شناسه خبر:18255
1398/12/17 10:25:50

سپهرغرب، گروه اقتصادی: حمایت بی‌ضابطه، غیر هدفمند و غیر مدت‌دار همان‌قدر که به اعتماد عمومی و قضاوت آن‌ها در مورد تولید ملی ضربه می‌زند، باعث پایین آمدن بهره‌وری نیز می‌شود و صنایعی که می‌توانستند لوکوموتیو اقتصاد برای حرکت بالنده و توأم با رشد پایدار باشند را تبدیل به «سربار صنعت» می‌کند.

همان‌طور که می‌دانیم، یکی از الزامات اساسی اقتصاد مقاومتی، بحث استفاده و مصرف کالای تولید داخل است که بارها و بارها نیز از سوی مقام معظم رهبری مورد تأکید قرار گرفته؛ در فروردین‌ماه امسال نیز ایشان دوباره این مسئله را مطرح کردند: «به نظر بنده، آن چیزی که امسال و سال‌های بعد از این باید به‌عنوان هدف اقتصاد مورد توجه باشد، عبارت است از سرمایه‌گذاری بر روی تولید داخلی، تلاش‌ها از سوی همه باید برای تقویت تولید داخلی بسیج ‌بشود. از همه‌ مسئولانی که در زمینه‌های اقتصادی فعالیت دارند و از همه‌ آحاد مردم باید مطالبه بشود که به مسئله‌ تقویت تولید داخلی کمک کنند.» [1]

این یک اصل مسلم در اقتصاد است که چنانچه یک کشوری بخواهد روی پای خودش بایستد و مردمش از رفاه مورد نظر برخوردار باشند، چاره‌ای ندارد جز اینکه دارای توان تولیدی زیاد باشد تا بتواند با فروش محصول در داخل و خارج مرزهای خود، درآمد ملی و سرانه را افزایش دهد. این مسئله فقط مربوط به ایران و کشور ما هم نیست، بسیاری از کشورها ازجمله چین (که درحال تبدیل شدن به نخستین اقتصاد دنیاست) در بازه‌هایی از واردات بی‌رویه جلوگیری و مردم را تشویق به استفاده از کالای داخلی می‌کردند.

اما این بحث مستلزم درنظر داشتن نکاتی است که سعی می‌کنیم در ادامه‌ نوشتار اجمالاً به آن‌ها اشاره شود.

      نگاه سیستمی به اجتماع:

نخستین نکته‌ای که باید مد نظر قرار گیرد، این است که به‌هیچ‌عنوان نمی‌توان عرصه‌های مختلف اجتماع را از یکدیگر جدا فرض کرد. برای مثال نمی‌توان فرهنگ را جدا از اقتصاد و این دو را جدا از سیاست دانست. حتی اینکه سیاست، فرهنگ و اقتصاد به‌عنوان «اجزای» یک سیستم اجتماعی دیده شوند نیز اشتباه است. یک جزء در داخل یک سیستم به‌نحوی بوده که خودش به‌صورت جدا قابل فرض است؛ فقط زمانی که در یک سیستم قرار می‌گیرد، با سایر اجزا در جهت رسیدن به اهداف سیستم همکاری دارد که این همکاری، متقابل است. به نظر می‌رسد این نوع نگاه به رابطه‌ فرهنگ، سیاست و اقتصاد نیز خالی از اشکال نباشد. به همین دلیل باید گفت که اقتصاد، فرهنگ و سیاست «ابعاد» یک نظام اجتماعی هستند. برای مثال وقتی شما ابعاد یک جسم را مشاهده می‌کنید، ابعاد در یکدیگر حضور دارند. مثلاً شما عرض بدون طول و ارتفاع ندارید و در هر نقطه‌ای از جسم این سه بُعد عرض، ارتفاع و طول با یکدیگر حضور دارند. اینکه آن‌ها را جدای از هم می‌پنداریم، فقط در حوزه‌ ذهن است و درواقعیت نمی‌توان این سه بُعد را از هم جدا کرد. همین مسئله در مورد ابعاد اجتماع مانند اقتصاد، فرهنگ و سیاست نیز صادق است.

