شناسه خبر:53444
1400/12/22 11:27:38

سپهرغرب، گروه سیاسی: آمریکا برای حضور خود در خاورمیانه طی این سال‌ها میلیاردها دلار خرج کرده است، اما در چهار دهه گذشته به‌ویژه از سال 2010 به‌ بعد یعنی پس از آغاز نهضت بیداری اسلامی در خاورمیانه، نفوذ قدرت نرم جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه با مؤلفه‌های دینی، انسانی و استکبارستیزی‌اش باعث شده است علاوه‌بر کاهش قدرت آمریکا در منطقه، سیاست‌های این کشور نیز به بن‌بست برسد.

اهمیت «حضور منطقه‌ای» ایران و توان بالای «قدرت دفاعی» کشورمان دو موضوع مهمی بود که رهبر انقلاب در دیدار اخیرشان با نمایندگان مجلس خبرگان رهبری به آن اشاره کردند. ایشان در این دیدار با ساده‌لوحانه خواندن برخی سخنان پیرامون قدرت دفاعی ایران، اظهار کردند: «ساده‌لوحانه‌تر و ناشیانه‌تر از پیشنهاد کسی که می‌گوید قدرت دفاعی را برای حساس‌ نشدن دشمن کاهش دهیم، وجود ندارد.»

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ادامه پیرامون اهمیت حضور منطقه‌ای ایران نیز این حضور را وسیله استحکام و قدرت نظام دانستند که نباید از آن صرف‌ نظر کرد. مسئله قدرت دفاعی بالای ایران و نفوذ منطقه‌‌ای منطق جمهوری اسلامی میان کشورهای مسلمان محور مقاومت جزء مواردی است که در سال‌های گذشته همواره دشمن درتلاش بوده تا آن را از بین ببرد؛ همچنین این دو مؤلفه برتر قدرت باعث شده است ایران علاوه‌‌بر تقابلات نظامی در تقابل‌های سیاسی خود با کشورهای غربی مانند مذاکرات هسته‌ای دست برتر را داشته باشد. در ادامه این گزارش قصد داریم ضمن بررسی چرایی قدرت نفوذ گفتمان انقلاب اسلامی ایران میان کشورهای اسلامی غرب آسیا، به تحلیل اهمیت دو مؤلفه «قدرت دفاعی» و «حضور منطقه‌ای» برای ایران و کشورهای غربی نیز بپردازیم.

