است.
مدیریت ناکارآمد منابع آبی و ناتوانی در ذخیرهسازی مناسب آب در زمانهای خاص، همراه با بیتوجهی به رویکردهای نوین همچون طراحی شهری حساس به آب و طراحی شهری اسفنجی که در بسیاری از نقاط جهان اجرا میشود، باعث شده تغییر الگوی بارش اثر محسوسی بر کیفیت فضای شهری بگذارد.
یکی از مهمترین تبعات جاری، کاهش منابع آب تجدیدپذیر است که لزوم تغییر نگرش در مدیریت فضای سبز را بیش از پیش مطرح میکند. حرکت به سمت تصفیه فاضلابها، استفاده از گونههای گیاهی بومی و مقاوم در برابر کمآبی و خشکی و جایگزینی روشهای پرمصرف با الگوهای پایدار، ازجمله الزامات این تغییر رویکرد محسوب میشود.
علاوه بر این، توسعه پارکهای آبگیر بهمنظور ذخیره بیشتر آبهای باران، درختکاری و چمنکاری هدفمند و مدیریتشده و بهکارگیری فناوریهای نوین و هوشمند در نگهداری فضای سبز، از مهمترین راهکارهایی است که میتواند آثار منفی تغییرات اقلیمی بر منابع آبی شهری را کاهش دهد و کیفیت زیستبوم شهری را ارتقا بخشد.
*چه راهکارهایی برای کاهش «اثر جزیره حرارتی شهری» در کلانشهرهای ایران وجود دارد؟
تقویت زیرساختهای شهری، نخستین گام برای مقابله با پدیده جزایر حرارتی است. این رویکرد زمانی به نتیجه میرسد که درختکاری و چمنکاری بر اساس الگوهای بومی، منطقهای و سازگار با اقلیم انجام شود. مشابه آنچه در گذشته در شهرسازی همدان سابقه داشته، توجه به گونههای گیاهی مقاوم و بومی، نقش مهمی در تعدیل دما ایفا میکند. ما نیز اکنون که در حال تهیه سندنماهای شهری هستیم تأکید بسیاری بر این نکته داریم که باید به سمت اجرای بامهای سبز یا «گرین روف» که عایق حرارتی طبیعی محسوب میشود و در کاهش جذب گرما اثربخش است و ایجاد جدارهها یا «گرین وال»های سبز بهعنوان عناصر عمودی پوشیده از گیاه (دیوارهها)، میتواند به بهبود شرایط اقلیمی شهری کمک کند، پیش برویم.
طراحی پارکها در مقیاس محلی، بر پایه الگوهای سنتی همچون گونههای چمن قدیمی همدان، جایگاه ویژهای دارد. همچنین، ایجاد کمربند سبز شهری بهعنوان مانعی طبیعی در برابر گرمایش و گسترش شریانهای گرمایی، یکی از مؤثرترین اقدامات بهشمار میرود.
در حوزه نماها و جدارههای شهری نیز استفاده از مصالح و پوششهای متناسب با شرایط اقلیمی اهمیت بالایی دارد. نمونههای موفق این رویکرد در همدان شامل استفاده از سنگ دیوین، سنگ ورکانه و گرانیت است؛ مصالحی که سالها اثربخشی خود را در سازگاری با آبوهوا نشان دادهاند. جایگزینی این مصالح با سرامیک یا مصالح مصنوعی، موجب افزایش جذب گرما و تشدید جزایر حرارتی میشود.
سازگاری شبکه معابر با شرایط اقلیمی از نکات مهم است. در برخی طرحهای توسعه شهری، مسیر خیابانها در جهت بادهای نامطلوب یا به شکلی اجرا میشود که به ایجاد مناطق گرم موضعی کمک میکند. بازنگری در طرحهای جامع و تفصیلی و توجه به الگوی باد و تابش میتواند این مشکل را کاهش دهد.
