نوجوانان نسل Z بهدنبال رابطه انسانی و معنادار هستند
سپهرغرب، گروه اجتماعی- سمیرا گمار: در دنیای امروز، نوجوانان نسل Z در میانه تحولات سریع دیجیتال و فرهنگی رشد میکنند؛ نسلی که از کودکی با تلفنهای هوشمند، شبکههای اجتماعی و نرمافزارهای دوستیابی آشنا شده و نگاه متفاوتی به عشق و روابط انسانی دارد. برای بسیاری از والدین و کارشناسان، این تغییرات میتواند باعث نگرانی باشد، اما بررسی تجربههای نوجوانان و تحلیل روانشناسان نشان میدهد که این تفاوتها لزوماً تهدید نیستند؛ بلکه فرصتی برای شکلگیری روابط انسانی، معنادار و آگاهانه فراهم میکنند.
نوجوانان نسل Z معتقدند رابطه سالم، فراتر از هیجان و ظاهر، نیازمند احترام متقابل، گفتوگوی واقعی و رشد مشترک است. آنها همزمان بهدنبال تجربه و کشف هستند، اما ارزشهایی مانند صداقت، استقلال فردی و مرزهای سالم را نیز جدی میگیرند. دکتر هادی قربانی، روانشناس و مشاور متخصص نوجوانان، تأکید میکند که هدایت درست خانواده، آموزش مهارتهای زندگی و سواد رسانهای نقش کلیدی در توانمندسازی نسل Z برای داشتن روابط پایدار و انسانی دارد.
این گزارش بر اساس مصاحبه با نوجوانان و تحلیل مشاور، روانشناس و متخصص آموزش مهارتهای رشد و توسعه فردی با تمرکز بر نوجوانان، تصویر روشنی از نگرش نسل Z به عشق، روابط و تأثیر فضای دیجیتال ارائه میدهد و نشان میدهد چگونه میتوان از فرصتهای دنیای مجازی برای ایجاد روابط معنادار بهره برد، بدون اینکه ارتباط واقعی و انسانی آسیب ببیند.
رابطه یعنی احترام دوطرفه و حمایت؛ بدون اینها دوام ندارد
برای صبا، نوجوان 13 ساله، نگاه به مفهوم عشق و رابطه بیشتر یادآور روابط نزدیک میان انسانهاست، مانند ارتباط میان فرزند و مادر یا دوستیها.
به گفته او، این روابط معمولاً پیچیده و پرچالش هستند و لزوماً با آرامش همراه نیستند.
این نوجوان همدانی در پاسخ به پرسشی درباره ویژگیهای یک رابطه ایدهآل، بر احترام و تعامل متقابل تأکید دارد و معتقد است که رابطه نباید مبتنی بر کنترل یا وابستگی باشد، بلکه باید تعامل سالم بین دو نفر یا حتی چند نفر شکل گیرد.
صبا با توجه به تجربه شخصی، اشاره میکند که خودش تجربه رابطه عاطفی خاصی نداشته، اما دیده که افراد بسته به شرایطشان ممکن است بهدنبال رابطه جدی یا کوتاهمدت باشند.
او میگوید در اطرافش هر دو نوع رابطه دیده میشود؛ برخی دنبال ثبات و تعهد هستند و برخی به تجربههای متنوع گرایش دارند.
صبا درباره چرایی فرار برخی افراد از تعهد توضیح میدهد که ترس از محدودیت و آسیب دیدن مجدد میتواند دلیل اصلی باشد. او معتقد است که رابطهای که صرفاً برای تجربه و وقتگذرانی شکل میگیرد، گاهی ممکن است به عشق عمیق تبدیل شود، اما همیشه چنین نیست.
نقش نرمافزارهای دوستیابی در نگاه صبا منفی است؛ او میگوید روابطی که از طریق نرمافزارها آغاز میشوند معمولاً سطحی و ناپایدار هستند.
