شناسه خبر:41789
1400/3/20 09:55:51

سپهرغرب، گروه اجتماعی: بسیاری از ما با شنیدن اخبار حوادث و جنایات این روزها از خود بارها پرسیده‌ایم واقعاً تعریف سلامت روان چیست و شاید دچار تناقض‌های جدی در تعریف آن شده باشیم. سؤال‌ها و تناقضاتی که نیازمند توضیح هستند.

از وقتی قتل بابک خرمدین با یافتن بخشی از پیکر وی و بلافاصله اعترافات پدر و مادرش مبنی بر قتل خشونت‌بار وی علنی شد، موجی از اظهارات درباره سلامت روانی این افراد در فضای مجازی مطرح شد. به‌جز واکنش‌های مخاطبان درباره شنیدن چنین قساوتی که در دل این ماجراست (در صورت تأیید شدن قطعی چنین اقدامی از سوی این پدر و مادر) این مسئله که این‌چنین پدر و مادری از چه مشکل روانی رنج می‌بردند یا چه علت روانی یا تفکری آن‌ها را به سمت چنین انتخاب هولناکی کشانده است، مطرح شد. خصوصاً بعد از اعتراف آن‌ها به قتل داماد و دختر خود با همین روش، ابعاد دیگری طرح شد.

یکی از ابعاد این ماجرا آنجا بود که در فضای مجازی پیچید که روان‌شناس پزشکی قانونی اعلام کرده است قاتل سلامت روانی دارد اینجا بود که برخی از کاربران از این پاسخ شگفت‌زده شدند، عده‌ای بر این طبل کوبیدند که اگر واقعاً سلامت روانی این‌ها تأیید شده باید از همه ترسید و عده‌ای دیگر در صدد شناسایی و معرفی اختلال این افراد برآمدند تا نشان بدهند این زن و شوهر اختلالات جدی روانی دارند!

  مردم تعریفی از سلامت روان ندارند

انتشار اتفاقات ناگوار بسیار در جامعه طی سال‌های اخیر شدت گرفته است و می‌توان بدون درنگ نمونه‌هایی از آن را به یاد آورد؛ از قتل رومینا به دست پدرش تا خودکشی یکی از مجریان سابق تلویزیون و متأسفانه باید گفت جامعه هنوز تعریف روشنی از سلامت روان ندارد. گاهی اصطلاحاتی که بار حقوقی دارند به جای اصطلاحات علمی به کار گرفته می‌شوند و بالعکس. حتی روان شناسان، روان‌پزشکان و جامعه‌شناسان بدون حتی پنج دقیقه مصاحبه حضوری با این زن و شوهر و کمترین اطلاع از زندگی این خانواده حکم به انواع اختلالات روانی آن‌ها داده‌اند؛ از اختلال ضداجتماعی، خودشیفتگی، جنون و... خیلی‌ها به‌واسطه شنیدن چند خط نظر متهم اصلی پرونده درباره علاقه‌اش به بابک خرمدین شخصیت تاریخی ایرانی او را متعصب و قتل او را ناشی از تعصبات می‌دانند و... دامنه این اظهار نظرها به‌قدری طولانی است که می‌توان در خصوص هرکدام از جنبه‌های نظری که کاربران فضای مجازی، از متخصص تا مردم عادی، در این وادی دارند، گزارش‌های متعدد نوشت.

این‌ها همه در غیاب این رخ می‌دهد که در طول این سال‌ها مباحث ریشه‌ای سلامت روان برای اطلاع عمومی کمتر مورد توجه رسانه‌ها و در صدر آن صدا و سیما بوده است تا آنجا که سلامت روان نزد مردم تعریف روشنی ندارد.