در نهایت، بهرهگیری از فناوریهای نوین همچون پنلهای خورشیدی، سایهبانهای هوشمند و زیرساختهای شهر هوشمند، امکان مدیریت فعال دما و بهبود کیفیت زیستپذیری شهری را فراهم میآورد.
*چگونه میتوان حملونقل عمومی را بهگونهای توسعه داد که هم به محیط زیست کمک و هم عدالت اجتماعی را تقویت کند؟
تا زمانی که رویکرد توسعهگرای حملونقل مبتنی بر «ترانزیتمحور» یا TOD در شهرها جدی گرفته نشود، دستیابی به عدالت اجتماعی و زیستمحیطی دشوار خواهد بود. تجربه کشورهای پیشرفته نشان میدهد که استفاده از سیستمهای حملونقل عمومی همچون قطارهای شهری، اتوبوسهای برقی، خودروهای هیبریدی و توسعه خطوط مترو و تراموا، نقش تعیینکنندهای در کاهش آلودگی، صرفهجویی در مصرف انرژی و بهبود کیفیت زندگی دارد.
یکی از اهداف کلیدی در ایجاد شبکه هوشمند شهری، توسعه هرچه سریعتر و گستردهتر حملونقل عمومی است. این امر مستلزم آموزش، فرهنگسازی و فراهمکردن زیرساختهای لازم است، اما دستاوردهای آن در کاهش ترافیک و آلودگی شهری قابلتوجه خواهد بود. در اولویتهای کوتاهمدت همدان، بهرهگیری از سیستمهای انبوهبر، گسترش مسیرهای دوچرخهسواری و استفاده از روشهای حملونقل کممصرف باید در صدر قرار گیرد.
در برنامههای بلندمدت، حرکت به سمت حملونقل هوشمند و پایدار از اهمیت ویژهای برخوردار است. با این حال، توسعه حملونقل عمومی بدون توجه به رویکرد «محلهمحوری» یا TND، به نتایج کامل نخواهد رسید. تعریف خدمات و نیازهای اساسی در داخل هر محله، در کنار گسترش شبکه حملونقل عمومی، میتواند از رفتوآمدهای غیرضروری در سطح شهر بکاهد و بهرهوری شبکه را افزایش دهد.
نگاه چندوجهی به این مسئله، شامل پیادهمداری، تقویت سیستمهای حملونقل عمومی، ایجاد و توسعه شبکههای دوچرخهسواری و استفاده از وسایل نقلیه سازگار با محیطزیست و کممصرف، میتواند مسیر دستیابی به «شهر سبز» را هموار کند؛ عنوانی که همدان نیز با بهرهگیری صحیح از این رویکردها، میتواند شایستگی آن را حفظ و تقویت کند.
* بهنظر شما چه اصولی را در طراحی پارکها و رفوژ خیابانها برای داشتن فضای سبز با کیفیت باید رعایت کرد؟
نخستین و مهمترین اصل در طراحی پارکهای شهری، استفاده از گونههای گیاهی بومی و سازگار با اقلیم هر منطقه است. این انتخاب علاوه بر کاهش نیاز به نگهداری پرهزینه، موجب صرفهجویی در مصرف آب نیز میشود. در این زمینه، مدیریت و تأمین منابع آبی با بهرهگیری از فناوریهای نوین همچون آبیاری قطرهای، احداث حوضچههای ذخیره آب و بهکارگیری سیستمهای تصفیه و بازچرخانی پساب شهری، از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ رویکردی که هماکنون در بسیاری از شهرهای پیشرفته جهان اجرا میشود.
توجه به سیما و منظر پارک نیز یکی از ارکان طراحی فضای سبز بهشمار میرود. انتخاب رنگ، تناسب مقیاس، ابعاد و پرسپکتیوهای مناسب در کاشت و چیدمان گیاهان، میتواند تجربه بصری دلپذیری برای شهروندان فراهم کند و به انسجام دیداری محیط بیفزاید.
