دلاوری رزمندگان همدانی در عملیات قراویز به یاد شهیدان رجایی و باهنر
* بازیدراز دوم (11 شهریورماه- عملیات شهیدان رجایی و باهنر)
نزدیک به یکسال از حمله وحشیانه و ناجوانمردانه دستنشانده استکبار شرق و غرب، صدام بعثی میگذشت؛ رزمندگان دلیر استان همدان مظلومانه و با کمترین امکانات و تجهیزات، اما با صلابت و استوار، در منطقه سرپل ذهاب ایستادگی میکردند. در وصف مظلومیت بچهها همان بس که دشمن با داشتن امکانات، جاده، تجهیزات زرهی و ادوات و در دست داشتن تمامی ارتفاعات سوقالجیشی منطقه مانند قراویز، بازیدراز و غیره، هرگونه حرکت نیروهای خودی را زیر نظر داشت و وضعیت بغرنجی را بر این محور حکمفرما کرده بود. این درحالی بود که رزمندگان استان از داشتن مایحتاج عادی همچون غذا، امکانات، تجهیزات رزمی و آتش پشتیبانی محروم بودند و نابرابری سپاه کفر و اسلام بهخوبی مشهود بود. نقل و انتقال نیرو و خودروهای خودی در روز بههیچعنوان میسر نبود و فقط شبها آنهم در سکوتی مطلق امکانپذیر میشد.
تحویل نارنجک و گلولههای آرپیجی در محور با شمارش انجام میشد و حتی گلولههای سلاح ژ3 بهصورت محدود و به تعداد به نیروها تحویل شده و تأکید میکردند که در شبانهروز به غیر از تعداد مشخصی، نباید شلیک شود؛ اما دشمن با تمامی توان زرهی، توپخانه و ادوات خود، منطقه را دائماً زیر آتش قرار میداد که این موضوع معمولاً تعدادی را شهید و مجروح میکرد.
در این زمان نیروهای استان همدان در محور میانی سر پل ذهاب شامل ارتفاعات تپه کمیل، تپه شهرک، تخم مرغی و کمین مجاهد خط پدافندی داشتند؛ در طول حضور رزمندگان استان، دشمن بارها در پی مقاصد شوم خود، اقدام به پیشروی به سوی سر پل ذهاب داشت که هربار شرمندهتر از قبل، صحنه نبرد را ترک کرد و با تحمل خسارات فراوان و تلفاتی سنگین، مجبور به عقبنشینی شد. نهایتاً با تدبیر سردار شهید حاجمحمود شهبازی، فرمانده سپاه همدان و تنی چند از فرماندهان جبهه سرپل ذهاب و با هماهنگی ستاد فرماندهی کل سپاه، مقرر شد عملیاتی در منطقه دشت ذهاب، قراویز و بازیدراز انجام پذیرد؛ در این طرح که در اواخر تیرماه 1360 بهصورت دستورالعمل از سوی سپاه منطقه هفت غرب کشور صادر شد، قرار بود در سه محور کلی نیروهای اسلام به مواضع دشمن حمله کرده و با تصرف ارتفاعات سرکوب، منطقه را از چنگ دشمن بعثی خارج کنند. این سه محور بهترتیب عبارت بودند از:
1- محور چپ شامل ارتفاعات یکهزار و 100 صخرهای و یکهزار و 150 بازیدراز که بلندترین ارتفاعات منطقه محسوب میشدند؛ این محور به نیروهای سپاه تهران واگذار شده بود.
2- محور میانی شامل ارتفاعات شیرینآب در مجاورت رودخانه الوند، تپه دوقلو در مجاورت جاده قصر شیرین- سرپل ذهاب، ارتفاعات 801 و 816 قراویز، بنه دستک و دشت ذهاب در راستای روستای قراویز که این محور برعهده نیروهای سپاه همدان گذاشته شده بود.
3- محور راست شامل کورهموش و ارتفاعات مجاور آن که با مسئولیت نیروهای بومی و سپاه کرمانشاه بود.
