سپهرغرب، گروه جوانی: اغتشاشات اخیر در کشور برای بسیاری از مسئولان که نگاههای سنتی به جامعه دارند، شوکآور بود، اما همین اغتشاشات تا حدی البته نه چندان زیاد باعث شد توجه برخی مسئولان به نوجوانان و کودکان بیشتر جلب شود تا ببینند در این زمینه چقدر دستهایمان خالی است. سرود «سلام فرمانده»، اما در همین سال اوج گرفت، با این حال برای این نسل همه چیز به سرود منتهی نمیشود.
اغتشاشات اخیر در کشور برای بسیاری از مسئولان که نگاههای سنتی به جامعه دارند، شوکآور بود، اما همین اغتشاشات تا حدی البته نه چندان زیاد باعث شد توجه برخی مسئولان به نوجوانان و کودکان بیشتر جلب شود تا ببینند در این زمینه چقدر دستهایمان خالی است. سرود «سلام فرمانده»، اما در همین سال اوج گرفت، با این حال برای این نسل همه چیز به سرود منتهی نمیشود. در ابتدا باید بدانیم در زمانهای زندگی میکنیم که رسانهها بر ما غالب هستند. به قول پروفسور یحیی بونو، رهیافته فرانسوی، دورانی ناشناخته محسوب میشود. وی میگفت: بشر سه دوره تحول داشته است؛ اختراع خط، اختراع چاپ و انقلاب موبایلی؛ موضوعی که حالا بیش از پیش به آن پی میبریم، اما یکی از محصولات این انقلاب مدرن نسل Z است. در همین رابطه صحبتهای امین کرمی، کارشناس رسانه و فعال فرهنگی شنیدنی اس به نظر شما آیا نسبت به علاقههای نسل جدید کار شده است؟
نه متأسفانه، چراکه رسانهها، معلمان و تربیتکنندگان دهه هشتاد و نودی یا همان نسل Z شدهاند. آنها با رسانهها بزرگ شدهاند، لذا اول باید سراغ رسانه رفت و برای اینکه رسانه را بشناسیم، لازم است روی ساختار مغز شناخت داشته باشیم، چون رسانه روی مغز تمرکز دارد و کار میکند. طبق نظر اندیشمندان، مغز از دو بخش تشکیل شده است؛ بخش جلویی شامل هیجانات و بخش عقبی شامل ادراکات میشود. در بخش هیجانی، احساس و اغراق حاکمیت تکبعدی دارد، همچنین اثرپذیریی روی فرد بالاست. در این بخش با ایجاد هیجان، هورمون اکسیتوسین ترشح میشود، در نتیجه وقتی هیجانات یک فرد برآورده نشود، هورمونی هم ترشح نمیشود، برای همین وقتی فردی که به ترشح این هورمون اعتیاد پیدا کرده، هیجان از او گرفته شود، دچار افسردگی میشود. مثلاً نوجوانی که با رسانه زیاد کار یا بازی میکند، به هر دلیل وقتی رسانه را از او میگیرند، هورمون اکسیتوسین ترشح نمیشود، در نتیجه او دچار افسردگی و رخوت میشود، لذا گرفتن رسانه از افراد به خصوص نوجوان وابسته به یکباره کار درستی نیست و نتیجه معکوس دارد. اینجاست که باید علایق آنها را شناخت.
مگر بخش هیجانی مغز میتواند فرق بین دنیای مجازی و حقیقی را تشخیص دهد؟
بله، اگر روی این بخش با تکرار کار شود، این بخش مغز فعالیت زیادی میکند، برای همین است که صاحبان اندیشه و رسانه غرب با کمک رسانههای خود تلاش میکنند محصولاتی پرتکرار، جذاب و هیجانی سرشار از اطلاعات به کاربران مجازی تزریق کنند و به نوعی در آنها القای فکر داشته باشند. در واقع بخش هیجانی مغز از طریق اطلاعات برای فرد باور و تفکر میسازد، برای همین قبل از هر کاری باید رسانه و ساختار مغز را شناخت، سپس نوجوانان را برای کاری تشویق یا منع کرد. مثلاً وقتی مدام در رسانههای غربی از حجاب بد میگویند و تصویر بدی برای مخاطبان کم سن و سال از حجاب ترسیم میکنند، کمکم او تصور بدی نسبت به پوشش و حجاب پیدا میکند که چیز خوبی نیست، چون اطلاعات غلط و پرتکرار و جالبی از نداشتن حجاب مداوم به او داده شده است.
