سپهرغرب، گروه خبر: سرزمین زاگرسنشینان از دیرباز با آواها و نواهای اصیل سر و کار داشته و همیشه سبکها و موسیقیهای با ارزشی را در خود پرورانده است و ازجمله این صداهای اساطیری، آوایی رؤیایی به نام هوره است.

دستان مردی را میبینی که کنار گوشهایش قرار گرفته و با چشمانی بسته در حال خواندن صدایی باورنکردنی است، صدایی که تنها متعلق به این زاگرس زیباست و تنها اینجا معنا مییابد. از شنیدن چنین صوتی، شگفتزده خواهی شد و ساعتها میتوانی به آن گوش فرا دهی حتی اگر متوجه کلمات نشوی. هوره، آوازی که هم متن است و هم موسیقی، هم نوا است و همآوا، هم ناله و هم شادی، آواز مرغانی عاشق که تا به امروز حفظ شده و ماندگار است.
هوره آوازی ممتد است که خواننده بدون وقفه متنها و ابیات را میخواند و کلمات را به گونه ای زیبا و کشیده، در هنگام خواندن با صداهای حنجره، ترکیب میکند. بیشتر کلمات و متن فولکلور هستند و منبعی از گذشته هستند اما گاهی خواننده احساس خود را بهصورت هوره میخواند که بیشتر هم با تمهای غمگین همراه است.
«تمام شب و روز چشم انتظارم»، وو وو وو هو هو هو (صدایی که هوره خوان یا هوره چر، از حنجره خود تولید میکند)، و در ادامه هوره میخواند: «همچون قاصدک به دنبال سرنوشتی نامعلوم هستم، چون دورم از خانه خود، اشک چشمانم از دوری دوست جاری است، خبری ندارم از او، کدام طرف بروم نمی دانم، غریب و بیتوان نامه دور از یار را بنویسم.»
هوره در باستان
از گذشته نقل شده است که هوره را برای مضامین مذهبی بهکار میبردند و حتی آن را به اهورا مزدا نسبت میدهند. مفاهیمی آسمانی که با نوای هوره خوانده میشده است. به نقلی هم هوره را از نخستین آواهای دنیای موسیقی میدانند، مادر آواهای سرزمین مادری کردنشینان. نقل شده که از هزاران سال پیش و از زمان ساسانیان آمده است و درباریان، سبکهای مختلف آن را پدید آوردهاند.
این نوا تا به امروز با ریتمهایی آزاد و خلاقانه در غمها و شادیها، در فرهنگ مردم نقش ایفا کرده و احساس را برای ایشان آفریده است.
سرزمین مادری هوره
هوره از زمان باستان در میان زاگرسنشینان شکل گرفته و بیشتر هم در این مناطق رشد یافته است. کرمانشاه، اورامانات، کردستان، ایلام و مناطق مختلف زاگرس مهد این سبک از موسیقی هستند. هوره خوانان یا هوره چرهای زیادی در این استانها فعالیت دارند. امروز هم افراد سرشناسی بهخوبی نگهدار این سرمایه فرهنگی هستند. هنوز هم در این مناطق پژواک آوازهای هوره، در دل زاگرس طنینانداز است. مادری که برای بچهاش میخواند، عاشقی که از دوری یار میگوید، پیرمردی که از خاطراتش میخواند و مردمی که قصههای دل خود را به زبان هوره بیان میکنند.
تازگی همیشگی هوره
وقتی به هوره گوش فرا میدهی حتی اگر معنا را هم نفهمی، کمکم علاقهمند به آن میشوی. طرفداران این آواز از این موضوع خبر میدهند که لازم نیست معنای هوره را بلد باشی تا به آن گوش دهی و آن را دنبال کنی، بلکه با گوش دادن به هوره به ناگاه به آن دل خواهی بست و بعدها هم شاید معنایش برایت جالب شود. شنونده هوره، هیچ گاه خسته نشده و تکتک مراحل این آواز برایش تازگی دارد، به طوری که در طول اجرای هوره، با آن ارتباط برقرار میکند.