به دلایل متعددی ازجمله کمبود نیروی عملیاتی، زمان انجام عملیات چندینبار به تعویق افتاد. طی این مدت شناسایی معابر وصولی به مواضع دشمن بارها توسط نیروهای اطلاعاتی شناسایی شد؛ بهنحوی که اطلاعات کاملی از مواضع، استعداد و امکانات دشمن بهدست آمده بود.
نهایتاً در هشتم شهریورماه خبر انفجار دفتر نخستوزیری در تهران و شهادت شهیدان رجایی و باهنر به گوش رزمندگان رسید و موجی از تأثر و تألم پادگان ابوذر سرپل ذهاب را فرا گرفت؛ اما از طرفی نیروهای اسلام بر عزم خود جهت انجام عملیات راسختر شدند و به تعبیری کاسه صبرشان لبریز تر شد. سرانجام فرماندهان تصمیم بر انجام عملیات گرفتند و مقرر شد در تاریخ 11 شهریورماه سال 1360 عملیات مشترک سپاه و ارتش در منطقه عمومی سرپل ذهاب انجام پذیرد و نام عملیات به یاد رئیسجمهور و نخستوزیر شهید با عنوان عملیات شهیدان رجایی و باهنر نامگذاری شد.
چنانچه گفته شد، محور میانی عملیات برعهده سپاه همدان گذاشته شد و طبق برنامهریزی صورت گرفته مقرر شد در چهار راهکار اصلی بهترتیب زیر از چپ به راست، نیروها وارد عمل شوند:
1- راهکار اول شامل ارتفاع شیرینآب در مجاورت رودخانه الوند با فرماندهی سردار شهید حاجمحمود شهبازی
2- راهکار دوم شامل ارتفاع دوقلو در مجاورت جاده سرپل ذهاب- قصر شیرین
3- راهکار سوم شامل ارتفاعات 801 و 816 قراویز به فرماندهی سردار شهید علیرضا حاجیبابایی
4- راهکار چهارم شامل ارتفاع بنه دستک و دشت ذهاب به فرماندهی سردار شهید حبیبالله مظاهری
فرماندهی محور میانی نیز براساس دستور فرمانده سپاه همدان (شهید حاجمحمود شهبازی) بهعهده سردار شهید حاجحسین همدانی گذاشته و همانطور که گفته شد، ایشان مسئولیت راهکار اول (شیرینآب) را بر عهده گرفت.
قابل ذکر است که راهکار راست به دو مسیر فرعی قراویز و بنه دستک و راهکار قراویز نیز به دو مسیر فرعی 801 و 816 تقسیم شده بودند. استعداد نیروهای سپاه استان در حد یک گردان بود که در آخرین هماهنگیها تعدادی از نیروهای ارتش جمهوری اسلامی جهت تکمیل سازمان رزمی به این گردان پیوستند؛ مجموعاً بیش از 300 رزمنده در این گردان حضور داشتند. همچنین یک گروهان تانک از تیپ سوم ابوذر از لشکر 81 زرهی جهت پشتیبانی به این گردان مأمور شد. در روز نهم و دهم شهریورماه شور و غوغایی در بین نیروهای همدان در پادگان ابوذر بهپا شده بود و نیروها پس از عزاداری برای رئیسجمهور و نخستوزیر شهید، نوحه معروف «ما همه یاران وفادار حسینیم/ از دل و جان پیر و افکار حسینیم/ بگو تو با دشمن بریز تو خون من/ که من به دیدار خدا میروم، به جمع پاک شهدا میروم» را سر دادند و با مداحی سردار شهید حسن مرادیان و شعرخوانی شهید جلال محقق، مقابل فرماندهی پادگان تجمع و محکم و استوار اشتیاق و آمادگی خود را جهت انجام عملیات به مسئولین اعلام کردند.