1- طی این سال‌ها نفوذ ایران میان کشورهای منطقه بیش از آنکه تکیه بر قدرت سخت ایران داشته باشد، تکیه بر قدرت نرم و مؤلفه‌های انسانی گفتمان انقلاب اسلامی داشته است. درست برخلاف غرب و آمریکا که همواره به‌واسطه قدرت نظامی خود توانسته‌اند در کشورهای منطقه به‌ویژه کشورهای عربی حاضر در خلیج‌ فارس نفوذ کنند. آمریکا برای حضور خود در خاورمیانه طی این سال‌ها میلیاردها دلار خرج کرده است، اما در چهار دهه گذشته به‌ویژه از سال 2010 به‌ بعد یعنی پس از آغاز نهضت بیداری اسلامی در خاورمیانه، نفوذ قدرت نرم جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه با مؤلفه‌های دینی، انسانی و استکبارستیزی‌اش باعث شده است علاوه‌بر کاهش قدرت آمریکا در منطقه، سیاست‌های این کشور نیز به بن‌بست برسد. برای درک بهتر قدرت نفوذ گفتمان جمهوری اسلامی ایران در غرب آسیا و چالشی که این گفتمان برای غرب ایجاد کرده، کافی است شرایط کنونی را با شرایط ابتدای انقلاب مقایسه کنیم. سال57 در اوج قدرت نفوذ و حضور آمریکا در خاورمیانه، میان تمامی کشورهای منطقه‌این تنها ملت ایران بود که یک‌صدا با سیاست‌های استکباری آمریکا می‌جنگیدند و خواهان خروج این استعمارگر از کشورشان بودند، اما اکنون بعد از گذشت چهار دهه بسیاری از ملت‌های مسلمان منطقه مانند عراق، سوریه، لبنان، یمن، بحرین و غیره در صف مبارزه با استعمارگری آمریکا قرار دارند، مبارزه‌ای که نتیجه‌اش شکست‌های خفت‌بار آمریکا و رژیم‌صهیونیستی طی این سال‌ها و کاهش نفوذ آن‌ها در منطقه غرب آسیا بوده است. علاوه‌بر این قیاس برای سنجش میزان موفقیت گفتمانی جمهوری اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه مثالی دیگر نیز می‌توان زد، بعد از وقایع 11 سپتامبر، آمریکا به‌ دنبال اجرایی‌ کردن طرحی موسوم به «خاورمیانه بزرگ» بود. در این طرح آمریکا در پی تغییر در قلمروی کشورهای خاورمیانه به‌ویژه کشورهای عربی این منطقه بود تا کشورهایی با قلمروی کوچک تشکیل شوند؛ کشورهایی که طبق این طرح برای تأمین مصالح و منافع اقتصادی خود باید به‌ دنبال اتحاد و ایجاد رابطه با رژیم‌ صهیونیستی می‌بودند. هدف اصلی از پیاده‌سازی چنین طرحی تأمین امنیت رژیم‌ صهیونیستی و بازگشت هژمونی آمریکا در منطقه بود، اما امروز بعد از گذشت دو دهه از طرح خاورمیانه بزرگ نه‌تنها در دستیابی به اهداف خود موفق نبوده‌اند، بلکه بسیاری از کشورهای منطقه نیز برخلاف پیش‌بینی آمریکایی‌ها با تأسی از گفتمان استکبارستیزی انقلاب اسلامی در جرگه کشورهای محور مقاومت اسلامی علیه غرب و رژیم‌ صهیونیستی قرار گرفته‌اند و در عرصه‌های گوناگون سیاسی‌ و نظامی باعث وارد آمدن شکست به آمریکا و متحدانش در منطقه خاورمیانه شده‌اند. این شکست آنقدر سنگین بوده است که باعث‌ شده ایالات‌ متحده برای متوقف کردن این روند چاره‌ای جز حذف فیزیکی رهبران مقاومت اسلامی مانند شهید حاج‌قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس نداشته باشد، اما رستاخیز میلیونی تشییع پیکر شهدای مقاومت در عراق و ایران و مطالبه اخراج آمریکا از منطقه توسط مردم دو کشور بعد از این واقعه ثابت کرد عمق نفوذ فرهنگی ایران میان ملت‌های مسلمان چیزی نیست که به این راحتی‌ها از بین برود.

2- مراکز تحقیقاتی بزرگ جهان مانند مؤسسه مطالعات امنیت یا مؤسسه بین‌المللی استکهلم همواره ایران را به‌عنوان یکی از قدرت‌های برتر نظامی در منطقه می‌شناسند. آن‌ها دلایل بسیاری برای قدرت برتر نظامی ایران دارند، یکی از دلایل قابل‌ توجه که همه مؤسسات به‌صورت مشترک به آن پرداخته‌اند، قدرت بازدارندگی نظامی ایران در برابر هرگونه تهدید دفاعی و امنیتی است. آن‌ها معتقدند اگرچه ایران بنا به دلایلی برخلاف سایر همسایگان عرب خود دستیابی به تسلیحات پیشرفته غربی ندارد، اما پیشرفت زیادی در موشک‌های بالستیک، کروز و تسلیحات نامتقارنی که می‌توانند گستره‌ای به وسعت سراسر خلیج‌ فارس، دریای عمان و دریای سرخ را زیر پوشش خود قرار دهند، داشته است. ضمن اینکه ایران از سال 2006 مورد تحریم‌های تسلیحاتی آمریکا و محدودیت‌های تسلیحاتی سازمان‌ ملل قرار گرفته و همین سبب شد ایران به تسلیحات تولید داخلی خود متکی باشد. یکی از عمده دلایل دیگری که این مراکز تحقیقاتی برای افزایش بازدارندگی ایران در زمینه نظامی مطرح می‌کنند، این است که با وجود اینکه بسیاری از همسایگان ایران بخش بزرگی از تولید ناخالص داخلی خود را صرف خرید تسلیحات می‌کنند و از تسلیحات پیشرفته‌ای برخوردارند، اما به‌دلیل عدم دانش کافی در استفاده درست از تسلیحات، عملاً هیچ‌گونه بازدارندگی دفاعی و نظامی برای خود به‌وجود نیاورده‌اند. قدرت دفاعی بالای ایران علاوه‌بر ایجاد مصونیت نظامی برای کشورمان در برابر تهدیدات بیگانگان با تقویت محور مقاومت نیز باعث شده طی سال‌های گذشته آمریکا و متحدان منطقه‌ای‌اش ازجمله رژیم‌ صهیونیستی در عرصه نبرد نظامی شکست‌های سختی را متحمل شوند، این شکست‌های پی‌درپی علاوه‌بر وارد آوردن خسارات مادی فراوان به آمریکا، سیاست‌های استعماری این کشور را نیز به بن‌بست رسانده است. به همین دلیل طی سالیان گذشته آمریکایی‌ها همواره درتلاش بوده‌اند از هر طریقی که شده، قدرت دفاعی ایران را محدود کنند. همان‌طور که اشاره کردیم قدرت بالای دفاعی ایران برای این کشور در برابر تهدیدات نظامی مصونیت ایجاد کرده است، بنابراین آمریکا و متحدان منطقه‌ای وی از طریق عملیات نظامی نمی‌توانند ایران را محدود کنند، به همین دلیل در این مدت غربی‌ها همواره سعی کرده‌اند با استفاده از ابزار تحریم، ایران را به میز مذاکره بر سر مسائل نظامی و موشکی بکشانند، آخرین این تلاش‌ها مربوط می‌شود به مذاکرات وین، غربی‌ها در این مذاکرات نیز بار دیگر پیشنهاد لغو بخشی از تحریم‌های فهرست قرمز ایران را در ازای مذاکره بر سر مسائل منطقه‌ای و دفاعی داده بودند، اما این پیشنهاد مانند تمامی موارد قبلی از سوی ایرانی‌ها رد شد، زیرا مذاکره بر سر این مؤلفه‌ها جزء خطوط‌ قرمز کشور است و تجربه تاریخی نیز نشان می‌دهد توافق با غرب بر سر کاهش قدرت نظامی نه‌تنها تأمین‌کننده منافع و اهداف کشورها نیست، بلکه امنیت آن‌ها را نیز به‌طور کامل از بین خواهد برد، اوکراین امروز می‌تواند مثال خوبی برای تأیید این گزاره باشد.