حال اگر شما می‌خواهید یک اقتصاد پایدار و مستحکم داشته باشید، نمی‌توانید که این پایداری و استحکام را در فرهنگ خود نداشته باشید. نمی‌شود با مردمی که دارای یک وابستگی فرهنگی به کالاهای خارجی هستند و مصرف کالا و یا برندهای خارجی را برای خود نوعی افتخار فرض می‌کنند، به دنبال یک اقتصاد مقاوم و مستحکم بود.

مقام معظم رهبری در همین رابطه می‌فرمایند: «شما باید کالای ایرانی بخواهید. این افتخار نیست؛ این تفاخر غلطی است که ما مارک‌های خارجی را در پوشاکمان، در وسایل منزلمان، در مبلمانمان، در امور روزمره‌مان و در خوراکی‌هایمان ترجیح بدهیم به مارک‌های داخلی، درحالی ‌که تولید داخلی در خیلی از موارد بسیار بهتر است. من شنیدم پوشاک داخلی را که در بعضی از شهرستان‌ها تولید می‌شود، می‌برند مارک خارجی می‌زنند، برمی‌گردانند! اگر همین‌جا بفروشند، ممکن است خریدار ایرانی رغبت نکند، اما چون مارک فرانسوی دارد، خریدار ایرانی همان لباس را، همان کت‌وشلوار را و همان دوخت را انتخاب می‌کند. این غلط بوده، تولید داخلی مهم است. ببینید کارگر ایرانی چه تولید کرده، سرمایه‌دار ایرانی چه سرمایه‌گذاری کرده است. در زمینه‌ مصرف، عمده‌ کار دست مردم بوده که این بخشی از اصلاح الگوی مصرف است که من دو سال قبل اینجا به ملت ایران عرض کردم و بخشی از جهاد اقتصادی بوده که سال گذشته عرض کردم. تولید ملی مهم است، این را باید هدف قرار بدهند.» [2]

البته حوزه‌ دخالت فرهنگ در اقتصاد مقاومتی بسیار بیشتر از این است و بحث فرهنگ مصرف، فرهنگ کار، تولید و غیره را نیز دربرمی‌گیرد؛ اما در همین حوزه‌ تولید ملی که جهت‌دهی مصرف است، وابستگی فرهنگی به مصرف کالاهای خارجی خودش می‌تواند به مانعی بزرگ بر سر راه اقتصاد مقاومتی تبدیل شود. نگارنده به‌جد معتقد است که حجم بسیار بالایی از مصرف کالاهای خارجی به‌دلیل وجود همین وابستگی فرهنگی است که باید برای حل این مسئله تلاش کرد. هویت‌سازی فرهنگی برای ایجاد یک فرهنگ مقاوم شاید از اصلی‌ترین اموری است که باید صورت گیرد.

«مردم در همه‌ سطوح، تولید ملی را ترویج کنند؛ یعنی چه؟ یعنی همین مطلبی که من دو سه سال قبل از این، در همین‌جا با اصرار فراوان گفتم، یک عده‌ای هم از مردم خوشبختانه عمل کردند، اما همه باید عمل کنند و آن عبارت است از مصرف تولیدات داخلی. عزیزان من! شما وقتی که یک جنس داخلی را خرید می‌کنید به‌جای جنس تولید خارجی، هم به همین اندازه کار و اشتغال ایجاد کرده‌اید، هم کارگر ایرانی را وادار کرده‌اید به اینکه ابتکار خودش را بیاورد به میدان. جنس داخلی که مصرف شد، آن کننده‌ کار، ابتکاراتی دارد، این ابتکارات را روز‌به‌روز افزایش خواهد داد. شما وقتی که جنس داخلی مصرف می‌کنید، ثروت ملی را افزایش داده‌اید. در گذشته، در دوران طاغوت، ترجیح مصرف خارجی به‌عنوان یک سنت بود. سراغ جنس که می‌رفتند، می‌پرسیدند داخلی است یا خارجی؟ اگر خارجی بود، بیشتر به آن رغبت داشتند. این باید برگردد و بر‌عکس بشود، نمی‌گوییم خرید جنس خارجی حرام است، اما عرض می‌کنیم خرید جنس داخلی یک ضرورت برای مقاوم‌سازی اقتصاد است و بر روی همه‌چیز این کشور تأثیر می‌گذارد. باید به این توجه کرد، این نقش همه‌ مردم است.» [3]

