شناسه خبر:63531
1401/9/19 08:55:38

سپهرغرب، گروه خانواده - نگین موسیوند: هرگاه در مورد کودکان صحبت می‌کنیم ناخودآگاه یک مؤلفه سنی به نظرمان می‌رسد. برای مثال در حال حاضر در بیشتر کشورهای دنیا وقتی انسانی هنوز به سن 18 سالگی کامل نرسیده از آن به‌عنوان کودک یاد می‌شود. در واقع این نوع طبقه‌بندی به دلیل قوانین و سیاست‌های هر کشوری برای برخورداری از یک سری حقوق خاص در نظر گرفته شده است.

در روان‌شناسی کودک تعریف متفاوت‌تری برای آن‌ها در نظر گرفته شده، کودک از لحاظ روان‌شناسی یعنی فردی که هنوز هوش هیجانی کافی برای زندگی را به‌دست نیاورده، خانواده مهم‌ترین محیط زیستی است که کودک در آن با دیگران ارتباط برقرار می‌کند و زیر‌بنای شکل‌گیری شخصیت و رفتارهای بعدی کودک بوده و هرچقدر فضای خانواده سالم‌تر باشد آِینده بهتری برای فرزندان رقم می‌خورد حال در نظر بگیرید اگر خانواده دچار آسیب شود چه بر سر فرزندان به‌ویژه کودکان که آسیب‌پذیرترین عضو خانواده ‌هستند می‌آید؟ بزرگ‌ترین آسیب برای این مهم‌ترین نهاد جامعه ازهم‌پاشیدگی و طلاق است از بین رفتن نهاد خانواده و جدایی والدین، کودک را از لحاظ روحی و روانی دچار مشکلات و آسیب‌های فراوانی می‌کند و موجب بروز تبعات منفی در فرزندان می‌شود، برخی از کودکان طلاق، خود را در طلاق والدین مقصر و گناهکار می‌دانند بنابراین والدین نباید در فرایند جدایی، کودک را وسط قرار دهند، بلکه باید روابط سالم با فرزند را حفظ و به فرزندان خود بیشتر توجه کرده و او را از لحاظ روحی توانمند کنند.
طلاق از چالش‌برانگیزترین اتفاق‌ها در زندگی متأهلی است که به هر نوعی که باشد یکی از مهم‌ترین تصمیم‌هایی است که هر فرد در زندگی خود می‌گیرد. مواجهه با این پدیده هم برای والدین و هم کودکان سخت است چراکه نحوه ارتباط والدین باهم و نحوه ارتباطشان با فرزندان دچار تغییر می‌شود. این مسئله می‌تواند آینده کودکان را نیز تحت‌الشعاع قرار دهد. با این‌حال حتی بعد از طلاق نیز می‌توان از فرزندان مراقبت کرد تا تأثیر این مشکل بر آن‌ها کمتر شود.
تحقیقات نشان داده که کودکان در سال‌های نخست و دوم پس از طلاق، با مشکلات بیشتری مواجه هستند و احساساتی مثل اضطراب، خشم و شوک را تجربه می‌کنند؛ اما برخی از آن‌ها سریع‌تر به حالت عادی برمی‌گردند و به تغییر برنامه زندگی خود عادت می‌کنند. با این‌حال برخی هرگز به وضعیت عادی خود برنمی‌گردند و مشکلات آن‌ها به‌صورت مادام‌العمر درمی‌آید.
  تأثیرات کوتاه‌مدت طلاق بر کودکان
وقتی والدین طی فرایند طلاق رفتار ناپخته‌ای نشان می‌دهند، کودکان با دیدن مشاجرات بین آن‌ها می‌توانند با مشکلات کوتاه‌مدت زیر مواجه شوند:
  اضطراب
طلاق باعث تنش عصبی و اضطراب کودکان می‌شود. خردسالان بیش از بزرگ‌سالان مستعد این مشکلات هستند چون به هر دو والدشان وابسته‌اند. برای یک کودک مضطرب تمرکز بر درس‌ها دشوار است و شاید علاقه آن‌ها به فعالیت‌هایی که قبلاً برایشان جذاب بود از بین برود.
