رئیس مؤسسه آموزش عالی امام رضا (ع) در گفتگوی اختصاصی با سپهرغرب مطرح کرد:
انقلاب پایان کار نیست بلکه آغاز ساختن ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است
سپهرغرب، گروه اندیشه - سمیرا گمار: رئیس مؤسسه آموزش عالی امام رضا (ع) گفت: انقلاب پایان کار نیست بلکه آغاز ساختن نظامهای و ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است.
دو سال از صدور بیانیه گام دوم انقلاب میگذرد؛ شاید مهمترین وظیفه ولیفقیه چه در قانون اساسی و چه در بحث ولایت و امامت نشان دادن راه و افق برای آینده است؛ اینکه رهبری وظیفه دارند نقاط قوت مسیر طی شده را برجسته کرده و هرجا از مسیر اصلی انحرافی صورت گرفته، تذکر داده و سوگیریهای اصلی را نشان دهند.
آنطور که از فرازهای بیانیه گام دوم انقلاب برمیآید راهی که نسل گذشته تا به کنون طی کرده فقط قطعهای از مسیر افتخارآمیز بهسوی آرمانهای بلند نظام جمهوری اسلامی است و دنباله این مسیر که بهدشواری گذشته نیست باید با همت، هوشیاری، سرعت عمل و ابتکار جوانان طی شود.
به دیگر بیان بیانیه گام دوم انقلاب تجدید مطلعی است خطاب به ملت ایران بهویژه جوانان که بهمثابه منشوری برای دومین مرحله خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی، نسل جدید زندگی جمهوری اسلامی ایران را رقم بزنند؛ مدیران، اندیشمندان و فعالان جوان در تمامی عرصههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و نیز عرصههای دین، اخلاق، معنویت و عدالت شانههای خود را زیر بار مسئولیت برده، از تجربهها و عبرتهای گذشته بهره گیرند و سرلوحه خود را نگاه و روحیه انقلابی و عمل جهادی قرار دهند و ایران بزرگ را الگوی کامل نظام پیشرفته اسلامی بسازند.
با ذکر این مقدمه آنچه در ادامه میخوانید نگاهی به بیانیه گام دوم انقلاب و تبیین آن است که در گفتگوی خبرنگار سپهرغرب با حجتالاسلام دکتر حیدر همتی رئیس مؤسسه آموزش عالی امام رضا (ع) میآید؛
برای شروع بحث، خواهش میکنم جنابعالی تبیینی مبنایی و کلان از کلیت صدور بیانیه گام دوم انقلاب داشته باشید.
دو عنصر بهصورت مبنایی در این بیانیه وجود دارد؛ یکی «گام» و دیگری «انقلاب»؛ در اندیشه دینی، انقلاب حرکتی تدریجی، مستمر، در حال شدن، وجودی و بهسوی تکامل است؛ لذا قطعاً یک حرکت گامبهگام بوده و هر حرکتی به سمت یک هدف در حرکت است. این مسئله مبنای اندیشهای کلان انقلاب را تشکیل میدهد و بیشک دارای نقطه آغاز، میانی و رسیدن به هدف است.
نقطه آغازین آن انقلاب است که خود انقلاب هم بهنوعی حرکتهای پشتیبان دارد یعنی دوره مبارزات، دوره نهضت و طاغوتستیزی که خود انقلاب آغاز ساختن نظامهای جدید است؛ به عبارت بهتر انقلاب پایان نیست و علت اینکه انتظارات خیلی از افراد از انقلاب برآورده نشده این است که انقلاب را پایان حساب کردهاند درحالیکه خود انقلاب آغاز ساختن نظامها و ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است.