به گفته او، شناخت واقعی از طرف مقابل در ابتدا دشوار است و این فضا بیشتر باعث سطحی شدن روابط میشود، حتی اگر امکان ملاقات افراد جدید فراهم شود.
این دختر نوجوان در پایان، تأکید میکند که نقش خانواده و جامعه در شکلدهی تصمیمات نوجوانان بسیار مهم است و نگاه نسل او به رابطه بیشتر بر احترام، برابری و سلامت روان است؛ او پیشبینی میکند که در آینده روابط عاشقانه نسل Z دیجیتالتر خواهد شد، اگرچه بدون ارتباط حضوری، شکلگیری رابطه عمیق امکانپذیر نیست.
خیلیها فقط برای فرار از تنهایی وارد رابطه میشوند
تینا، نوجوان 18 ساله، نگاه خود به عشق و رابطه را بر اساس تعهد و زندگی مشترک واقعی تعریف میکند. به گفته او، رابطه ایدهآل شامل زندگی مشترک است که طرفین در آن پا به پای هم پیش میروند و وجود تعهد و پایبندی باعث میشود که طرفین برای رشد و پیشرفت یکدیگر تلاش کنند.
او درباره تجربه شخصی خود اشاره میکند که تاکنون وارد رابطه نشده، اما قصد دارد رابطهای جدی و پایدار داشته باشد. از نظر تینا، افرادی که از تعهد فرار میکنند، هنوز به بلوغ عاطفی نرسیدهاند یا تمایلی به پذیرش مسئولیت ندارند.
نقش نرمافزارها و فضای مجازی در شکلگیری روابط نیز مورد توجه تینا است. او توضیح میدهد که شناخت شخصیت واقعی فرد در فضای مجازی سخت و پیچیده است، زیرا بسیاری افراد فقط جنبههای مثبت خود را نشان میدهند در حالیکه اعتماد واقعی باید در گذر زمان و از طریق رفتار و تعامل مستقیم شکل گیرد.
به گفته او، فضای دیجیتال باعث شده رابطهها گاه سطحی و دمدستی بهنظر برسند، زیرا ارتباط با افراد جدید بسیار ساده شده! با این حال، تینا معتقد است که تأثیر خانواده بر نسل او بسیار مهم است.
او توضیح میدهد که خانوادهها بهدلیل نقش اساسی خود در زندگی نوجوانان و جوانان، اغلب تصمیمات مربوط به رابطه را تحت تأثیر قرار میدهند و حتی اگر فرد بخواهد مستقل عمل کند، محدودیتهایی وجود دارد.
درمجموع، تینا بر اهمیت تعهد، شناخت واقعی طرف مقابل و حمایت خانواده تأکید دارد و نگاه او به رابطه، ترکیبی از جدیت، مسئولیتپذیری و تعامل واقعی حضوری است.
اعتماد سطحی شده؛ همه دنبال پز دادناند!
شیما، جوان 21 ساله، نگاه خود به عشق و رابطه را با تأکید بر امنیت و تعهد طرفین بیان میکند. او معتقد است رابطه سالم نیازمند فردی است که امن، متعهد، صادق و بدون خیانت باشد. از نظر او، رابطهای که این ویژگیها را نداشته باشد، به تلف شدن وقت منجر میشود.
شیما تاکنون تجربه رابطه جدی نداشته و خود میگوید که بیشتر بهدنبال تنوع و تجربههای مختلف است.
او درباره چرایی فرار برخی افراد از تعهد توضیح میدهد که نبود شغل مناسب و درآمد کافی باعث میشود توان ایجاد یک زندگی مشترک و پایدار را نداشته باشند.
نقش نرمافزارها و شبکههای اجتماعی در نگاه شیما غالباً منفی و سطحی است؛ او میگوید در این فضا بسیاری از افراد صرفاً برای نمایش به همسالان، روابط خود را به تصویر میکشند، اعتماد در این فضا بسیار سطحی است، زیرا هر کسی آنطور که هست خود را معرفی نمیکند. در نتیجه، روابط بیشتر به سطحی شدن و تجربه سریعتر آشنایی با افراد جدید منجر میشود.
