سپهرغرب، گروه شهر - عباس سریشی: شهر سالم، پاک و ایمن تنها یک لفظ زیبا برای سخنرانیها و پروژههای دانشگاهی نیست که فقط در سخنرانیها و نوشتههای علمی محل اعتنا و اعتبار پیدا کند.
به عقیده کارشناسان و صاحبنظران در دنیای امروز دو موضوع توسعه شهری و توسعه صنعتی لازم و ملزوم یکدیگر محسوب میشوند زیرا از یک سو هم امکان اشتغال و رشد اقتصادی را برای شهروندان فراهم میکنند و در سوی دیگر نیز همه ابعاد زندگی ایشان را دچار تغییرات دامنهدار و عمیق کردهاند.
اما موضوع اینجاست که به رغم این نیاز غیر قابل انکار ولیکن برخی از این صنایع و متعاقبا مشاغل چنان فضای پیرامون خود را تحت تاثیر قرار میدهند که نه فقط هیچ فضای بازی را برای دیگران باقی نمیگذارند بلکه باعث بروز مسائل و مشکلات فراوانی هم در وجوه مختلف اعم از زیست محیطی، اجتماعی،امنیتی و... میشوند..
این بدان معناست که نگاه موشکافانه به نحوه تعریف و مدیریت صنوف ( بهخصوص آندسته که دارای آلایندگیهای صوتی و فیزیکی وسیع هستند ) پرده از وجود نوعی دوگانگی در راهاندازی، مدیریت و کنترل آنها برمیدارد. به بیانی دیگر، برخی مشاغل با وجود ضرورت فعالیت در شهر، اما دارای حاشیههای پر رنگتر از متن هستند ضمن اینکه برخی حرفههای فنی و کارگاهی پر پسماند نیز صرفا به دلیل داشتن پروانه کسب سالهاست که در قلب و پاکترین نقاط شهری پتک آهنین خود را بر روح و روان و سلامت جسمی شهروندان کوبیده چون وصله ناجور بر تن شهر خود نمایی میکنند.
از منظر بیشتر صاحب نظران حوزه سیما منظر شهری این اعوجاج تصویری و صوتی صرفا مختص یک شهر نیست بلکه تقریبا در تمام شهرهای کشور ما و بخصوص در شهرهای گردشگرپذیر و تاریخی دیدشده و متعاقبا نیز تبعات و دردسرهای خاص خود را به نوعی به بدنه جامعه تزریق میکنند
البته قبل از هر گونه تحلیل و نتیجه گیری باید به این نکته نیز اشاره نمود که کسب و کار برای امرار معاش و بهدست آوردن روزی حلال امری است واجب و تمامی افراد حق دارند تا در چهار چوب عقل و منطق مشغول به حرفه و کسبی منطبق با تخصص و علایق خود باشند اما نباید غافل بود که گسترش فعالیت برخی مشاغل میتوان تا ناخواسته به ایجاد آلودگی صوتی، تجمع زائدات و ضایعات، سد معبر، گره ترافیکی، پخش ذرات ناشی از فعالیت کارگران با چوب و فلز و...، بوی نامطبوع، ایجاد لرزش، انتشار دود و آلودگی هوا و خاک و حتی خطرات انفجار و حریق و یا بعضا از بین رفتن هویت تاریخی و اجتماعی یک شهر منجر گردد که هم بر سلامت جسمی و روحی شهروندان و سیمای شهرها آثار سوء و نامطلوب دارد و هم موجب افزایش هزینههای مدیریت شهری و کاهش سطح کمیت و کیفیت امنیت اجتماعی و رضایتمندی شهروندان خواهد شد.
البته ذکر این نکته نیز ضروری است که مشاغل مزاحم، الزاما مشاغل غیرمجاز نیستند بلکه صرفا به دلیل جانمایی بد و سنتی و یا نداشتن موقعیت مکانی یا استقرار نامناسب و ناسازگار بودن با دیگر مشاغل علاوه بر ایجاد مزاحمتهای فیزیکی و اختلال در عبور و مرور برای شهروندان، مانند نقطههای سیاهی شدهاند که سیمای شهرها را خدشهدار کرده و به نوعی عاملی برای تولید آلودگی و بعضا ناهنجاری میشوند.
اینکه در این بین اوراقیهای خودرو، آهنگریها، جوشکاریها، صافکاریها، تراشکاریها، جلوبندیها و تعویضروغنیها، مکانیکیهای انواع خودروهای بنزینی و گازوییلی، تعمیرگاههای انواع موتورسیکلت و موتورچاه و سمپاش، نجاریها، آلومینیمسازیها، آپاراتیها، سنگفروشیها، رنگفروشیها، مصالحفروشیها، آهنفروشیها، باربریهای حمل اثاثیه و بار، کارواشها، پمپبنزینها، چوببریها، خریدوفروش ضایعات، صنف آبکاران، شیمیاییفروشها و... منجمله فهرست بلندبالا از مشاغل مزاحمی هستند که بنا به ضرورت زندگی شهری، خود را مانند وصلههای ناجوری به شهر چسباندهاند و البته این نیز درحالی است که شهروندان به دلیل نیاز مراجعه به آنها چارهای ندارند جز اینکه به موازات رفع نیازهای خود اثرات نامطلوب زیستمحیطی این همزیستی نامسالمتآمیز را بپذیرند.
البته بر حسب تجربه نیز به اثبات رسیده که پیگیریها و اعتراضات شهروندان هم در این خصوص معمولا بینتیجه میماند، صرفا به این دلیل که هنوز یا هیچ راهکار اساسی برای اجرای قوانین و مقررات وضعشده درباره جابجایی محل فعالیت مشاغل مزاحم تدوین نشده و یا اگر هم تعریف و ابلاغ شده به بهانههای مختلف به مرحله اجرا نرسیده است.