بر این اساس اگر بخواهیم کلیت این مسئله را به لحاظ فکری در نظر بگیریم مبنای این بیانیه به نوعی تبیین گام اول است که مقام معظم رهبری 40 سال اول را بهعنوان گام اول بیان کرده و یک وضعشناسی از گذشته ارائه دادهاند؛ دوره انقلاب، دوره مبارزه، جنگ تحمیلی، پیشرفت و سازندگی و چالشهایی که انقلاب با نظم نوین جهانی مواجه شد در گام اول بودهاند، بنابراین در این بیانیه دو محور موردتوجه است؛ نخست گذشته تاریخی و سپس نگاه به آینده. در این بزنگاهها عرصههای خاصی نیز تعریف میشود؛ عرصه علم، عدالت، معنویت، نظام مردمسالاری و توجه خاص به جوانان و نقشی که میتوانند در گام دوم انقلاب اسلامی داشته باشند همانطور که در گام اول ایفای نقش کردند.
سؤالی ناظر به شرایط اجتماعی صدور این بیانیه برای برخی افراد و حتی بعضی عناصر مؤمن مطرح است. با توجه به اینکه این بیانیه در برههای صادر شد که از جنبههای مختلف مشکلاتی وجود داشت؛ فشارهای اقتصادی زیاد بوده و مردم بعضی گلایهها داشته و دارند، در چنین شرایطی صحبت از اینکه گام دوم انقلاب است و باید تمدن نوین اسلامی را شکل دهیم و... محل سؤال بوده و است چرا رهبر انقلاب در چنین شرایطی بیانیهای با این محتوا و ادبیات صادر کردهاند؟
اتفاقاً نقطه قوت صدور این بیانیه، شرایط حاکم بر کشور بود؛ بدون شک ما در فرآیند حرکت مشکلاتی خواهیم داشت، اصل اینکه مشکلاتی داریم نشان میدهد که در حال حرکت هستیم و اگر موجودات ساکن، منفعل و تأثیرپذیری بودیم مشکلی هم نداشتیم. ما برای اینکه به نقطه مطلوب برسیم باید حرکت کنیم، مبارزه کنیم و موانع را از سر راه برداریم، بسیاری از ما میدانیم که از اوایل انقلاب بحرانهای متفاوتی سر راه ما وجود داشته اما پس از عبور از هر بحرانی تجربههای جدیدی متولدشده؛ بهطور مثال در جنگ تحمیلی با همه سختیها و چالشهایی که داشت برای ما استقلال نظامی ایجاد شد. در دهه 70 و با جنگ فرهنگی که چالش ما بود، فعالیتهایی که در حوزه فیلم، سینما، کتاب و... صورت گرفت اجازه عرضاندام به جریان انقلاب داد.
در دهه 80 بهویژه اواخر دهه 80 جنگ در حوزه امنیتی بود که در چالش با آنهم ساختارهای جدیدی ایجادشده، ساختار امنیت به نوعی ثبات گرفت و برخی از خلأها از بین رفت.
یکی از چالشهایی که از اول انقلاب با آن مواجه بودیم موضوع اقتصاد بوده و این مورد یکی از موضوعات تمدنی است و باید بتوانیم به یک نقطه مطلوب در این حوزه برسیم. دوره تحریم میتوانست نقطهای باشد برای اینکه ما تکلیف خود را در این حوزه با اقتصاد نوین جهانی روشن کنیم.
الآن که در جنگ اقتصادی قرار داریم نمیشود در ارتباط با جوانب آن نظر داد شاید بعد از مدتی باید کارنامه جنگ دوره اقتصادی را هم ملاحظه کنیم که چقدر به مقاومسازی بنیان اقتصاد پرداختهایم، اگرچه نظریاتی در رابطه با خروج از این بحران وجود دارد اما ازنظر روانی و انسانشناسی چیزی که انسان را از پای درمیآورد ناامیدی است، چیزی که در مبانی ما به آن تأکید و توجه شده این است که یأس از عوامل شیطان است برای اینکه انسانها را از راه به در کند و با این عنصر موفقیت بزرگی برای جنود جهل فراهم آورد.