در بعد اجتماعی- فرهنگی، طراحی پارکها باید پاسخگوی نیاز تمامی گروههای سنی و جنسیتی باشد. پیشبینی فضاهای اختصاصی برای سالمندان، کودکان و بانوان و استفاده از نمادها و المانهای سازگار با هویت و فرهنگ هر منطقه، میتواند به ارتقای حس تعلق شهروندان کمک کند.
جنبه امنیتی طراحی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. پارکها باید به گونهای طراحی شوند که در تیررس دید شهروندان قرار گیرند و مسیرهای عبوری و فضاهای نشستن و احساس امنیت را تقویت کنند. همچنین، زیرساختهای خدماتی لازم همچون مبلمان شهری مناسب، سرویسهای بهداشتی و امکانات رفاهی متنوع، باید در مرحله طراحی لحاظ شود تا نیازهای مختلف استفادهکنندگان تأمین گردد.
از منظر زیستمحیطی، توجه به طراحی اقلیمی که مانع ایجاد جزایر حرارتی شود، اهمیت دارد. استفاده از الگوهای تهویه طبیعی و هماهنگی با ویژگیهای اقلیمی هر منطقه میتواند نقش مهمی در تعدیل دما ایفا کند. علاوه بر این، برنامهریزی برای تعمیر و نگهداری مستمر تجهیزات و زیرساختها و توجه به ایمنی محیط، از شاخصهای کلیدی در تضمین پایداری و کارآمدی پارکها بهشمار میآید.
*بهنظر شما بهعنوان یک شهرساز، وضعیت فضای سبز بهویژه پارکهای شهر همدان به لحاظ کمی و کیفی چگونه است؟ آیا این فضاها کارکردهای لازم یک پارک شهری را دارند؟
تأمین سرانههای فضای سبز شهری، موضوعی است که باید در طرحهای جامع شهری بهصورت جدی لحاظ شود. با این حال، چالش اصلی در همدان بیش از کمبود فضا، به مدیریت این فضاها بازمیگردد. بسیاری از سازمانها، ادارات و مؤسسات، محوطههای وسیعی از فضای سبز را در اختیار دارند، اما بهدلیل حصارکشی و محدودیتهای ورود، این فضاها در دسترس عموم قرار نمیگیرند. نمونه شاخص آن، دانشگاه بوعلی سینا با حدود 200 هکتار مساحت و فضای سبز چشمگیر است که بهرهبرداری عمومی از آن برای شهروندان فراهم نشده است.
این وضعیت باعث شده بخش مهمی از ظرفیتهای موجود به حساب سرانه فضای سبز عمومی نیاید و سهم واقعی شهروندان از فضای سبز کاهش یابد. در کنار آن، توزیع نابرابر فضای سبز نیز از دیگر چالشهاست. در گذشته، الگوی سنتی چمنهای همدان بهگونهای بود که هر محله، فضای سبز محلی خود را داشت. امروز اما کمبود جدی فضای سبز در محلات کمبرخوردار باعث شده ساکنان این مناطق در روزهای پایانی هفته به محلات بالای شهر هجوم آورند؛ وضعیتی که در روزهای پنجشنبه و جمعه به شکلگیری «جزیرههای ترافیکی» در بخشهای شمالی و مرتفع شهر منجر میشود.
نبود تنوع عملکردی و فعالیتی در فضاهای سبز نیز از نقاط ضعف محسوس بهشمار میرود. بیشترین تنوع فعالیت و امکانات دسترسی، اکنون در پارکهای شاخصی مانند پارک مردم یا لوناپارک دیده میشود، هرچند نمونههای مشابه در سطح شهر اندک هستند. طراحی کاربریهای متنوع برای کودکان، سالمندان، بانوان و خانوادهها، نقشی کلیدی در افزایش کارایی و جذابیت پارکها دارد.