از عصر روز دهم شهریورماه بهتدریج نیروها مسلح و آماده شدند تا پس از تاریکی هوا به سمت شهرک المهدی (عج) بروند؛ پس از اقامه نماز مغرب و عشا نیروها کمکم به سمت خط مقدم انتقال داده شدند و پس از سازماندهی و چینش نیروهای داوطلب ارتشی در بین صفوف نیروهای سپاه استان براساس چهار راهکار پیشبینیشده بهصورت ستونی، به سمت مواضع دشمن حرکت خود را آغاز کردند. گفتنی است که زمانبندی حرکت نیروها بنا به دلایل متعددی طبق پیشبینی صورتگرفته انجام نشد و چندین ساعت به تعویق افتاد؛ از طرفی پیشقراولان ستونها در زمان حرکت متوجه شدند که دشمن بسیار هوشیار و گویی مهیای رویارویی با نیروهای اسلام است.
بههرصورت نیروها با رعایت اصول استتار و اختفا در تمامی معابر خود را به زیر پای دشمن رسانیده و منتظر اعلام دستور شروع عملیات بودند. سرانجام ساعتی به طلوع آفتاب روز یازدهم شهریورماه دستور شروع عملیات از طریق بیسیم اعلام شد و رزمندگان اسلام با فریاد اللهاکبر، عملیات را آغاز کردند و تقریباً در کمترین زمان در بیشتر راهکارها، نیروهای دشمن پا به فرار گذاشته و سنگرهای خود را ترک کردند و تعداد زیادی نیز کشته و یا مجروح شدند.
با طلوع آفتاب پاتکهای دشمن آغاز شد و از طرفی آتش توپخانه، ادوات و تجهیزات زرهی دشمن به سمت رزمندگان اسلام باریدن گرفت و این درحالی بود که در ابتدا نیروهای سپاه استان نسبت به دشمن برتری کاملی داشتند. با گذشت زمان و گرمای ناشی از تابش آفتاب که بیش از 45 درجه برآورد میشود، صحنه نبرد به نفع دشمن رقم زده شد؛ نرسیدن آب و گلوی خشک رزمندگان، نبردی عاشورایی را به تصویر کشانده بود. تشنگی مفرط نیروها و نرسیدن آب، همه و همه دست به دست هم دادند تا رزمی عاشورایی از سوی دلاوران همدانی صورت بگیرد و با مقاومت جانانه خود در دشت قراویز، عطر کربلا را به مشام ملکوتیان برسانند. لبهای خشکیده بچهها که زیر آفتاب ترک خورده و خونآلود بود، دائماً با ذکر دعا و صلوات بر روی هم میآمدند. برخی از نیروها از گرما و تشنگی به حالت اغما رفته و تعدادی به شهادت رسیدند. از طرفی مهمات رزمندگان تقریباً به اتمام رسیده و حتی از انبار مهمات سنگرهای دشمن نیز اثری باقی نمانده بود. نزدیکی ظهر روز 11 شهریورماه با وجود نبرد دلاورانه رزمندگان استان، اما بهدلیل شهادت و مجروحیت تعداد کثیری از آنان و از طرفی عدم سقوط مواضع دشمن در محور بازیدراز، فرماندهان چارهای بهجز دستور عقبنشینی دادن، نداشتند.
قابل ذکر است که تا حد امکان تعداد زیادی از مجروحین بهخصوص از دشت ذهاب توسط نفربرهای زرهی ارتش، به عقب انتقال داده شدند. هجوم زرهی و یگان پیاده کماندویی دشمن که در احتیاط منطقه بودند، کار مقاومت رزمندگان اسلام را بسیار سخت و غیر قابل تحمل کرده بود؛ بنابراین بنا به دستور و تکلیف، در تمامی معابر اقدام به عقبنشینی شد.
چندی پس از عملیات شهیدان رجایی و باهنر براساس عملیات اطلاعاتی سپاه استان مشخص شد که یکی از عناصر منافقین که توانسته بود به جمع نیروهای سپاه نفوذ کند، اطلاعات کامل عملیات را از مدتها قبل جمعآوری و از طریق سازمان منافقین در اختیار دشمن بعثی قرار داده بود.