تجربه ثابت کرده که انسان در اوج مشکلات و غم و درد تا جایی که تحمل و توان ندارد کورسوی امید او را مقاوم نگهداشته و به پیروزی رسانده. در تاریخ انقلاب هم بدتر از این شرایط موجود بوده. در دوره جنگ تحمیلی کل جهان علیه ما مسلط شدند اما ملت ما امیدشان را از دست ندادند و در ظاهر بدون اسلحه و با فتوای یک مرجع تقلید قیام کردند که شاید با محاسبات و معادلات مادی کار عقلایی نبوده اما نتیجهاش را در تاریخ انقلاب دیدهایم.
بنابراین انسان نباید در اوج گرفتاری امید خود را از دست بدهد جامعه ناامید شکننده است. گاهی ناامیدی باوجود امکانات باعث میشود انسان امید خود را از دست بدهد، گاهی هم امید، باوجوداینکه انسان امکاناتی ندارد حداقل قدرت انسان را به هزار برابر میرساند، بنابراین بیانیه گام دوم را از این حیث هم اگر بخواهیم در نظر بگیریم میبینیم رهبران نواندیش در اوج بحران و ناامیدی به مخاطبین خود و مردم امید میدهند و همین امر باعث حرکت میشود، در حرکت به این گستردگی وجود مشکلات طبیعی بوده و مقاومت نکردن غیرطبیعی است.
رهبر انقلاب در سیر حرکتِ تکاملی انقلاب نظریهای دارند که «پنج مرحله» را تا تحقق «تمدن نوین اسلامی» مطرح میکنند. از طرفی در بیانیه شاهد این هستیم که انقلاب در قالب «دو گام» مورد بحث قرار گرفته. تحلیل شما از نسبت این دو موضوع چیست؟
هر حرکتی نقطه آغاز و مسافتی دارد و رسیدن به نقطه مطلوب و نهایی. در هر یک نیز مراحلی برای رسیدن به اهداف در نظر گرفته شده که هر یک قابلیت تبدیلشدن به گام و قدم دارد؛ پس بر اساس حرکت همه اینها قابل تفسیر و تبیین است؛ پنج مرحله شامل انقلاب، حکومت، دولت، جامعه و تمدن نوین اسلامی است؛ انقلاب ذات و جوهر وجودی است که در همه مراحل وجود دارد.
سؤال دیگر ما ناظر به مأموریتی است که رهبر انقلاب اسلامی برای جوانان در گام دوم انقلاب تعریف کردهاند. سرفصلهای مهمی همچون معنویت و اخلاق، علم و اقتصاد و... از طرفی قبلاً هم بحث «آتش به اختیار» را ایشان مطرح کرده بودند. نگاه شما به مقوله نقشآفرینی و مسئولیتپذیری جوانان در گام دوم و چرایی خطاب قرار دادن جوانان در بیانیه گام دوم چیست؟ چه توصیههایی به نسل جوان انقلابی برای انجام صحیح این وظایف دارید؟
در انقلابها دو مسئله موردتوجه است یکی نفی گذشته و دیگری استقرار ساختار جدید؛ همانطور که در پاسخ به سؤالات ابتدایی هم عرض کردم جوانان میتوانند در گام دوم انقلاب اسلامی ایفای نقش داشته باشند همانطور که در گام اول نقش داشتند؛ نگاه به جوانان بهدلیل روحیات جوانی است، روحیه نقادی، حرکت، نوخواهی و ضد محافظهکاری. وقتی انسانها در ساختارها قرار میگیرند با محافظهکاری و منفعت و مصلحت گره میخورند و قدرت نوآوری خود را از دست میدهند بنابراین منظور از جوان کسی است که قدرت حرکت و شکستن ساختارها را دارد. مفهوم نقشآفرینی هم این است که ذات انقلاب با محافظهکاری مقابله میکند و استقرار سامانه جدید برای نفی وضع موجود و سامان دادن وضع جدید است؛ این وضع نوخواهی و تن ندادن به وضع موجود یکی از ویژگیهای بارزی است که در جوان وجود دارد که البته مستلزم عقلانیت است و مسلماً اگر با عقلانیت همراه نباشد وجه تخریبی آن بیشتر خواهد بود.