  چرا می‌گویند یک قاتل سلامت روان دارد؟

پیش از ورود به تعریف ساده سلامت روان اما ذکر این موضوع لازم است که آنچه در روان‌پزشکی قانونی برای اطلاق سلامت روان به یک متهم اهمیت دارد چیست. اینجا به‌درستی این سؤال نزد افکار عمومی مطرح می‌شود که اساساً ارتکاب عملی چون قتل و حالا قتلی چنین فجیع خود نمی‌تواند نشان از عدم وجود سلامت روان باشد؟

سرپرست دادسرای جنایی تهران اعلام کرده بود: متهمان به قتل بابک خرمدین جهت آزمایش‌های روحی و روانی به پزشکی قانونی فرستاده شدند و توسط روان‌شناسان آنجا مورد معاینه قرار گرفتند. روان‌شناسان اعلام کردند که از لحاظ روحی و روانی در حد اینکه گفته شود دچار جنون هستند مشکلی ندارند.

در واقع در ادبیات روان‌پزشکی قانونی سلامت روان یک فرد یعنی او دچار جنون یا کم‌هوشی جدی نباشد. اینکه پزشکی قانونی اعلام می‌کند که فرد سالم است به معنای این نیست که فرد هیچ‌گونه اختلال روانی ندارد، بلکه به این معناست که فرد اول‌ازهمه دچار جنون نیست و در طیف اسکیزوفرنی هم قرار ندارد و درعین‌حال ازنظر بهره هوشی هم دچار مشکل جدی نیست و در واقع اعمال او در حیطه آگاهی و اختیارش بوده است؛ چراکه در صورت تشخیص هرکدام از این‌ها بار حقوقی ماجرا فرق می‌کند و حتی می‌توان به استناد آن رافع مسئولیت کیفری شود و مجازات وی طبق قوانین تغییر کند.

اما اینکه آیا این افراد دارای اختلال شخصیت جدی مثل ضد اجتماعی هستند یا نه با این تشخیص رد نمی‌شود که خود چنین اختلال‌هایی می‌تواند فرد را مستعد رفتارهای ناهنجار بسیاری کند که برای تأیید آن نیاز به بررسی‌های جدی‌تر روان‌پزشکی است و فقط روان‌پزشک یا روان‌شناسی که ساعت‌ها مصاحبه تشخیصی با چنین افرادی داشته باشد می‌تواند پیچیدگی اختلال‌های روانی چنین قاتل خونسردی را (آن‌طور که تا امروز معترف شده و توسط ویدئوهای منتشر شده تأیید می‌شود) تبیین کند. پس‌ازآن روان‌شناسان اجتماعی و جرم‌شناسان هستند که با بررسی دقیق پرونده می‌توانند نظر بدهند و در نهایت باید برای تبیین چرایی رخ دادن چنین خشونتی که تمام مرزهای اخلاقی و انسانی را زیر پا گذاشته است نیاز به تحقیق‌های علمی دقیق است تا بتواند کارساز باشد و راهکاری برای جلوگیری از روی دادن پشت سر هم‌چنین رخدادهایی بدهد.

  با تعریف سلامت روان آشنا شویم

و اما تعریفی از سلامت روان!

سلامت روان از دو منظر قابل تعریف و بررسی است که در نهایت نیز قابل جمع است.

زمانی که صحبت از سلامت روان است یعنی از نبود اختلالات روانی صحبت می‌کنیم که راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی که یکی از معتبرترین آن‌ها DSM است این تشخیص را فراهم می‌کند. این راهنما که ویرایش پنجم آن این روزها در دسترس روان‌شناسان و روان‌پزشکان برای تشخیص اختلالات روانی است، از اختلالات طیف اسکیزوفرنی و سایر اختلال‌های روان‌پریشی تا اختلالات افسردگی و اضطرابی و… را دربرمی‌گیرد. این راهنما هرچند سال یک‌بار ویراست جدیدی ارائه می‌دهد که شامل بازنگری‌هایی در دسته‌بندی اختلالات روانی و… است.

برخی از اختلالات هستند که سبب رنج خود فرد می‌شوند و کارکرد وی را مختل می‌کنند مانند اختلالات افسردگی و اضطرابی و به‌طور معمول افراد درگیر با نشانه‌های آن به روان‌پزشک یا روان‌شناس مراجعه می‌کنند و تشخیص را می‌گیرند و برای درمان اقدام می‌کنند؛ اما دسته‌ای از اختلالات هم هستند که چون رنج فرد را به همراه ندارند و عموماً باعث رنج و زیان اطرافیان می‌شوند و اصطلاحاً فرد مشکل خودبینشی ندارد باعث می‌شود پنهان بماند. اگر اطرافیان بتوانند فرد را برای گرفتن تشخیص و درمان نزد متخصص ببرند، می‌توان در آمارها به آن استناد کرد اما چون مقاومت این افراد برای پذیرش مشکل زیاد است عموماً همراهی نزد متخصصان ندارند و اکثر جرم‌هایی که رخ می‌دهد از این دسته افراد سر می‌زند.

