شناسه خبر:31953
1399/8/27 04:12:56

سپهرغرب، گروه استان - طاهره ترابی مهوش :با مروری بر زندگی شخصی‌ و اجتماعی مرضیه حدیدچی، بانوی مجاهد همدانی می‌توان گفت: این بزرگ‌مجاهد جهان اسلام اسطوره‌ای از جنس مقاومت و مادری بود.

27 آبان‌ماه مصادف با سالگرد درگذشت مرضیه حدیدچی دباغ است، بانویی که از سوی رهبر معظم انقلاب «بانوی مبارز و انقلابیِ خستگی‌ناپذیر» لقب داده شد.

این بانوی انقلابی زنی از دیار دارالمجاهدین (همدان) است که یکی از مشهورترین زنان مبارز در جریان نهضت اسلامی ایران و جهان و از یاران حضرت امام خمینی (ره) محسوب می‌شد.

زندگی سیاسی وی تحت تأثیر تعالیم شهید آیت‌الله سعیدی آغاز گشته و تحمل شکنجه‌های شدید ساواک، آموزش مبارزات چریکی در سوریه و لبنان تحت نظر شهید چمران و با حمایت امام موسی صدر، محافظت و خدمت‌گزاری حضرت امام در ماه‌های پایانی اقامت ایشان در نوفل‌لوشاتو، فرماندهی سپاه همدان و عضویت در هیئت ابلاغ پیام تاریخی امام به گورباچف به سرپرستی آیت‌الله‌العظمی جوادی آملی (مدظله) از مقاطع مهم حیات سیاسی این بانوی فرهیخته همدانی است.

پس از پیروزی انقلاب نیز مسئولیت‌هایی از قبیل ریاست زندان‌های زنان، نخستین فرماندهی سپاه غرب کشور، سه دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی، مسئولیت بسیج خواهران کل کشور، قائم‌مقامی دبیرکل جمعیت زنان جمهوری اسلامی، تدریس در مدرسه عالی شهید مطهری و دانشگاه علم و صنعت و عضویت در شورای مرکزی جمعیت زنان انقلاب اسلامی داشته است.

خانم دباغ که امام راحل (ره) از وی به «خواهر طاهره» یاد می‌کردند، پس از 77 سال زندگی پُرفرازونشیب و مملو از افتخارات جهادی، صبحگاه 27 آبان‌ماه سال 95 در بیمارستان خاتم‌الانبیاء (ص) تهران چشم از جهان فرو بست و پیکر او پس از اقامه نماز توسط یادگار امام راحل، در جوار حرم مطهر امام به خاک سپرده شد.

حالا در آستانه چهارمین سالگرد درگذشت این بانوی مجاهد بر آن شدیم تا بدانیم از ظرفیت وجودی چنین اسطوره‌ای در راستای نمادسازی برای جوانان امروز کدامین بهره در استان برده شده است و آیا برنامه و یا سیاست‌گذاری دراین‌باره وجود دارد؟ بر این اساس با توجه به اهمیت موضوع از آنجایی که ستادی با عنوان ستاد بزرگداشت این بانو در استان شکل گرفته که در آن ارگان‌هایی همچون بنیاد حفظ آثار دفاع مقدس، استانداری و نیز صداوسیما به‌طور ویژه عضویت داشته و در کنار آن‌ها دیگر نهادهایی همچون شورای اسلامی و شهرداری نیز می‌بایست بستر را برای ظهور و بروز این برنامه‌ریزی‌ها فراهم کنند، بر آن شدیم تا گفت‌وگویی را با مهدی ظفری، مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس همدان و نیز مونا اسکندری، نویسنده کتاب زنی از تبار الوند ترتیب دهیم که در ادامه می‌خوانید:

مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس همدان با بیان اینکه هدایت نسل جوان و آتی کشور نیازمند معرفی نماد ارزشی در جامعه است، تصریح کرد: درواقع نمادسازی یکی از اصول گفتمان‌سازی با نسل جدید و آینده است.