  استرس مداوم
بسیاری از کودکان، خودشان را عامل طلاق والدین می‌دانند و مسئولیت اصلاح رابطه را به عهده می‌گیرند. این مسئله می‌تواند باعث ایجاد استرس و فشار شدیدی بر ذهن فرزندان شود و عواقب متعددی مثل افکار منفی و کابوس را به همراه دارد. دیدگاه کودکان در سنین مختلف می‌تواند به‌صورت زیر باشد:
  کودکان زیر 6 سال نمی‌دانند چرا باید در دو خانه زندگی کنند. آن‌ها نگرانند که اگر والدینشان توانستند یکدیگر را ترک کنند ممکن است روزی هم کودک خود را ترک نمایند.
  کودکان در سن مدرسه ممکن است فکر کنند طلاق به‌خاطر اشتباه‌های آن‌ها بوده، ممکن است از این بترسند که رفتار غلطی انجام داده‌اند که باعث جدایی والدینشان شده است.
  نوجوانان ممکن است درباره طلاق و تغییراتی که ایجاد می‌کند کاملاً نگران باشند. ممکن است یکی از والدین را مقصر از بین رفتن خانواده بدانند و از آن‌ها خشمگین باشند.
به‌علاوه طلاق باعث کاهش ارتباط کودک با یکی از والدین (معمولاً پدر) می‌شود. بسیاری از کودکان بعد از طلاق، احساس نزدیکی کمتری با پدر خود دارند. همچنین رابطه آن‌ها با والدی که حضانت را به عهده گرفته نیز تغییر می‌کند و سطح بالاتری از استرس وجود دارد.
برای برخی دیگر از کودکان جدایی والدین سخت‌ترین بخش نیست اما عوامل استرس‌زای همراه آن مثل تغییر مدرسه، رفتن به خانه جدید و زندگی با والدی که احساس سرخوردگی دارد دشوار است.
مشکلات مالی پس از طلاق نیز به‌کرات مشاهده می‌شوند. بسیاری از خانواده‌ها مجبورند به خانه کوچک‌تری بروند یا محله خود را به محله کم‌رفاه‌تری تغییر دهند.
فرآیند طلاق و تأثیر آن بر فرزندان استرس‌زاست و مواجهه با آن می‌تواند باعث عوارض جسمانی شود. کودکانی که طلاق والدین را تجربه کرده‌اند درک بیشتری از مشکلات جسمانی نظیر مشکلات خواب دارند. همچنین علائم افسردگی نیز در آن‌ها بیشتر است.
  نوسانات خلقی و تحریک‌پذیری
طلاق می‌تواند انواع احساسات مختلفی برای خانواده به ارمغان بیاورد و فرزندانی که درگیر می‌شوند تفاوتی ندارند. احساس از دست دادن، سردرگمی، اضطراب، طردشدگی و همه از این تغییرات ناشی می‌شوند. طلاق می‌تواند باعث شود بچه‌ها احساس ناراحتی کنند و از نظر علمی حساس شوند.
در برخی موارد که کودکان تحت تأثیر قرار می‌گیرند و نمی‌دانند چطور به تأثیرات احساسی طلاق پاسخ دهند، عصبانی یا تحریک‌پذیر می‌شوند. در برخی موارد، جایی که کودک احساس غرق شدن می‌کند و سایرین نمی‌دانند بسیاری از خشم آن‌ها به‌خاطر طیفی از علل است. کودکانی که با طلاق مواج می‌شوند ممکن است خشم خود را نسبت به والدین، خود، دوستان و دیگران نشان دهند. این عصبانیت غالبا بعد از چند هفته از بین می‌رود، اما اگر ادامه یابد، ممکن است طلاق تأثیرات بلندمدتی بر فرزندان داشته باشد.
  احساس سرخوردگی و ناراحتی
ممکن است کودکان طلاق احساس ناامیدی و سرخوردگی کنند چون از حمایت عاطفی والدین خود برخوردار نیستند. اگر کودکان نتوانند با یکی از والدین خود تماس بگیرند این اوضاع بدتر هم می‌شود.
و همچنین طلاق می‌تواند اثرات کوتاه‌مدت بر رشد روانی و فیزیولوژیکی کودک داشته باشد که اثرات آن در بلندمدت باقی بماند.