جانمایی نامناسب برخی فضاهای سبز در همدان، علاوه بر مشکلات امنیتی، بر کیفیت و میزان استفادهپذیری آنها نیز اثر منفی گذاشته است. براساس اصول طراحی شهری، پارکها باید در نقاط قابل دید، در مراکز محلی و با پیوند مناسب به بافت شهری جانمایی شوند. همچنین، محدودیت کاربری شبانه پارکها و بوستانهای محلی، مانع مهم دیگری در مسیر تحقق عدالت اجتماعی محسوب میشود. بسیاری از پارکهای موجود در همدان به گونهای طراحی نشدهاند که امکان استفاده امن و مطلوب در ساعات شب را برای شهروندان فراهم کنند.
*طرحهای توسعه شهری همدان تا چه اندازه به حفظ میراث طبیعی (مثل گنجنامه یا الوند) توجه کردهاند؟ بهویژه باتوجه به اینکه همدان باغشهر بوده و بیشتر منازل حیاط و فضای سبز داشتند اما امروزه اگر با گوگلمپ به شهر نگاه کنیم بخش قابل توجهی از محلات بدون فضای سبز و حتی درخت هستند.
عمده مشکلات ما از طرحهای جامع شهری ناشی میشود؛ متأسفانه هرچه به طرحهای جدیدتر نگاه میکنیم، مسائل مربوط به میراث طبیعی در آنها بیشتر مشاهده میشود.
شهر همدان بهدلیل پیشینه تاریخی و موقعیت طبیعی ویژه، دارای مجموعهای ارزشمند از عناصر طبیعی و مناظر بکر است. از میان این عناصر، تپههای شهری همچون تپه مصلی، تپه پیسا و دیگر تپههای پراکنده در نقاط مختلف شهر، ظرفیت بالایی برای بهبود سلامت جسمی و روانی شهروندان و ایجاد فضاهای سبز طبیعی دارند. با این حال، در طرحهای جامع اخیر، این ظرفیتها نهتنها مورد بهرهبرداری قرار نگرفته، بلکه عملاً به فراموشی سپرده شدهاند.
روددرههای همدان نیز که این شهر را به «شهر هزارچشمه» معروف کردهاند، میتوانستند نقشی مهم در ارتقای کیفیت منظر شهری، تعدیل اقلیم و ایجاد فضاهای عمومی سبز ایفا کنند اما در روند توسعه، بسیاری از این روددرهها یا به مسیرهای فاضلاب تبدیل شدهاند یا با سرپوشگذاری و دفن کامل، از چرخه حیات شهری حذف شدهاند.
باغهای اطراف همدان که روزگاری کمربند سبز و عامل حفظ تعادل بومشناختی شهر بودند، در سالهای اخیر با سرعتی نگرانکننده دچار خشکی، تخریب و نابودی شدهاند. این روند هویت همدان را بهعنوان «اکوشهر» یا «باغشهر» با خطری جدی مواجه کرده است.
تپهها، روددرهها، باغها و قناتها از مهمترین ظرفیتهای طبیعی همدان هستند که باید جایگاهی ویژه در طرحهای جامع شهری داشته باشند. با این وجود، بررسیها نشان میدهد که در طرحهای توسعه شهری، توجه به این میراث طبیعی روزبهروز کمرنگتر شده و رویکرد حفاظتی جای خود را به توسعه کالبدی بیبرنامه داده است.
* وضعیت دسترسی محلات مختلف همدان به فضاهای سبز و پارکها چگونه است؟ آیا عدالت زیستمحیطی در این زمینه رعایت شده؟
خیر؛ تحلیل وضعیت موجود حکایت از آن دارد که همدان امروز با توسعهای ناهماهنگ و ناهمگون در حوزه فضای سبز روبهروست. این ناهمگونی بهویژه در محلات فقیر، حاشیهنشین و کمبرخوردار، نمود آشکاری پیدا کرده و رعایت نکردن استانداردهای توزیع سرانه فضای سبز در مقیاسهای محلی، ناحیهای و منطقهای، زمینهساز شکاف طبقاتی فضایی شده است.