واقعیت این است که جامعه ایران راه طولانی را طی کرد تا از انگ خوردن برچسب بیمار روانی و فرار از بردن مشکلات نزد روان‌شناس و روان‌پزشک عبور کند و نسبت به سال‌های گذشته مراجعه کنندگان بیشتری به این متخصصان رجوع می‌کنند اما همچنان این پیشینه در ذهن بسیاری از مردم وجود دارد. از سوی دیگر این تفکر نزد بسیاری از مردم ریشه دارد که باید خودشان از پس مشکلاتشان بربیایند و این مسئله خودش ریشه‌ای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی دارد. با جمع این مباحث می‌توان گفت با وجود نشانه‌های موجود در سطح جامعه متأسفانه اختلالات تشخیص نگرفته زیادی در میان مردم داریم. اینجاست که رسانه‌ها موظف هستند راهی پیش پای مردم قرار دهند تا از زیر بار مسئولیت توجه به سلامت روان خود و اطرافیان شانه خالی نکنند. این مسئله که گرفتن تشخیص اختلال روانی به معنای زیر سؤال بردن فرد نیست و روان‌درمانی و روان‌پزشکی به‌قدری در این سال‌ها پیشرفت کرده است که بهبود مؤثری را به همراه دارد باید گوشزد شود ضمن اینکه ممکن است فرد به‌صورت کوتاه‌مدت دچار هیجاناتی شود که با مراجعه زودهنگام و بررسی مشکل جلوی تبدیل آن به اختلال گرفته می‌شود که خود مبحثی گسترده است.

اما از یک منظر عام‌تر نیز سازمان بهداشت جهانی نیز تعریفی از سلامت روان یا ویژگی‌های فرد با سلامت روان خوب را تعریف کرده است. ویژگی‌هایی چون احساس خوشایندی، لذت از زندگی، خندیدن و شاد بودن. انعطاف‌پذیری، توانایی مقابله با استرس‌های زندگی و مقابله با ناملایمات زندگی (تاب‌آوری)، انتقادپذیری، مشارکت همه‌جانبه در زندگی در فعالیت‌های هدفمند و ارتباطات مثبت، توانایی ایجاد تغییر، رشد و بالندگی، تعادل بین اجتماعی بودن و عزلت، کار و تفریح، خواب‌وبیداری، استراحت و فعالیت، احساس خوب از فرهیختگی و پیشرفت، با توجه به تفکر و مغز، جسم، روان، خلاقیت، پرورش عقل، توانایی مراقبت از خود و دیگران، اعتمادبه‌نفس و احترام به نفس خوب از آن جمله است.

شاید به نظر برسد رسیدن به چنین مرتبه‌ای از زندگی که به‌صورت فردی و میان‌فردی از چنان سلامتی برخوردار باشیم که در تعریف سلامت روان بگنجیم سخت و دور از شرایط زندگی این روزها خصوصاً با قرار گرفتن در دوران کرونا به نظر برسد. شاید بگوییم نقش ویژگی‌های شخصیتی یا حتی وراثت در این میان بسیار دخیل است و یا سبک‌های فرزندپروری که از سر بسیاری از بزرگ‌سالان امروز گذشته است را چه کنیم! بله واقعیت این است که قرار گفتن هرلحظه در این چهارچوب سخت است اما آگاهی و شناخت آن و همچنین مسئولیت‌پذیر بودن در قبال خود و دیگران برای حرکت به سمت سلامت روان باعث می‌شود بتوانیم در اکثر مواقع در این چهارچوب بمانیم که این تلاش خود می‌تواند نشانه مهمی از سلامت روان فرد باشد.

 

شناسه خبر 41789