سپهرغرب، گروه اندیشه - حامد محمدی متین: در شمارههای قبل درباره ملاک عذاب، ملاک ورود به جهنم، ملاک عذاب در جهنم و ملاک خلود در جهنم سخن گفتیم. در این شماره میخواهیم درباره ملاک ورود به بهشت و پایینترین طبقات آن سخن بگوییم.

چشم برزخی جهنمیان و حافظه دستکاریشده بهشتیان
قرآن کریم و روایات متعدد بر این نکته پافشاری میکنند که بدون ایمان به خدا و رسولش و جانشینان بهحق ایشان نمیتوان به بهشت گام نهاد؛ البته خداوند چشم باطنی جهنمیان را تا حدی باز میکند. آنان از جهنم، بهشتیان و جایگاه رفیع آنان را مشاهده میکنند؛ البته از باب اینکه بر عذاب و حسرتشان افزوده شود؛ اما در عین حال بهشتیان هیچگاه جهنم و عذاب آنان را مشاهده نمیکنند تا مبادا خاطر عزیزشان مکدر گردد و عیش و نوش ابدی بیمه شده آنان برهم خورد؛ حتی در روایات وارد شده که خداوند حافظه بهشتیان را دستکاری میکند بهگونهای که گناهان و کارهای زشتی که احیاناً از آنها سرزده از خاطرشان برود (البته گناهانشان یا بهواسطه توبه و یا در اثر عذاب پاک شده است)؛ تا مبادا زمانی به یاد خطاهایشان افتاده و احساس شرمندگی کنند. بهشت که جای شرمندگی نیست؛ بلکه جایگاهی است که هرآنچه بخواهند و بیش از آنچه بخواهند در آن هست: «لَهُم ما یَشاءُونَ فیها و لَدَینا مَزیدٌ» برای آنان در آنجا هرچه بخواهند فراهم است و البته حقایقی هم هست که عقل انسان قد نمیدهد آنها را بخواهند (ق، 35).
*بهشت سیب و گلابی، پایینترین درجه بهشت
کمترین چیزی که نصیب بهشتیان میشود، امنیت و آرامش ابدی، همسایگان نورانی و همه انواع وسایل راحتی است. در بهشت هیچ چیزی که موجب اذیت و آزار بهشتیان گردد وجود ندارد و هرچه که انسان بخواهد در آنجا فراهم است. درخت بهشتی در مقابل انسان سر خَم کرده و میوههایش را در اختیارش قرار میدهد و لازم نیست بهشتیان به خود زحمت دهند و از درخت بالا روند؛ همچنین، هر درختی هر نوع میوهای که انسان دلش بخواهد و اراده کند به او میدهد. «خدمات بهشت مطابق با خواست بهشتیان است». این بازنشستگی ابدی بهگونهای است که در روایات آمده که وسعت باغ هر انسان به اندازهای است که اگر همه انسانهای عالم از آدم تا خاتم در یک وعده میهمان وی گردند یعنی چند 10 میلیارد انسان در باغویلای یکی از بهشتیان گِرد هم آیند باغ وی و غذاها و خدّام گنجایش همه آنها را خواهد داشت.
نهرهای شیر و عسل
سالها پیش یکی از آشنایان از باب تمسخر نمازگزاران ادعا میکرد قصد نمازگزاران از خواندن نمازهای روزانه این است که به باغهایی دست یابند که از زیر درختانش نهرهایی از شیر و عسل جاری است؟ سپس ادعا میکرد این چه هدفی است؟ ما در دنیا هم شیر خوردهایم هم عسل دیدهایم. آیا رواست برای رسیدن به چنین نعمتهای کمارزشی انسان یک عمر در برابر خداوند خم و راست شود؟ او ادعا میکرد که اگر فلسفه خواندن نماز این است، اقناعآور نبوده و نمیتواند انگیزه قوی در او ایجاد کند تا نیمه شب برای نماز از خواب شیرین دست بکشد.