شیما درباره تأثیر خانواده و نسل خود میگوید که نسل Z بیشتر روی تصمیمات خود متمرکز است و کمتر تحت تأثیر دیگران عمل میکند، اما به اعتقاد او درک عمیق از عشق و رابطه هنوز محدود است و بسیاری افراد بهدنبال مسائل ظاهری هستند.
او پیشبینی میکند که هرچند بیشتر آشناییهای امروز از طریق فضاهای جدید شکل میگیرد، اما رابطههای سنتی دوام بیشتری خواهند داشت.
نسل ما تعهد را سخت میپذیرد؛ بیشتر دنبال آزادی و تجربه است
شینا، نوجوان 14 ساله، نگاه خود به عشق و رابطه را با حس دوگانهای از هیجان و ترس توصیف میکند. به گفته او، نخستین چیزی که در ذهنش میآید، توانایی اعتماد به کسی است که او را همانطور که هست بپذیرد.
او ویژگیهای رابطه ایدهآل را آزادی، رشد متقابل، صداقت و احترام به مرزها میداند و تأکید میکند که رابطه نباید کنترلکننده باشد و هر فرد باید بتواند خود واقعی خود را بدون ترس از قضاوت نشان دهد.
شینا تجربه رابطه جدی ندارد، اما معتقد است بسیاری از نوجوانان بهدلیل سنگینی مسئولیت یا آمادگی ناکافی طرف مقابل، به روابط کوتاهمدت برای خوشگذرانی گرایش دارند. او ترجیح میدهد ابتدا خود را بشناسد و سپس وارد رابطهای شود که ارزش ماندن داشته باشد.
به اعتقاد شینا، نسل Z بیشتر به تجربه و کشف روابط جدید علاقه دارد تا پیروی از چارچوبهای سنتی و دلیل فرار بعضی افراد از تعهد، به گفته او، ترس از آسیبپذیری و تجربههای گذشته است.
شینا درباره نرمافزارهای دوستیابی میگوید این فضاها بیش از حد بر ظاهر تمرکز دارند و روابط را شتابزده میکنند؛ موضوعی که گاهی به سطحیشدن ارتباطها منجر میشود. با این حال، او مزیت این نرمافزارها را فراهمکردن فرصت آشنایی با افراد جدید میداند.
او توضیح میدهد که اعتماد در روابطی که از فضای مجازی شروع شده، باید با زمان، تعامل واقعی و مشاهده رفتار در موقعیتهای مختلف ساخته شود.
این دانشآموز همدانی همچنین تأکید میکند که خانواده و جامعه نقش مهمی در تعریف رابطه سالم دارند، اما نسل Z در حال ساختن تعریف خود از عشق و رابطه است، با تأکید بر آزادی، شکستن کلیشهها و رشد مشترک.
او پیشبینی میکند آینده روابط عاشقانه ترکیبی از دیجیتال و واقعی خواهد بود و هر فرد بسته به شرایط خود، تجربه متفاوتی خواهد داشت.
رابطههای امروز پر از هیجان و تنوع است، اما عمق و تعهد کمرنگ شده
دینا، نوجوان 17 ساله، رابطه عاطفی را فضایی برای رشد مشترک میداند، نه صرفاً پناهگاهی برای فرار از تنهایی.
او معتقد است که رابطه سالم بر پایه احترام، گفتوگو، درک متقابل و آزادی فردی شکل میگیرد و نباید به بازی قدرت یا معامله احساس تبدیل شود.
این دختر نوجوان رابطه ایدهآل را مسیر مشترک برای رشد دو طرفه توصیف میکند، جایی که افراد با شناخت تفاوتهای همدیگر، سکوت و گفتوگو را درک میکنند و مرزها را میشناسند.