بیان احساسات مختلف با هوره
در فرهنگ زاگرسنشینان، احساسات مختلفی با هوره بیان میشود، ازجمله: شادی، عشق، آرزو، خاطرات و حتی غم. بیان غم و غصه اما نام دیگری دارد، مور خوانی. این سبک هم نوعی هوره است که در مراسم عزاداری و تشییع جنازه میخواندند، زنانی کهنسال که مهارت خواندن مور را داشتند، در این گونه مراسمها از آنها دعوت میشد تا در غم فرد از دست رفته، مویهکنان مور بخوانند.
مادر سبکهای موسیقی
با آن که گفته میشود که هوره مادر سبکهای مختلف در موسیقی است و ردیفها و دستگاههای موسیقی ایرانی از آن سرچشمه میگیرند، اما امروزه هوره کمکم به دست فراموشی سپرده شده و غریب میشود. تعداد هورهخوانان (هوره چر) هم روزبهروز کمتر میشود، مهارتی که باید در طول تاریخ به نسل جوان انتقال یابد و بهعنوان یک سرمایه فرهنگی درنظر گرفته شود. میتوان در کنار سایر خلاقیتها و حتی آموزش موسیقی، این سبک از هنر را هم به علاقهمندان آموخت. اما شاید خیلیها هنوز معنا و مفهوم هوره را نمیدانند و پای عشق آتشین آن ننشستهاند، شاید بازگشتی دوباره برای شنیدن هوره لازم است تا نسلی دیگر در این راه قدم نهاده و دنیای زیبای هوره، شناخته شود.
چگونه یک هوره چر شدم؟
هوره چر محلی (هوره خوان محلی) دیواندرهای برایم از هوره میگوید و این که چگونه به آن علاقهمند شد.
کاک برهان، با اشاره به طنین دلنواز هوره میگوید: از 10 سالگی با شنیدن این آواز از سوی پدربزرگم در کوه و صحرا، علاقهمند شدم، در ابتدا به معنا توجهی نداشتم و تنها به صدای حنجره پدربزرگم گوش میدادم تا کمکم خواستم خودم هم این صدای زیبا را ادا کنم. در آن زمان، پدربزرگم فوت شد و فرصت آموزش من را نیافت من هم به ناچار به یکی از آشناهایم گفتم تا در حد آشنایی و توان خود، من را کمک کند. در شروع کار زیاد راضی نبودم اما وقتی صدای خود را به افراد سرشناس ارائه میکردم، آنها کار من را تأیید میکردند و من به یک هوره چر تبدیل شدم و حالا از داشتن چنین مهارتی که تکهای از تاریخ و فرهنگ را نشان میدهد، بسیار خوشحالم.
وی از نبود مراکز آموزشی برای چنین مهارتهایی میگوید و گله دارد که چنین آثاری که میتوانند فرهنگ عمومی را ارتقا دهند، در پساپس هنرهای دیگر در حال فراموشی است.
هوره، هم ادبیات است و هم آواز، یا منابعی است ثبت شده بین هوره چرها یا گاهی نوای دلشان، هرچه هست آدمی را با خود همراه میکند، چه آوازی برای طبیعت باشد و چه نالههای عاشقی برای یارش، همچون بخشی از این هوره به زبان کلهری از هوره چر، سیدقلی ایلامی: ههرچی مال دیرم وو وو وو نهزر بالاگهت، به لکم بونمهد هو هو هو له مسافرهت، ووووو مال ئرای چوهمه هووووو جهفا بکیشم، وو وو وووو ههر قهولهگهم خوهش بو سهفایلی بونم (هرچه دارایی دارم نذر قد و بالای تو که شاید در مسافرت تو را ببینم، مال و دارایی به چه کارم میآید وقتی صفایی نبینم.
شناسه خبر 63687