3- بلایی که امروز بر سر اوکراین با حمله روسیه به این کشور آمده است، به‌راحتی می‌توانست برای ایران نیز درصورت کاهش توان نظامی‌اش اتفاق بیفتد؛ 30 سال پیش اوکراین با سودای حفظ امنیتش توسط کشورهای غربی و بعد از توافق با آمریکا، روسیه و انگلیس، دست به کاهش قدرت نظامی خود زد، اما حمله روسیه به اوکراین و عدم حمایت کشورهای غربی و اروپایی از مردم آن در این جنگ گسترده، نشان داد برای حفظ امنیت یک کشور تنها می‌توان بر قدرت دفاعی درونی اتکا کرد. وضعیت امروز اوکراین نشان می‌دهد طرح گزاره‌های «دنیای فردا، دنیا گفتمان‌ها است و نه موشک‌ها» از سوی برخی مسئولان جمهوری اسلامی همان‌طور که رهبر انقلاب در دیدار با اعضای خبرگان رهبری نیز به آن تأکید کردند، چقدر ساده‌لوحانه و ناشیانه بوده است. در این نگاه ساده‌لوحانه برخی مسئولان وقت جمهوری اسلامی حتی معتقد بودند ایران باید با الگوگیری از کشورهایی چون آلمان و ژاپن بودجه نظامی کشور را صرف کارهای علمی و اقتصاد دانش‌بنیان کند. این نگاه در برهه‌ای میان بدنه دولت وقت نیز طرفدارانی داشت، اما تحولات اخیر جهان نشان داد این نگاه چقدر نادقیق و ساده‌لوحانه بوده، نگاهی که اکنون حتی در تناقض با رویه کشوری چون آلمان نیز هست، در بودجه‌ سال2022 (امسال) آلمان دولت 100 میلیارد یورو در پروژه‌های تسلیحاتی سرمایه‌گذاری کرده‌ است. همچنین بعد از این سرمایه‌گذاری اولاف شولتس، صدراعظم آلمان در جلسه ویژه مجلس فدرال با موضوع جنگ اوکراین اعلام کرد از این به‌ بعد و هرسال بیش از دو درصد از تولید ناخالص داخلی کشور برای امور دفاعی سرمایه‌گذاری خواهد شد. بخش قابل‌ توجه صحبت‌های شولتس جایی است که می‌گوید حفاظت از آزادی و دموکراسی مستلزم سرمایه‌گذاری در امنیت کشور است.

شناسه خبر 53444