تأثیرات بلندمدت طلاق بر کودکان
ممکن است اوضاع برای کودکانی که می‌بینند پدر و مادرشان درگیر فرآیند جدایی هستند به‌شدت پرفشار شود. چون که ذهن و روان این کودکان هنوز منعطف است و به‌راحتی تحت تأثیر اتفاقات اطرافشان قرار می‌گیرند. از اثرات بلندمدت طلاق بر کودکان به موارد ذیل می‌توان اشاره کرد:
  مشکلات رفتاری و اجتماعی
وقتی والدین طلاق می‌گیرند کودک در معرض خطر بیشتری برای بروز رفتارهای خشونت‌آمیز و ضداجتماعی قرار می‌گیرد. ممکن است عصبانی شود و به افراد حمله کند. در درازمدت نیز خطر ایجاد رفتارهای مجرمانه وجود دارد.چنین کودکانی مشکلات بیشتری در ارتباط با دیگران دارند و تمایلشان به ارتباطات اجتماعی کمتر می‌شود. گاهی بچه‌ها حس ناامنی دارند و فکر می‌کنند خانواده آن‌ها تنها خانواده‌ای است که طلاق گرفته است.
  مشکل ارتباطی
وقتی بچه‌ها در فرآیند مشاهده یک ازدواج شکست‌خورده رشد می‌کنند در مورد عشق و هماهنگی در یک رابطه دچار تردید می‌شوند. به‌راحتی نمی‌توانند اعتماد کنند و حل تعارض‌های یک رابطه را چالش‌برانگیز می‌دانند. چنین کودکانی در بزرگ‌سالی هر رابطه‌ای را با ذهنیت منفی شروع می‌کنند.
  سوءمصرف مواد و رفتار پرخطر
نوجوانانی که والدین آن‌ها طلاق گرفته‌اند با احتمال بیشتری درگیر رفتارهای پرخطری مثل استفاده از مواد مخدر، الکل یا فعالیت‌های جنسی می‌شوند. این کودکان بیشتر از هم‌سن‌وسالان خود به مصرف الکل، ماری‌جوانا، تنباکو، مواد مخدر و غیره رو می‌آورند.
کودکان طلاق نسبت به سایر کودکان مشکلات رفتاری بیشتری نظیر اختلالات رفتارهای ضداجتماعی، بزهکاری و رفتارهای تکانشی دارند. به‌علاوه ممکن است درگیری بیشتری با همسالان خود داشته باشند.
  افسردگی
احساس ناراحتی و دل‌شکستگی ناشی از طلاق والدین می‌تواند کودک را دچار افسردگی کند. افسردگی یک مشکل سلامت روان است و کودکانی که شاهد طلاق هستند، بیشتر در معرض افسردگی و کناره‌گیری اجتماعی و اختلال دوقطبی در کودکان قرار می‌گیرند.
  تحصیلات ضعیف و موقعیت اجتماعی- اقتصادی
اثرات نامطلوب روانی طلاق، علاقه کودک را به تحصیل کاهش می‌دهد. کودکانی که طلاق والدین خود را تجربه می‌کنند، توانایی توجه و تمرکز کمتری برای یادگیری مطالب در مدرسه دارند. این مسئله می‌تواند روی شغل کودک در آینده و وضعیت اجتماعی و اقتصادی او اثر بگذارد.
که در سال 2019 انجام شد نشان داد که کودکانی که از خانواده‌های طلاق گرفته هستند، اگر این طلاق غیرمنتظره باشد مشکلات بیشتری در مدرسه خواهند داشت درحالی‌که در خانواده‌هایی که احتمال طلاق از مدت‌ها قبل می‌رفته این مشکلات کمتر است.
  احساس گناه
بچه‌ها اغلب نمی‌دانند چرا خانواده با طلاق مواجه شده. آن‌ها دنبال دلیل طلاق می‌گردند و به این فکر می‌کنند که آیا اشتباه آن‌ها باعث جدایی والدین شده یا خیر. این احساس گناه از تأثیرات رایج طلاق بر فرزندان است. احساس گناه باعث فشار روانی، افسردگی، استرس و سایر مشکلات سلامتی می‌شود.
  از دست دادن اعتقاد به ازدواج و خانواده
کودکان طلاق، زمانی که رشد می‌کنند برخلاف امید به داشتن روابط پایدار، با احتمال بیشتری به سمت طلاق می‌روند. برخی تحقیقات نشان داده تمایل آن‌ها به جدایی دو تا سه برابر افراد عادی است.