      هویت‌سازی ملی با اقناع فرهنگی:

یکی دیگر از ابعاد فرهنگی که می‌توان مد نظر قرار داد (بعد از کاهش وابستگی به برندها و محصولات خارجی)، بحث هویت‌سازی ملی با اقناع فرهنگی است. به نظر می‌رسد تا زمانی که ضرورت این مسئله برای عموم مردم (آن‌هم از جهت اغنای فرهنگی و نه‌فقط به‌صورت ایجاد شور ملی) مطرح نشود، نمی‌توان به جهت‌گیری مصرف آن‌ها خیلی امیدوار بود. اغنا نیز به این معناست که وجوه مختلف مسئله هم در حوزه‌ فرهنگی و هم در حوزه‌ اقتصادی، برای افراد تشریح شود و آن‌ها آگاهانه برای حضور در این مسئله اقدام کنند. این حضور آگاهانه می‌تواند به‌عنوان سدی در مقابل هجمه‌ها و شبهات مختلف مقاومت کند، درحالی ‌که ایجاد شور به‌تنهایی باعث خواهد شد که نخستین شبهه، منجر به عدم رضایت از انجام کار شود.

نگارنده به‌جد معتقد است که حجم بسیار بالایی از مصرف کالاهای خارجی به‌دلیل وجود همین وابستگی فرهنگی است که باید برای حل این مسئله تلاش کرد. هویت‌سازی فرهنگی برای ایجاد یک فرهنگ مقاوم شاید از اصلی‌ترین اموری است که باید صورت گیرد.

«ما باید کودک را از آغاز دارای اعتمادبه‌نفس و باور به هویت خود بار بیاوریم. البته این مخصوص کودکان دبستانی نیست، در دبیرستان هم همین هست، در دانشگاه هم همین هست. در کشور ما متأسفانه فرهنگ کاملاً منحرفی از گذشته پایه‌گذاری شده که هنوز آثارش از بین نرفته (با این‌همه تبلیغاتی که ماها از اول انقلاب تا امروز داشتیم) و آن نگاه نیازمندانه‌ به سمت غرب، بزرگ دیدن غرب و کوچک دیدن خود در مقابل اوست که متأسفانه این فرهنگ ریشه‌کن نشده و وجود دارد. این به‌‍دلیل نبود خودباوری است، اینکه شما ملاحظه می‌کنید فلان مارک جنس خارجی پول بیشتری طلب می‌کند، اما طرفدار بیشتری هم در بین یک طبقه‌ای دارد، درحالی‌ که جنس مشابه داخلی گاهی کیفیتش بهتر از آن بوده، به‌خاطر همین نگاه است.» [4]

برای مثال مهم‌ترین شبهه در این مسئله، «دوگانه‌ کیفیت و قیمت» است. زمانی که گفته می‌شود پرداختن به تولید ملی یک نیاز اساسی برای رشد کشور و کاهش وابستگی آن است و از آن تعبیر به جنگ، جهاد، غیرت ملی و غیره می‌شود، مسلم است که یک حرکتی جهادگونه همراه با یک غیرت دینی و ملی مد نظر بوده که باید وجوه مختلف مسئله، اهمیت آن و غیره به‌خوبی شرح داده شود. حال اگر کسی بگوید که من نمی‌توانم پول بیشتر بدهم، اما محصول با کیفیت کمتر تهیه کنم، پاسخ داده می‌شود که اگر قرار بود پول بیشتر همراه با کیفیت بهتر هم باشد که این یک اصل مسلم انتخاب است و همه چنین کالایی را ترجیح می‌دهند. در اینجا دیگر نیاز به چنین تعابیری نداشتیم.