مهدی ظفری با تأکید بر اینکه دراین‌بین معرفی شخصیت‌های خاص که اقدامات ویژه‌ای در دروان زندگیشان داشته‎اند از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است، اظهار کرد: درواقع این افراد به پای مردم، نظام و انقلاب خود را فدا کرده‌اند.

وی با اشاره به آنکه ازجمله این شخصیت‌های خاص خواهر دباغ است، عنوان کرد: به‌جرأت می‌توان گفت کمتر بانویی را در آن برهه حساس داشتیم که در عرصه‌های مختلف چه در زمان مبارزه و چه پس ‌از آن یعنی ورود به عرصه فرهنگی، این‌چنین بدرخشد و در سطح ملی و بین‌المللی نقش‌آفرینی کند.

ظفری با تأکید بر آنکه ورود این بانوی مجاهد در عرصه‌های فرهنگی به حدی بود که توانست در اندیشه‌های امام (ره) ورود کرده و از جایگاه ویژه‌ای برخوردار باشد، اذعان کرد: این جایگاه به حدی حائز اهمیت بود که مأموریت رساندن نامه به گورباچف به این بانو به‌عنوان سنبل زن در جامعه دینی سپرده شد.

مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس همدان ادامه داد: علاوه‌بر این فرماندهی نظامی این بانوی مجاهد خود نقطه عطفی در تاریخ نظام اسلامی است؛ زیرا کمتر کسی را می‌توان یافت که در آن شرایط حساس امنیتی به‌عنوان یک فرمانده در مباحث این‌چنینی با حضور در مرزهای کردنشین در این قبیل فضا ورود کند.

وی با بیان اینکه درحال حاضر نیز در مناطق کردنشین به نیکی از درایت این بانوی فرمانده یاد می‌شود، عنوان کرد: درواقع دروان زندگی این بانو می‌تواند نقش مؤثری را در هدایت جامعه داشته باشد.

ظفری با تأکید بر آنکه شخصیت این بانو باید به‌صورت پُررنگ‌تری برای نسل امروز و فردای جوان معرفی شود، اذعان کرد: متأسفانه بروز کرونا و قرار گرفتن در شرایط محدودیت‌ها ما را در این بحث دچار مشکل کرده است.

مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس همدان با بیان اینکه شخصیت این بانوی مجاهد از قبل و در زمان حیات ایشان مورد عنایت همه نهاد و دستگاه‌ها بوده است و حتی کنگره تکریم نیز برای این بانو برگزار شد، اظهار کرد: اما امسال قرار شد ستادی به‌عنوان ستاد معرفی خانم دباغ در استان تشکیل شود.

ظفری ادامه داد: بر این اساس با حضور نماینده استانداری و صداوسیما و درعین‌حال دیگر دستگاه‌های ‌تأثیرگذار و مرتبط جلسه برگزار شد.

وی با بیان آنکه در این ستاد برگزاری جشنواره‌ای به‌نام ایشان در دستور کار قرار گرفت، افزود: حتی برای جریان‌سازی تفکر و اندیشه این شخصیت در سطح کلان قرار شد مسابقه‌ای درخصوص پرداختن به شخصیت این بانو در سطح ملی برگزار و جوایزی به نفرات نخست آن داده شود.

مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس همدان گفت: اما با توجه بروز شرایط خاص کرونایی و اعمال پروتکل‌ها، انجام این فعالیت‌ها با محدودیت مواجه شد.

ظفری اشاره کرد: با وجود تنگنای عنوان‌شده قرار است یک روز کامل به معرفی شخصیت ایشان و بخش‌های مختلف زندگی این بانوی مجاهد توسط صداوسیما در محل باغ‌موزه پرداخته شود.