ویژگیهای این نسل به تعبیر شما نسل Z چیست؟
این نسل که تربیت شده و دستپرورده رسانههاست و نه نظام آموزش و پرورش ما، دوست دارد مطالبی کوتاه، سریع و شیرین بشنود، چون اینها اکثراً تکفرزند هستند و کمبود محبت دارند یا به دلیل نبود یکی از والدین تنها هستند و خلأ عاطفی دارند و به دنبال خودنمایی هستند، لذا مسئله هویتبخشی برای آنها لازم است. این نسل بسیار به دنبال تنوع است، نمیتوان آنها را مثل گذشته در یک محیط سنتی پرورش داد، محیط باید دیجیتالی یا آشنا به فضای رسانه باشد تا موضعگیری نکنند. بسیار اهل منطق و گفتگو هستند، چون هر چه میخواستند بدانند را از موتور جستوجوگر اینترنتی دریافت کردهاند.
پس چطور با آنها مرتبط شویم؟
باید به عنوان مربی، والدین و کارشناس اطلاعات خود را بر اساس فضای رسانهای بالا ببریم. در حالی که ما هیچگونه محتوایی درباره این نسل نوپا نداریم، برعکس غربیها که توانستهاند این نسل را هدایتگری کنند، ما آنها را درست نشناختهایم، برایشان پیشبینی نکردهایم زمینه فکری آنها را نمیدانیم، لذا با همین کمکاریها به تدریج فاصلهای بین نسل Z و نسلهای قبلی ایجاد کردهایم، به گونهای که همدیگر را درک نمیکنیم یا کمتر میشناسیم. این نسل، نسلی چندبعدی است، همه هم به خاطر فضای رسانهای است که فرد خاکستری شده است، بنابراین باید به این مسائل توجه کنیم. تافلر در موج سوم مینویسد: رسانه موج سومی ایجاد میکند، به بچهها یاد میدهد درباره آینده انشا بنویسند و یک زندگی جدیدی به آنها یاد میدهد. در این موج جدید باورهای مردم جدید شکسته میشود، مردم ناامید میشوند و یک تمدن نوین در حال کامل شدن است، موج سوم سیستم خانوادهها را عوض میکند.
بارش اطلاعاتی در فضای مجازی آمیخته با درست و غلط است، چطور میتوان به بچهها این را آموزش داد؟
همین طور است، این را هم باید بدانیم نسل کنونی مثل قبل سنتی نیست، به هر حال سراغ موتور جستوجوگر گوگل یا شبکههای اجتماعی میرود و هر چه میخواهد پیدا میکند و اطلاعات زیادی دارد، هرچند آمیخته از درست و غلط باشد، اما خیلی میداند و همین او را جریتر میکند، بنابراین مربی و معلم باید خودش مجهز به اطلاعات و سواد رسانهای باشد تا بتواند با آنها ارتباط برقرار کند. رسانههای نسل جدید غیررسمی هستند، با لفظ قلم و پوشش رسمی همخوانی ندارند و لجاجت میکنند، قوانین سنگین برای اینها قابل پذیرش نیست، لذا باید کار رسانهای داشته باشیم.
فاصله نسلی را که به واسطه رسانهها ایجاد شده است، چگونه مرتفع کنیم؟
قطعاً نیازمند زمان، صبوری و برنامه است. آنها طی یک سال و دو سال به این وضعیت کنونی نرسیدهاند که توقع برنامه زودبازده داشته باشیم. باید برای رفع این مشکل کار کرد، چون رسانه روی قلب و دین انسان تأثیر میگذارد، به خصوص برای دهه هشتاد و نودیها که همان نسل Z هستند و دستپرورده رسانهها محسوب میشوند، یعنی همان سیستم کنشگری آنها را در مسیر درست هدایت کنیم. مسلماً وقتی هیچ بذری نکاشتهایم، نباید منتظر محصول خوبی هم باشیم. وقتی آموزش خوب دینی و مهدوی در مدارس نداشتهایم، چگونه دنبال یک نسل دینی و منتظر امام زمان (عج) هستیم. این نسل از کودکی تحت تأثیر رسانههای غربی بوده و با آنها بزرگ شده است. سالها بچهها را با رسانه و آموزشهای غربی به حال خود تنها گذاشتهایم، به این امید که در خانه و امنیت کنارمان هستند، غافل از اینکه با انگارهها و تفکرات غربی بزرگ شدهاند و بر اساس همین پیشانگارهها هر مسائلی را تحلیل میکنند، باید خیلی کار کنیم و فعال باشیم. خوراک اطلاعاتی درست و مطلوب طبعشان به آنها بدهیم که منطبق با عقلانیت و منطق باشد. قطعاً این نسل با کمک رسانهها تأثیر زیادی دارند که میتوان به خوبی هدایتشان کرد و آینده کشور را به آنها سپرد.
شناسه خبر 67598