تجربه‌ این ملت که برای حفظ دین، ناموس و شرافت خود هشت سال جنگ را با دست خالی اداره کرده است، گواهی می‌دهد که اگر چنانچه زوایا و اهمیت مسئله آن‌طور که باید برای مردم مطرح شود، شبهاتی از این‌دست نمی‌تواند آن‌ها را از راه عزت بازدارد.

      مسئله‌ مهمی به‌نام تبلیغات:

عنصر تبلیغات که برای شناساندن کالاها و معرفی ویژگی‌های آنان بسیار مهم است را نیز نباید دست ‌کم گرفت. در حوزه‌ تولید ملی واقعاً این‌گونه نیست که همه‌ کالاهای ایرانی در مقابل مشابه خارجی دارای کیفیت کمتری باشند، تجربه نشان داده است که در بسیاری از صنایع، کیفیت کالای ایرانی به‌مراتب از مشابه خارجی‌اش بالاتر است، اما در زمینه‌ تبلیغات و معرفی آن‌ها کم‌کاری صورت گرفته؛ حرکت‌های خودجوش مردمی در این زمینه، مانند راه انداختن سایت و معرفی محصولات به اعضای خانواده، دوستان، فامیل و غیره نیز دارای نکات آموزنده‌ زیادی است که می‌توان از آن‌ها استفاده کرد. خصوصاً زمانی که این تبلیغات بتواند علاوه‌بر مصرف‌کننده، فروشندگان و تجار را نیز تحت تأثیر قرار دهد؛ چراکه در دسترس بودن یک کالا، خودش می‌تواند افزایش خرید را نیز در پی داشته باشد و برای بسیاری از کالاها این‌چنین است.

      حمایت از تولید ملی:

بحث حمایت از تولید ملی نیز فقط یک‌جانبه ‌سمت مصرف‌کنندگان نیست، بلکه باید یک مطالبه‌ جدی از سوی تولیدکنندگان نیز برای ارتقای کیفیت و همچنین پایین آوردن هزینه‌ تمام‌شده با افزایش بهره‌وری صورت پذیرد.

«دوم، صاحبان سرمایه و نیروی کار که تولیدگر هستند، آن‌ها هم بایستی به تولید ملی اهمیت بدهند. به چه معنا؟ به این معنا که بهره‌وری را افزایش بدهند. بهره‌وری یعنی از امکاناتی که وجود دارد، حداکثر استفاده‌ بهینه بشود. کارگر که کار می‌کند، کار را با دقت انجام بدهد: رحم الله امرء عمل عملاً فأتقنه. این معنای بهره‌وری است. از قول پیغمبر نقل شده: رحمت خدا بر آن کسی است که کاری را که انجام می‌دهد، محکم انجام بدهد، متقن انجام بدهد، آن کسی که سرمایه‌گذاری می‌کند، سعی کند حداکثر استفاده از آن سرمایه انجام بگیرد؛ یعنی هزینه‌های تولید را کاهش بدهند، بعضی از بی‌تدبیری‌ها و بی‌سیاستی‌ها موجب می‌شود هزینه‌ تولید برود بالا و بهره‌‌وری سرمایه و کار کم بشود.» [5]

به نظر می‌رسد «سیاست‌گذاری صحیح صنعتی» نیز در این قضیه بسیار مؤثر است. حمایت بی‌ضابطه، غیر هدفمند و غیر مدت‌دار همان‌قدر که به اعتماد عمومی و قضاوت آن‌ها در مورد تولید ملی ضربه می‌زند، باعث پایین آمدن بهره‌وری نیز می‌شود و صنایعی که می‌توانستند لوکوموتیو اقتصاد برای حرکت بالنده و توأم با رشد پایدار باشند را تبدیل به «سربار صنعت» می‌کند. اتفاقی که در صنعت خودرو در پس حمایت‌های بی‌ضابطه از آن به‌وجود آمده، مؤید این مطلب است.