در ادامه پای صحبت مونا اسکندری، نویسنده کتاب زنی از دیار الوند نشستیم که در ادامه می‌خوانید:

* مختصری درخصوص شخصیت خانم دباغ برایمان بگویید؟

خانم حدیدچی یک شخصیت بین‌المللی بوده و هستند که نه‌تنها در همدان و ایران، بلکه در عراق، سوریه و لبنان شناخته شده‌اند؛ وی در سال 1318 در همدان به دنیا آمد، تحصیلاتش را از مکتب‌خانه آغاز کرد و نزد پدر قرآن و نهج‌البلاغه را نیز فرا گرفت.

از همان دوران کودکی بسیار کنجکاو بود و در خانواده‌ای بزرگ شد که با کنجکاوی‌های وی با روی باز برخورد شد و به سؤالات او جواب مثبت می‌دادند، به‌طوری ‌که در خفقان آن دوران به آموزش وی اهتمام ورزیدند.

* از آنجایی که شما بررسی گسترده‌ای درباره خانم دباغ انجام دادید، اندکی درباره زندگی خانوادگی ایشان توضیح دهید؟

پدر خانم دباغ در زمان کودکی ایشان تنها کتاب‌فروشی همدان با نام ایرانشهر در راسته صحاف‎خانه را اداره می‌کرد و بسیار اهل مطالعه و فردی ادیب بود که از همان دوران کودکی فرزندان را با تعالیم و معارف قرآنی، احکام، داستان‌ها و روایت‌های تاریخی و قرآنی آشنا کرده بود. مادر و مادربزرگ ایشان نیز از گذشته‌های دور معلم قرآن بودند و بسیاری از بانوان همدانی تحت تعلیمات مادر و مادربزرگ خانم دباغ، قرآن را فرا گرفتند و همه این عوامل باعث شده بود که فرزندان این خانواده از کودکی در مسیر علم و قرآن قدم بردارند.

* درباره زندگی متأهلی خانم دباغ نیز توضیحاتی را ارائه کنید؟

خانم حدیدچی در سن پایین با محمدحسن دباغ که از متدینان زمان خود بود، ازدواج می‌کند و همسر ایشان نیز از همان ابتدا با روحیه کنجکاوانه، شجاعانه و پُرشروشور خانم حدیدچی کنار می‌آید و سدی در برابر تفکرات وی نمی‌شود و اجازه می‌دهد در دوره‌ای که هیچ بانویی برای تعالیم دینی وارد حوزه علمیه نشده، دروس حوزوی را تحت تعالیم اساتید بزرگی همچون آیت‌الله سعیدی، کمال مرتضوی، حاج‌شیخ علی خوانساری، آیت‌الله باقری همدانی و اساتید مختلف به همراه تعدادی از دوستانش به‌صورت خصوصی دریافت کند.

البته محمدحسن دباغ نیز جزء گروه‌های مؤتلفه بازار بود که در همان دوران خفقان اقدام به پخش اعلامیه و جهت‌گیری‌های سیاسی می‌کند و اجازه فعالیت خانم دباغ را در دوره‌های آموزشی و کلاس‌های نظامی می‌دهد.

* درخصوص فعالیت‌های سیاسی این بانوی مجاهد نیز توضیحاتی را ارائه کنید.

فعالیت‌ها و حرکت‌های سیاسی دباغ هم‌گام با همسرش با ورود به تشکیلات تحت هدایت شهید سعیدی در تهران شدت گرفت. همچنین در این دوره با دانشجویان مبارز دانشگاه‌های تهران، شهید بهشتی، صنعتی شریف و علم و صنعت همکاری و تعامل داشته است.

در سال 1352 توسط ساواک دستگیر شد؛ چند روز پس از این اتفاق، رضوانه دختر بزرگش نیز دستگیر می‌شود.

در زندان از آنجایی که یکی از مهره‌های اصلی انقلابیون بود، شدیدترین شکنجه‌ها از رد کردن میخ به زیر ناخن‌ها و کوبیدن دست‌ها به دیوار و فرو رفتن کامل آن زیر ناخن تا تنقیه با آب جوش پسربچه‎اش جلوی چشمانش و همچنین شکنجه مرگبار دختر 14 ساله‌اش را تحمل کرد، اما اطلاعاتی به نیروی ساواک که تحت نظر صهیونیست‌ها انواع شکنجه‌ها را آموزش ‌دیده بودند، نداد.