دینا تأکید میکند که نسل او بهدنبال شریک کامل نیست؛ بلکه دنبال کسی است که بتواند در کنار او رشد کند و رابطهای انسانی، واقعی و بدون نمایش ایجاد کند.
با وجود اینکه خیلیها از نسل او تجربه رابطه جدی داشتهاند، دینا معتقد است بسیاری نیز به روابط کوتاهمدت روی میآورند؛ نه بهدلیل بیتفاوتی، بلکه به خاطر احتیاط، آگاهی و تجربههای تلخ گذشته.
او دلایل فرار از تعهد را شامل آسیبهای گذشته، ترس از محدود شدن، فشارهای اقتصادی و تغییر در تعریف رابطه میداند و تأکید میکند که فرار از تعهد پیچیدگی و نیاز به بلوغ عاطفی را نشان میدهد، نه ضعف.
دینا معتقد است رابطهای که ابتدا صرفاً برای تفریح شکل میگیرد، میتواند به عشق عمیق تبدیل شود، مشروط بر اینکه دو طرف حاضر باشند خود واقعیشان را نشان دهند و تعاملهای انسانی و گفتوگوهای شفاف داشته باشند. اعتماد در روابطی که از نرمافزارها آغاز میشوند، نیازمند زمان، صداقت و تعهد تدریجی است و ظاهر و پیامهای مجازی نمیتوانند جایگزین شناخت واقعی شوند.
او همچنین به تأثیر نرمافزارها و فضای دیجیتال اشاره میکند که هم فرصت آشنایی با افراد جدید را فراهم کرده و هم باعث سطحی شدن برخی روابط شده است. به گفته دینا، نسل Z در حال بازتعریف رابطه سالم است، با تمرکز بر آزادی، احترام، رشد مشترک و ترکیب تجربه دیجیتال و واقعی.
دینا پیشبینی میکند که آینده روابط عاشقانه ترکیبی از دیجیتال و سنتی خواهد بود. فناوری امکان آشنایی و بیان احساسات را راحتتر کرده، اما ارتباط حضوری و انسانی همچنان برای شکلگیری صمیمیت و اعتماد ضروری است.
در پایان به اعتقاد او، نسل Z میتواند تعریف تازهای از عشق و رابطه ارائه دهد، با تعهد آگاهانه، پذیرش آسیبپذیری و تعامل انسانی که هم شور و هم شعور را دربر داشته باشد.
اما آنچه نوجوانان از تجربهها و دغدغههای خود روایت میکنند، از نگاه کارشناسان ریشههای عمیقتری دارد. در پس این روایتها، پرسش مهمی شکل میگیرد؛ روانشناسان این تغییرات نسلی را چگونه تحلیل میکنند؟
نسل Z میان دو لبه فرصت و تهدید ایستاده؛ هدایت خانواده و مدرسه تعیینکننده است
در ادامه مشاور و روانشناس متخصص نوجوانان، معتقد است: نسل Z در میان دگرگونیهای پرشتاب فرهنگی و دیجیتال رشد کرده و نگاه آنها به عشق و روابط انسانی با نسلهای پیشین متفاوت است؛ اما این تفاوتها لزوماً تهدیدآمیز نیستند.
هادی قربانی تأکید میکند که با تربیت درست خانوادگی، سواد رسانهای و آموزش مهارتهای زندگی میتوان این تفاوتها را به فرصت تبدیل کرد.
او درباره عوامل تفاوت نگاه نسل Z به عشق و رابطه میگوید: همنشینی دائمی با رسانههای دیجیتال، تغییر سبکهای تربیتی و فشارهای آموزشی–اجتماعی باعث شده نسل Z با الگوهای متنوعی از رابطه مواجه شود. اگر این تنوع بدون هدایت باشد، میتواند به سردرگمی و ناپایداری در روابط منجر شود. برخلاف نسلهای پیشین، نوجوان امروز الگوهای رابطه را بیشتر از فضای مجازی میآموزد تا از محله، خانواده یا سنت.