یکی دیگر از نکات مهم در رابطه با حمایت از تولید ملی، «ارائه‌ برداشت صحیح از این مسئله به عامه‌ مردم است.» به‌هیچ‌عنوان نباید حمایت از تولید ملی تجربه‌ای مانند حمایت از صنعت خودرو را در ذهن مخاطبان تداعی کند؛ باید شرح داد که وقتی گفته می‌شود حمایت از تولید ملی، منظور یک حمایت و هدایت برنامه‌ریزی‌شده و منسجم برای بالا بردن سطح کمی و کیفی محصولات تولید داخل است و نه یک حمایت غیر هدفمند و بی‌برنامه.

همان‌طور که رونق تولید از جانب تقاضا با هدایت مصرف مردم به سمت استفاده از کالای داخلی امکان‌پذیر است، از جانب عرضه نیز باید علاوه‌بر بالا بردن کیفیت و کاهش هزینه، در جهت گسترش تولید با بالا بردن هزینه‌ فعالیت‌های موازی آن، مانند سرمایه‌گذاری در ارز، طلا، دلالی مسکن و غیره نیز اقدام کرد.

نکته‌ مهم در این خصوص آن است که هزینه‌دار کردن بازارهای موازی تولید، بهتر از ممنوع کردن آن‌هاست. ممنوع کردن ورود به این بازارها می‌تواند باعث شکل‌گیری بازار سیاه و زیرزمینی شود که حتی نظارت را کاهش داده و غیر ممکن می‌کند. این مسئله را در مبارزه با بحث خریدوفروش ارز در کشور تجربه کرده‌ایم، همچنین این روش می‌تواند هزینه‌های زیادی برای حاکمیت نیز در پی داشته باشد. به همین دلیل می‌بایست متناسب با ترجیحات سیاست‌گذار، هزینه‌ مسیرهای مختلف به‌گونه‌ای باشد که مسیر مد نظر سیاست‌گذار به دست عوامل انتخاب شود. [6]

«صاحبان سرمایه در کشور، فعالیت تولیدی را ترجیح بدهند بر فعالیت‌های دیگر. ما دیدیم کسانی را که سرمایه‌ای داشتند (کم یا زیاد) و می‌توانستند این را در یک راه‌هایی به‌کار بیندازند و درآمدهای زیادی کسب کنند، نکردند. رفتند سراغ تولید، گفتند می‌خواهیم تولید کشور تقویت بشود، این حسنه بوده، این صدقه است، این جزء بهترین کارها بوده؛ کسانی که دارای سرمایه هستند (چه سرمایه‌های کم، چه سرمایه‌های افزون) آن را بیشتر در خدمت تولید کشور بگذارند.» [7]

پی‌نوشت‌ها‌‌

[1]. بیانات در حرم مطهر رضوی، 1 فروردین 94.

[2]. بیانات در حرم رضوی در آغاز سال، 1 فروردین 1391.

[3]. بیانات در حرم مطهر رضوی، 1 فروردین 1393.

[4]. بیانات در دیدار معلمان و اساتید دانشگاه‌های خراسان شمالی، 2 مهر 1391.

[5]. بیانات در حرم مطهر رضوی، 1 فروردین 1393.

[6]. تأملاتی در طراحی سازوکارهای اقتصادی و اجتماعی، نوشته‌ میثم نریمانی و صابر میرزایی، انتشارات مهکامه.

[7]. بیانات در حرم مطهر رضوی، 1 فروردین 1393.

* محمد جعفری‌نژاد

شناسه خبر 18255