با گروه روحانیت مبارز خارج از کشور زیر نظر شهید محمد منتظری فعالیت می‌کرد. در اثر شکنجه‌های بسیار، بدنش صدمه‌ می‌بیند و در بیمارستان تحت عمل جراحی قرار می‌گیرد؛ همان موقع به کمک محمد منتظری از کشور خارج (سال 53) و برای مدتی به‌صورت ناشناس به لندن و سپس به فرانسه می‌رود. بعد هم به لبنان و سوریه رفته و دوره‌های چریکی را می‌گذراند، در این سال‌ها در عربستان، عراق، لبنان و سوریه و فرانسه تردد داشته تا اینکه امام وارد فرانسه می‌شوند. پلیس فرانسه اصرار می‌کند که یک زن پلیس فرانسوی مسئولیت حفاظت از ایشان را به‌عهده بگیرند اما امام (ره) به‌شدت مخالف بودند؛ بنابراین به پیشنهاد امام موسی صدر به خدمت امام می‌روند و با توجه به آموزش‌هایی که از قبل دیده بودند، مسئولیت محافظ شخصی حضرت امام را برعهده می‌گیرند.

* درباره فعالیت‌های خانم دباغ در دوران بعد از انقلاب بفرمایید؟

همان‌طور که گفتم، خانم دباغ آموزش‌های نظامی زیادی در لبنان دیده بودند و در عملیات مختلف و جنگ‌های نامنظم زیادی همچون پاوه همراه شهید چمران حضور داشتند که کتاب‌های زیادی درباره خدمات این بانوی مجاهد نوشته‌ شده و در برخی از آن‌ها ایراداتی وجود دارد؛ به‌طور مثال از ایشان به‌عنوان فرمانده سپاه همدان یاد شده، درحالی ‌که خانم دباغ به‌عنوان فرمانده سپاه غرب کشور به مرکزیت همدان انتخاب شده بودند که به‌عنوان نخستین و آخرین فرمانده زن سپاه در تاریخ کشور بوده‌اند.

* تمرکز شما در این کتاب بر سفر خانم دباغ به روسیه و بردن نامه برای گورباچف بوده است، دراین‌باره توضیح دهید؟

امام راحل خانم دباغ را به‌عنوان مسئول حمل نامه برای گورباچف انتخاب می‌کند که مسئولیت بسیار خطیر و مهمی بوده است؛ امام در بین افراد زیادی که در اطراف خود داشتند، ایشان را انتخاب می‌کنند، زیرا با شخصیت خانم دباغ آشنا بودند و می‌دانستند درصورت لو رفتن این نامه و شخص حامل، آزار و شکنجه و حتی ترور، فرد حامل نامه را تهدید خواهد کرد و بااین‌وجود، خانم دباغ به‌عنوان تنها فرد مورد اطمینان در آن برهه انتخاب می‌شود.

* اندکی درباره بُعد مادری خانم دباغ توضیح دهید؟

همواره به ابعاد زندگی سیاسی و درعین‌حال بُعد مردانه خانم دباغ توجه شده و به بُعد زنانه ایشان کمتر پرداخته‌ایم؛ درحالی ‌که ایشان دارای هفت دختر و یک پسر بودند و تربیت وی به‌گونه‌ای بوده که می‌توان درباره نگاه تربیتی فرزندان خانم دباغ چندین کتاب نوشت.

همواره شب یلدا اعضای خانواده را همچون مادری دلسوز دور یکدیگر جمع می‌کرد و مانند دیگر زنان همدانی علاوه‌بر کار در منزل در مواردی همچون تهیه ترشی تبحر داشت؛ به‌طوری‌ که سالانه شاید بیش از 150 دبه ترشی همدانی درست می‌کرد و برای دوستان و آشنایان حتی خانواده امام (ره) و مقام معظم رهبری می‌فرستاد.