رهبر انقلاب اسلامی در یک فراز از بیانیه اشاره میکنند که «انقلاب همواره آماده تصحیح خطاهای خویش است.» بعضیها این تکه از بیانیه را به شکل خاصی ضریب داده و بازنمایی کردهاند. بر اساس منظومه اعتقادی و ارزشی انقلاب، معنای گزاره «انقلاب آماده تصحیح خطاهای خویش است» چیست؟ و سازوکار و روشِ درست این اصلاح چیست؟
حرکتهای سیاسی و اجتماعی حرکتهایی هستند که به نوعی افراد مختلفی در آن نقش دارند، وقتی انقلاب اسلامی اتفاق افتاد جریانهای مختلفی با اهداف گوناگون در این مسیر حضور داشتند و البته اینکه حرف مردم همسو با کدام جریان بود بهمرور زمان مشخص شد.
بههرحال در شروع انقلاب جریانهای لیبرالیستی و مارکسیستی هم منتقد وضع موجود بوده و اعتراضهایی داشتند، در همین مسیر برخی از این افراد و جریانها در تصمیمگیریها دخالت داشتند که عمل آنها منجر به ایجاد برنامههایی شد که در حرکت انقلاب خلأهایی را ایجاد کرد. بهطور مثال در اوایل دهه 60 برخی از عناصر نهضت آزادی حکم قصاص را زیر سؤال میبردند. در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 برخیها بودند که انقلاب را فقط در حوزه سیاسی معنا میکردند نه در حوزه فرهنگی، علمی و اقتصادی.
در اوایل دهه 80 و 90 هم افرادی بودند که از انقلاب جدا شدند؛ بههرحال انقلاب در هر برههای دچار ریزشهایی شد و طبیعی است که این افراد تا زمانی که در داخل جریان انقلابی و در مسند تصمیمگیریها بودند اشتباهاتی هم داشتند.
به بیان بهتر انقلاب در حال حرکت و تکامل است و در میانه کسانی که به نوعی ارتباط و تفسیر خاصی از انقلاب دارند به ارائه برنامهها و مدلهایی میپردازند که نسبت آنها با انقلاب مشخص شده و خطاهای آنها خود را نشان داده و یک امر طبیعی است.
رهبر انقلاب اسلامی در یکی از فرازهای بیانیه میفرمایند که «انقلاب ما از آفت افراط و چپروی مصون ماند.» در این مقطع ما در بین بعضی افراد و جریانات داخل جبهه انقلاب با نوعی عجله و کمصبری روبهرو هستیم، از سوی دیگر شاهد بودهایم که رهبر انقلاب از «صبر انقلابی» و اینکه «انقلابیگری فقط در بستر نظام امکانپذیر است» سخن گفتهاند. نظر و تحلیل شما درباره این مسئله چیست؟
این یک مسئله جدی است که باید به آن پرداخت؛ ضمن اینکه مفهوم انقلابیگری نباید به افراطیگری تسری پیدا کند، گاهی این مفهوم خلط میشود.
انقلاب بر پایه یک عقلانیت استقرار دارد؛ بسیاری از جریانهای مارکسیستی و لیبرالیستی قائل به انتخاب آزاد برای بشر هستند، اینکه چه انتخابی برای آنها انتخاب درست است، جریان مارکسیستی حرکت را جبر تاریخی محسوب میکند اما مبنای ما در انقلاب اسلامی تبیینی است و این فرق انقلابیون با جریانهای دیگر است؛ به نوعی ما قائل به جبر هستیم، قائل به آزادی هستیم اما آزادی همراه با تبیین بوده و تبیین حرکت نیز نیازمند صبر و برنامه است و از درون حرکتهای آنی انقلاب در نمیآید.
ممنون از شما، در انتهای این گفتوگو اگر نکته پایانی داشته باشید، استفاده میکنیم.
ممنونم، هر یک از سؤالات به بسط و شرح بیشتری احتیاج داشت که باید در یک فرصت موسع به آن پرداخت، موفق باشید.
شناسه خبر 36427