این مشاور همچنین نقش دوران کودکی و نوجوانی را در شکلگیری نگرش فرد به عشق و رابطه پررنگ میداند: امنیت روانی در خانواده، احترام متقابل والدین و تجربه محبت قانونمند، پایههای «نقشه عاطفی» فرد را میسازد. نوجوانی، فرصتی برای شکلگیری مهارتهایی چون خودشناسی، مرزبندی سالم، اعتماد، همدلی و تنظیم هیجان است؛ هرچه این پایهها محکمتر باشند، روابط آینده معنادارتر و پایدارتر خواهند بود.
قربانی سه دلیل اصلی برای گرایش برخی نوجوانان به روابط بیتعهد یا پرهیز از ارتباطهای طولانیمدت برمیشمارد: نخست، الگوهای رسانهای نادرست که رابطه را به تجربههای هیجانی و کوتاهمدت تقلیل میدهند و مسئولیتپذیری را کمرنگ نشان میدهند. دوم، فشارهای اقتصادی و آینده نامطمئن که تعهد را برای جوانان به تعویق میاندازد و سوم، خلأ آموزش مهارتهای زندگی که ضعف در حل تعارض، گفتوگو و مسئولیتپذیری را در پی دارد و گریز از تعهد را تقویت میکند.
راه حل وی برای مقابله با این روند، ارتقای سواد رسانهای، الگوهای خانوادگی سالم و آموزش مهارتهای ارتباطی است.
وی تأکید میکند: گرایش به تجربههای متنوع و همزمان میل به رابطه معنادار در نسل Z دیده میشود. جهتدهی مناسب توسط خانواده و مدرسه میتواند تجربهجویی را به انتخابهای پختهتر و اخلاقمدارانه تبدیل کند، نه سطحیگرایی.
این روانشناس نوجوان ادامه میدهد: شبکههای اجتماعی و نرمافزارهای دوستیابی مانند شمشیری دولبه عمل میکنند؛ از یک سو، ارتباط و آموزش مهارتهای ابراز احترام و گفتوگو را تسهیل میکنند اما از سوی دیگر، در نبود سواد رسانهای و چارچوب اخلاقی، موجب ظاهرگرایی، مقایسههای آسیبزا و روابط زودگذر میشوند.
قربانی درباره بلوغ زودرس عاطفی هشدار میدهد: مواجهه زودهنگام با محتوای عاطفی و رؤیایی بدون آمادگی شناختی و اخلاقی میتواند روابط شکننده و کمعمق ایجاد کند. راه مقابله با آن، گفتوگوهای خانوادگی، سواد رسانهای و آموزش تنظیم هیجان است.
او با تأکید بر اهمیت حیاتی نقش خانواده در مواجهه با تغییرات فرهنگی و دیجیتال، چند راهکار کلیدی ارائه میدهد: گفتوگوی صمیمی و بیقضاوت با نوجوانان درباره احساسات، ارزشها و مسئولیتها؛ الگوسازی عملی از سوی والدین با رفتارهایی چون احترام متقابل، وفاداری و حل مسالمتآمیز تعارض؛ ارتقای سواد رسانهای خانوادگی از طریق مدیریت زمان، انتخاب محتوای سالم و گفتوگو درباره پیامهای پنهان شبکهها؛ تقویت عزتنفس و توان «نه گفتن» در برابر فشار همسالان و محتوای مخرب؛ و در نهایت، همراهی به جای تقابل همراه با پذیرش تفاوتهای نسلی در چارچوب ارزشهای دینی و فرهنگی.
روانشناس و مشاور نوجوانان معتقد است مدرسه میتواند نقش کلیدی در شکلدهی به نگرش و روابط سالم عاطفی نسل Z ایفا کند.
قربانی تأکید میکند که آموزشهای دانشگاهی بهتنهایی کافی نیست و باید مهارتهای زندگی شامل خودشناسی، ارتباط مؤثر، همدلی، حل تعارض و مدیریت هیجان بهصورت ساختاریافته در مدارس تدریس شود. کارگاههای عملی و سواد رسانهای میتواند نوجوانان را از الگوگیری صرف از فضای مجازی دور کند و رابطهای اخلاقمدار و پایدار را نهادینه سازد.