مواردی که بیان شد برخی از مهم‌ترین تأثیرات طلاق بر فرزندان بود. این موارد قطعی و همیشگی نیستند اما مهم است که خانواده‌ها درک کنند جدایی آن‌ها برای فرزندانشان استرس‌زاست.
  چطور به کودکان کمک کنیم؟
والدین نقش مهمی در نحوه سازگاری کودکان با طلاق دارند. چندین راهبرد برای کاهش آسیب روانی طلاق بر فرزندان را داریم تحقیقات نشان‌داده درگیری شدید مثل جیغ زدن، خصومت آشکار و تهدید کردن والدین توسط یکدیگر باعث مشکلات رفتاری بیشتری در کودکان می‌شود؛ اما حتی تنش‌های جزئی هم باعث مشکلاتی خواهد شد؛ بنابراین والدین باید برای حل مشکلات خود به‌دنبال کمک‌های حرفه‌ای باشند.
  اجتناب از وسط قرار دادن کودکان
رفتارهایی مثل ‌اینکه از کودک بخواهید والد آینده خود را انتخاب کند یا از او بخواهید به والد دیگر پیغامی را برساند رفتارهای درستی نیست. کودکانی که وسط میدان مشاجرات والدین گیر می‌کنند بیشتر در معرض آسیب، افسردگی و اضطراب هستند.
  روابط را سالم نگه دارید
ارتباطات مثبت، صمیمیت والدین و میزان پایین تعارضات به کودک کمک می‌کند تا بهتر با طلاق سازگار شود. کودکانی که رابطه سالمی با والدین خود دارند پس از تجربه طلاق نیز عزت‌نفس و عملکرد تحصیلی بهتری دارند.
  وجود نظم و انضباط
قوانین متناسب با سن آن‌ها وضع کنید و در صورت لزوم با قانون‌شکنی برخورد کنید. نظم و انضباط باعث کاهش بزهکاری و بهبود تحصیلی فرزندان طلاق می‌شوند. اگر والدین به رفتارهای نوجوان خود و اینکه زمان خود را با چه کسانی می‌گذرانند توجه داشته باشند، احتمال ایجاد مشکلات رفتاری، مصرف مواد و مشکلات تحصیلی کمتر می‌شود.
  فرزندانتان را توانمند کنید
کودکانی که حس می‌کنند توانایی مواجهه با تغییرات را ندارند و خود را قربانی و درمانده می‌بینند با مشکلات بیشتری مواجه خواهند شد. به فرزندتان بیاموزید که گرچه مواجهه با طلاق دشوار است اما او قدرت روانی کافی برای مقابله با این سختی‌ها را دارد.
  آموزش مهارت‌های مقابله‌ای به فرزندان
کودکانی که مهارت‌هایی مثل حل مسئله و بازیابی احساسی را می‌دانند بهتر با طلاق سازگار می‌شوند. به کودکانتان بیاموزید که افکار، احساسات و رفتارهایشان را چطور به شکلی سالم مدیریت کنند.
  ایجاد حس امنیت برای کودکان
ترس از رها شدن و نگرانی درباره آینده استرس زیادی برای کودکان ایجاد می‌کند؛ اما ایجاد حس دوست داشتن و دادن امنیت روانی به کودک باعث کاهش وابستگی ناسالم و خطرات سلامت روان او می‌شود.
در پایان می‌تواند گفت طلاق یک پدیده اجتماعی با تأثیرات زیاد بر خانواده است. کودکان، به دلیل حساسیت عاطفی بیشتری که دارند، در معرض خطر و آسیب بیشتری هستند. ممکن است این آسیب‌ها زندگی آن‌ها را در درازمدت تحت‌ تأثیر قرار دهد. به‌همین‌دلیل شناخت تأثیرات روانی طلاق بر کودکان و نحوه کاهش آن اهمیت زیادی دارد. والدینی که بتوانند نحوه برخورد خود با مشکلات ارتباطی را کنترل کنند و با کودکان خود به‌درستی رفتار نمایند، به سلامت روانی فرزندان خود کمک بیشتری می‌کنند.

شناسه خبر 63531