هرچند که عملیات قراویز به اهداف نهایی خود نرسید، اما دشمن ضرب شست جانانهای را از رزمندگان پذیرا و با دادن تلفات و خسارات سنگین، متوجه شد که نیروهای اسلام در منطقه سرپل ذهاب در موضع انفعالی و ضعف بهسر نمیبرند و هرگاه اراده کنند، میتوانند طومار دشمنانشان را در هم بپیچند.
پیکرهای مطهر حدود 60 شهید این عملیات 10 ماه در منطقه باقی ماند تا در تاریخ هفتم تیرماه سال 1361 با عقبنشینی دشمن از قصر شیرین و تخلیه ارتفاع قراویز، این ابدان مطهر از روی ارتفاع و دامنههای آن جمعآوری و به عقب انتقال داده شدند و در اواخر تیرماه روی دستان دهها هزار نفر از مردم استان تشییع و در شهرها و روستاهای زادگاهشان تدفین شدند.
نام، یاد و خاطره سرداران شهید این عملیات علیرضا خزایی، حسن مرادیان، حسن اسدیار، سیدعلی خوانساری و همچنین سرداران شهید حسین همدانی، محمود شهبازی، علیرضا حاجیبابایی، حبیبالله مظاهری و تمامی شهدای قهرمان استان همدان را گرامی میداریم.
* عملیات جلوگیری از پیشروی دشمن در ارتفاع کورهموش توسط رزمندگان استان همدان
پس از انجام عملیات شهیدان رجایی و باهنر در آبانماه 1360، پدافند ارتفاع کورهموش به نیروهای استان همدان سپرده شد و نیروها پس از استقرار به تحکیم مواضع خود پرداختند.
روز 22 آبانماه از ابتدای صبح وضعیت منطقه و مواضع دشمن بهصورت محسوسی غیر عادی بود و تحرکات دشمن در راستای جاده ازگله ادامه داشت؛ این موضوع نگرانیهایی را برای فرماندهان بهوجود آورد تا اینکه در نزدیکی غروب و هنگامی که شهید علی صفدری لشکری درحال اقامه اذان مغرب بود و ندای ملکوتیاش فضا را عطرآگین کرده بود، حمله گستردهای توسط یکی از یگانهای کماندویی پیاده دشمن به ارتفاع کورهموش انجام شد و آتش سنگین و بیامان دشمن بعثی روی نیروهای خودی باریدن گرفت؛ بهگونهای که فقط ایمان و گامهای استوار میطلبید تا بتوان در مقابل آن مقاومت کرد.
نیروهای همدان با وجود کمبود نفر و مهمات، مردانه به مقابله با دشمن پرداختند و چندینبار دشمن را از تصرف ارتفاع ناامید و او را مجبور به عقبنشینی کردند. سرانجام با فشار بیش از حد دشمن، قسمتی از ارتفاع سقوط کرد و تعدادی از نیروهای خودی به اسارت دشمن درآمدند؛ یکی از آنها شهید بزرگوار، فریدون عزتی بود که هنگام انتقال به عقب ندای اللهاکبر و خمینی رهبر او قطع نمیشد و در همانجا او را به شهادت رساندند.
بچههای همدان تا نزدیکی صبح روز 23 آبانماه مقاومت کردند تا سرانجام با عزم پولادین خود تصمیم بر عقب راندن دشمن و بازپسگیری مواضع گرفتند. نهایتاً در سحرگاه روز بعد با هجومی مردانه دشمن را عقب رانده و تمامی آمال او را به یأس مبدل کردند. مقاومت نیروهای استان در ارتفاع کورهموش باعث شد که این محور و کل محور دشت ذهاب و شهر سرپل ذهاب از سقوط حتمی نجات یابد و دشمن تا مدت مدیدی در لاک پدافندی و انزوای کامل بهسر میبرد.