او درباره آینده روابط عاطفی نسل Z میگوید: این آینده «ترکیبی از فرصت و چالش» است. اگر خانواده، مدرسه و رسانه نقش هدایتگرانه خود را بهخوبی ایفا کنند، میتوان امیدوار به شکلگیری روابطی پخته، پایدار و ارزشمحور بود. در غیر این صورت، خطر سطحیگرایی و وابستگی به نمایش مجازی پررنگتر خواهد شد. به گفته او، تربیت و سواد رسانهای امروز، کیفیت روابط فردای نسل Z را رقم میزند.
این مدرس و مشاور توسعه فردی توصیههای خود را چنین خلاصه میکند: به نوجوانان یادآور میشود که پیش از ورود به هر رابطه، خودشناسی و مرزبندی اخلاقی را جدی بگیرند؛ روابط سالم را بر پایه احترام، صداقت، مسئولیتپذیری و رشد دوطرفه بسازند، نه بر نمایش یا تقلید؛ از محتوای مخرب شبکههای اجتماعی دوری کنند و سواد رسانهای خود را ارتقا دهند. خطاب به والدین نیز میگوید: پیش از آنکه شبکههای اجتماعی نقش «مربی عاطفی» فرزندتان را بگیرند، با گفتوگوی آرام، شنیدن فعال و همراهی دلسوزانه این نقش را خودتان ایفا کنید.
به گفته قربانی الگو بودن والدین اثرگذارتر از هر توصیه و نصیحتی است.
وی در پایان تأکید میکند که رسانهها، بهویژه شبکههایی مانند اینستاگرام، اگر بیضابطه مصرف شوند، میتوانند رابطه را از حقیقت به نمایش تبدیل کنند اما با الگوی خانوادگی سالم، سواد رسانهای و آموزش مهارتهای زندگی در مدرسه، نسل Z قادر است روابطی عمیق، وفادارانه و سازگار با ارزشهای فرهنگی و دینی بسازد. تفاوتهای امروز، اگر بهدرستی مدیریت شوند، میتوانند به سرمایه فردای نوجوانان و جوانان تبدیل شوند.
نسل Z عشق را دیجیتالی تجربه میکند، اما بهدنبال رابطه واقعی و معنادار است
با بررسی تجربههای نوجوانان و جوانان نسل Z مشخص شد که عشق و روابط برای آنها دیگر صرفاً تجربهای احساسی یا سنتی نیست. این نسل در عین آشنایی با فضای دیجیتال و نرمافزارهای دوستیابی، بهدنبال رابطهای انسانی، با احترام متقابل و فرصت رشد مشترک است. آنها میخواهند بتوانند همزمان مستقل باشند و در کنار دیگری، معنا و ارزش پیدا کنند.
فضای دیجیتال، با تمام جذابیتها و امکاناتش، هم میتواند در ایجاد ارتباطات تازه کمک کند و هم تهدیدی برای سطحی شدن رابطه باشد. نسل Z اما یاد گرفته که انتخاب آگاهانه و شناخت واقعی طرف مقابل، حتی در دنیای برخط، پایه یک رابطه پایدار و معنادار است.
بهنظر میرسد این نسل میتواند، با ترکیب تجربه دیجیتال و روابط حضوری، مدل تازهای از عشق و ارتباط انسانی بسازد؛ مدلی که در آن، رابطه صرفاً نمایش یا هیجان زودگذر نباشد، بلکه فضایی برای رشد، احترام و شناخت واقعی ایجاد شود. این تصویر نشان میدهد که عشق در عصر دیجیتال، هنوز میتواند واقعی، انسانی و معنادار باشد، مشروط بر اینکه نوجوانان و جوانان از حمایت و هدایت خانوادهها برخوردار شوند.