* انگیزه شما از نگارش کتاب چه بوده است؟

من از دوران طفولیت با خانم دباغ به‌دلیل خویشاوندی سببی آشنا بودم، بنابراین هنگامی که از استانداری طرح اولیه نگارش این کتاب به من سپرده شد، از آنجایی که پیش از من کتاب‌هایی با این مضمون نگاشته شده بود، از این امر امتناع کردم؛ اما با اصرار استانداری و تأیید خانم دباغ این امر را درنهایت پذیرفتم.

قرار بود که کتابی مختصر و با نوشتاری روان به رشته تحریر درآید، اما به‌هیچ‌عنوان مختصر نوشتن کتاب مقدور نشد؛ زیرا مطالب ابتر می‌ماند و خوشبختانه خاطرات ناگفته زیادی در این کتاب جمع‌آوری شد که به‌دلیل عجله استانداری، دو ماه جمع‌آوری خاطرات به طول انجامید و چاپ و ویرایش کتاب نیز یک سال طول کشید. کتاب را دو مرتبه با خانم دباغ مرور کردیم و قسمت‌هایی که نام ایشان برجسته بود را حذف کردند و خوشبختانه استقبال خوبی از این کتاب صورت گرفته و اما متأسفانه چاپ دوم این کتاب بدون اجازه بنده انجام پذیرفت و حتی مسابقه کتاب‌خوانی با موضوع این کتاب در سطح مقاطع عالی علمی دانشگاهی برگزار شد.

درحال حاضر این کتاب به زبان‌های عربی، انگلیسی و نیز روسی ترجمه شده و به‌عنوان کتاب گویا در دسترس علاقه‌مندان است.

** هیچ نمادی از خانم دباغ در شهر دیده نمی‌شود

* آیا در استانی همچون همدان توانسته‌ایم از جوهر وجودی این بانوی مجاهد در مسیر الگو‌سازی برای جوانان بهره ببریم؟

در این باب بنده به بیان یک مصداق بسنده می‌کنم و آن اینکه در یکی از نقاشی‌های دیواری شهر همدان چهره سرداران همدانی که بر سر یکدیگر سربند می‌بندد، کشیده شده؛ اما در کنار آن‌ها چهره خانمی به‌صورت کارتونی به نمایش گذشته شده که درحال بستن سربند بر سر دختربچه‌ای است! بنابراین از همین نقاشی دیواری می‌توان فهمید که تا چه حدی توانسته‌ایم خانم دباغ را در شهر خودش بشناسانیم و این درحالی است که شخصیت این بانوی مجاهد در سطح بین‌المللی شناخته شده و یا اینکه حتی یک خیابان و معبر به اسم ایشان نیست، البته این بانوی مجاهد نیازی به این کارها ندارد، زیرا در دوران زندگی‌اش نشان داد که به دنبال جایگاه و اسم‌ورسم نیست و ادعایی از سفره انقلاب ندارد، اما نکته این است که جوان امروز در بخش‌های مختلف نیازمند الگو برای پیشبرد اهداف خود است و این بانو در همه ابعاد زندگی سالم و متعالی حرف برای گفتن دارد.

از طرفی هنوز در باغ‌موزه دفاع مقدس راویان اطلاعات درستی از زندگی و مبارزات خانم دباغ به مخاطبان ارائه نمی‌کنند، البته با پیگیری‌هایی که از طریق ستاد حفظ آثار داشتیم، راویان ملزوم به مطالعه کتاب زنی از تبار الوند شدند و قرار است بیان شخصیت این بانوی بزرگوار توسط راویان به‌صورت ویژه در دستور کار قرار گیرد؛ حال آنکه در این کوتاهی و نقصان همه مسئولیم.

شناسه خبر 31953