محدودیت الفاظ مانع فهم حقایق آخرت
برای پاسخ منطقی به دوست عزیز باید گفت دایره واژگان و الفاظ انسان بسیار محدود است؛ به بیان رساتر، «انسان از فقر واژگان رنج میبرد و نمیتواند همه مقاصد خود را در قالب الفاظ به مخاطب منتقل کند». البته گاه قصور مربوط به فهم انسان است که بهموجب آن تصور درستی از واژگان ندارد. شاید فرشتگان نیز با چنین مشکلی دستبهگریبان بودهاند. تصور کنید روزی خداوند به فرشتگان خطاب کرده که من موجودی خلق کردهام که أشرف مخلوقات است بهگونهایکه از خلقت آن به خود میبالم: «فَتَبارَکَ اللهُ أحسَنُ الخالِقینَ» آفرین بر خداوندی که بهترین آفرینندگان است (مؤمنون، 14)؛ سپس خداوند فرموده است نام این مخلوق آدم است. فرشتگان پرسیدهاند: آدم چگونه موجودی است؟ خداوند در پاسخ فرموده است: «و لَقَد خَلَقنَا الإنسانَ مِن صَلصالٍ مِن حَمَإٍ مَصنونٍ» همانا ما انسان را از گِلی خشکیده برگرفته از لجنی متعفّن آفریدیم (حِجر، 26)؛ یعنی ماده اولیه خلقت انسان از گل بدبو و مَنی است. اگر بر اساس این الفاظ که از ناحیه خدای متعال صادر شده فرشتگان بخواهند انسان را تصور کنند، آیا هیچگاه باور میکنند انسانِ با این اوصاف یوسفی خواهد بود که تمام زنان از زیباییاش به شگفتی آیند، از خود بیخود شده و انگشتشان را بِبُرند؟ «کدام فرشته میتوانست حدس بزند مقصود از گِل بدبو یوسفی است که ضربالمثل زیبایی است»؟ قطعاً هیچ فرشتهای نمیتوانست حقیقت موضوع را بهدرستی تصور کند.
نعمتهای بهشتی نیز همینگونه است. «ما هیچگاه نمیتوانیم حتی شیر و عسل بهشتی را آنگونه که هست تصور کنیم». تمامِ نعمتهای بهشتی غیرمادی است. موجودات غیرمادی همچون حقایقی هستند که در خواب مشاهده میکنیم. سیبی که در خواب میبینیم شکل، رنگ، طعم، رایحه و مزه دارد، اما مادّه ندارد؛ بنابراین پس از گذر زمان نمیپوسد و کرمزده نمیشود. پژمردگی و کهنهشدن ویژگی موجودات مادی است. موجودات غیرمادی هرگز رو به زوال پیش نمیروند؛ همواره طراوت و تازگی خود را حفظ میکنند. سیب بهشتی هم غیرمادی است. ما هیچگاه نمیتوانیم با درک محدود خود تصور درستی از آن داشته باشیم؛ بنابراین، یکی از پاسخهای درخور توجه این است که خداوند هزاران بار نعمتهای بهشتی را در کتاب خود سادهسازی کرده تا بتوانیم فهم ناقصی از آنها داشته باشیم و الاّ ما هیچگاه با شنیدن چیزی نمیتوانیم به حقیقت آن پی ببریم. «شنیدن کی بُوَد مانند دیدن»؟ امیرالمؤمنین علی (ع) میفرمایند: «کُلُّ شَیءٍ مِنَ الآخرة عِیانُهُ أعظَمُ مِن سِماعِه» هر چیزی از آخرت دیدن آن، بزرگتر از شنیدن آن است (خطبه 113). لذتی که با خوردن میوههای بهشتی نصیب بهشتیان میشود برای ما قابل درک نیست. مَثَل ما همانند پدری است که بهناچار برای ترغیب فرزند خردسال خود به مطالعه و کسب افتخارات علمی میگوید: پسرم، کسب علم و دانش همچون خوردن شیرینی و شکلات خوشمزه است؟ آیا حقیقتاً علمآموزی همچون شیرینی و شکلات کامِ زبان را شیرین میسازد؟ همانطور که این کودک لذت اُنس با همسر را درک نمیکند لذت حاصل از علم آموزی را هم نمیتواند جز با تشبیهات ناقص درک کند؛ در نتیجه، «نعمتهای بهشتی همه و همه تشبیهاتی هستند که نظائر آنها را هیچگاه در دنیا تجربه نکردهایم و خدای متعال ناچار است بهجهت قصور فهم ما از چنین مثالهایی بهره ببرد و گرنه خود در کتاب آسمانیاش تصریح میکند که نعمتهایی در بهشت در انتظار مؤمنین است که از تصور آن عاجزند: «و لَدَینا مَزیدٌ».
شناسه خبر 65554