نتیجه این بیتوازنی را میتوان در روزهای پایانی هفته مشاهده کرد؛ زمانی که ساکنان محلات پاییندست برای استفاده از پارکها و بوستانهای مناطق بالای شهر، راهی بخشهای شمالی و مرتفع میشوند. این جابهجایی گسترده، علاوه بر ازدحام و ترافیک، بیانگر نبود دسترسی برابر به فضاهای سبز است.
رعایت سلسلهمراتب طراحی فضاهای سبز از پارکهای محلهای تا بوستانهای منطقهای و شهری و تأمین این فضاها با دسترسی مناسب، بهعنوان راهکاری اساسی برای رفع نابرابریها مطرح است. بر همین اساس، پیشنهاد میشود توسعه پارکهای جیبی یا «پوکت پارکها» در اولویت اجرایی قرار گیرد. این گونه فضاها، با امکان جانمایی در زمینهای کوچک و نزدیک به بافتهای پرجمعیت، میتوانند دسترسی سریع و آسان شهروندان به فضای سبز را فراهم کنند.
همچنین، بهرهگیری از اراضی متروکه، زمینهای صنعتی بدون استفاده، فضاهای قهوهای و عرصههای رهاشده، ظرفیتی بالقوه برای گسترش پوشش سبز شهری است؛ ظرفیتی که در صورت توجه جدی، هم بافتهای فرسوده را احیا خواهد کرد و هم به ایجاد شبکهای متوازن و پایدار از فضاهای سبز در سطح همدان منجر میشود.
* تعلل در حفاظت از فضای سبز؛ هزینهای سنگین برای نسل آینده
بهبود وضعیت فضای سبز در همدان نیازمند رویکردی جامع، منسجم و مبتنی بر عدالت فضایی است. نخستین گام، بازنگری اساسی در طرحهای جامع شهری و الزام به حفظ و احیای میراث طبیعی همچون تپهها، روددرهها، باغها و قناتهاست؛ سرمایههایی که امروز تا حد زیادی نادیده گرفته شده یا در معرض تخریب قرار دارند. همزمان، ایجاد شبکهای متوازن از پارکها در سطوح محلهای، ناحیهای، منطقهای و شهری باید بهعنوان یک سیاست الزامآور در دستور کار قرار گیرد تا همه شهروندان، بهویژه ساکنان مناطق کمبرخوردار و حاشیهای، به فضاهای سبز ایمن، متنوع و قابلدسترس دسترسی داشته باشند.
اجرای برنامههای توسعه «پارکهای جیبی» یا «پوکت پارکها» در زمینهای متروکه، اراضی صنعتی رهاشده و فضاهای قهوهای، میتواند کمبود سرانه سبز در بافتهای متراکم و پرجمعیت را تا حد زیادی جبران کند. این فضاها با هزینه کمتر و سرعت اجرایی بالاتر، قابلیت جانمایی در مکانهای نزدیک به زندگی روزمره شهروندان را دارند و میتوانند در ارتقای کیفیت زندگی نقشی مؤثر ایفا کنند.
از سوی دیگر، احیای روددرهها و جلوگیری از تبدیل آنها به مسیرهای فاضلاب، حفاظت از باغهای حاشیه شهر و کنترل قاطع ساختوسازهای بیضابطه در حریمهای سبز، باید با قوانین سختگیرانه، نظارت مستمر و ابزارهای بازدارنده همراه باشد.
کلام آخر آنکه؛ همدان برای رسیدن به جایگاه واقعی خود بهعنوان «باغشهر» نیازمند تصمیمگیریهای شجاعانه، حذف رویکردهای منفعلانه و اجرای بیوقفه و بیتعارف طرحهای حفاظت و توسعه سبز است. تعلل در این مسیر، نهتنها هویت بومشناختی و منظر شهری را تضعیف میکند، بلکه بهایی سنگین و جبرانناپذیر بر دوش نسلهای آینده خواهد گذاشت.