نقشه راهی براساس بایدهاو نبایدها....!!
کارشناسان و صاحبنظران حوزه سلامت تصریح میکنند که امروزه به دلیل تغییر ماهیت مشاغل و توسعه صنایع، خسارتهای جسمی و روحی ناشی از انتشار آلایندهها در تهدید سلامت و بهداشت انسانها از اهمیت بیشتری برخوردار شدهاند فلذا امروزه موضوع انتقال اصناف آلاینده به خارج از محدوده شهرها به یکی از مهمترین مطالبات شهروندان و وظایف مدیران شهری مبدل شده است.
البته در این قضیه نیز به مانند همه مسائل شهری کنشگران متعددی نقش دارند و پیش از ورود به این موضوع باید همه عناصر تصمیمگیر و تصمیمساز در خصوص این ساماندهی به درک مشترک برسند. بدین معنا که در انتقال واحدهای آلاینده به خارج از شهر هم باید هم منافع واحدهای تولید و صنعتی در نظر گرفته شود و هم مصالح شهروندان.
حالا اما مدتهاست که با توجه به تبصره بند 20 ماده 55 قانون شهرداریها، انتقال صنوف آلاینده و مزاحم شهری به خارج از شهر ضروری شده و شهرداریها مکلفند تا با تشکیل کمیسیون کارشناسی، مشاغل مزاحم را شناسایی و به انتقال آنها به مجتمعهای ایجادشده در خارج از شهر اقدام کنند. گو اینکه این کار هم مثل خیلی دیگر از طرحها و برنامهها به دلیل وسعت و لزوم تهیه مقدمات و زیرساختها میطلبد تا بهصورت مرحلهبهمرحله و تدریجی انجام شود.
صاحبنظران و طراحان و مدیران اجرایی بر این امر تاکید دارند که با توجه به حجم و مشکلات پیشروی این طرح، شهرداریها و در مجموع همه نهادهای متولی برای ساماندهی مشاغل مزاحم و انتقال و جابجایی آنها باید ضمن تعریف استراتژیها و اهداف بلندمدت، ضمن تدوین برنامه جامع از تمام ظرفیتهای دستگاههای مرتبط، روسای اتحادیهها و اصناف نیز برای همفکری و تصمیمگیری استفاده کنند.
اینکه در مرحله نخست مکانی برای این کار تعیین میشود، نباید دور از شهر باشد و قبلا نیز امکانات زیرساختی آن مثل برق، گاز، تلفن و آب و راه و.... تامین تا صاحبان این واحدها و کارگران آنها به زحمت و رنج نیفتند در عین حال این محل باید با فاصله مناسبی از مناطق مسکونی قرار داشته تا نه فقط آلودگی زیستمحیطی و سروصدایی ناشی از فعالیت آنها موجب سلب آسایش اهالی نگردد بلکه در طی گذشت کوتاه زمانی از توسعه شهر نیز دوباره به آن متصل نگشته و مشکل دوباره باز تولید نشود فلذا با این مقدمات است که میتوان به آرزوی ایجاد شهرکهای تخصصی در اطراف شهرها امیدوار بوده و متعاقبا نیز به تدریج این صنفها و مشاغل مزاحم و آلاینده را به آنجا منتقل کرد.
از سالها تلاش بینتیجه تا آینده نامعلوم....!
و اما امروزه همدان نیز به مانند بسیاری دیگر شهرها از تبعات توسعه صنعتی و متعاقبا صنایع و مشاغل آلاینده بینصیب نمانده و هماکنون عرصههای بسیار وسیع و خوش موقعیتی از شهر که پتانسیل بسیار بالا و خوبی برای تبدیل شدن به مناطق مسکونی و تجاری لوکس و زیبا را دارند زیر سیطره و تصرف معضلات این موضوع پنهان و اسیر شدهاند.
البته در مشخص نمودن قدرالسهام هر کدام از صنوف آلاینده در این موضوع بیشک این صنوف مربوط به خودرو هستند که به دلیل تعدد علاوه بر تصاحب بیشترین گستره شهری مهمترین منبع ایجاد آلودگیهای زیست محیطی و در نمایی کلی آشفتگی بصری شهر، ایجاد ترافیک و نیز باز تولید برخی آسیبهای اجتماعی خاص...را دارا میباشد. گستره ای عظیم از چراغ قرمز، گلچهره، قلیانی،صنعت گرفته تا جاده کرمانشاه، جاده ملایر و...که همه ما با آنها آشنا هستیم و به نوعی نیز متاثر از وضعیت نابهنجار و ناپایدار آنها....
منظره صدها باب مغازه سیاه، کثیف و نامطلوب صافکاری، نقاشی، مکانیکی؛ جلوبندیسازی؛ تعویض روغنی، باطریسازی، لوازم یدکیفروش و.... که هر کدام علاوه بر مشکلات صنفی خود، از یک سو باعث بروز بیشترین ترافیک و راهبندان و تصاحب معابر در سطح شهر هستند و در دیگر سو نیز به مهد تمدن ایران زمین چهره یک تعمیرگاه بزرگ روغنی و دود گرفته را دادهاند. موضوعی که قطعا نه ما و نه هیچ گردشگر و میهمان و تاریخ دوستی از شهر و مدیریت آن انتظار ندارد.
البته نباید غافل بود که با ازدیاد خودروها نیز لاجرم مراجعه و نیاز مردم به این صنوف افزایش یافته و اساسا نیز نمیتوان شهری بدون تعمیر گاه و را تصور کرد با این حال اما وقتی در مقام مقایسه منافع و مضرات جانمایی نامناسب و ادامه این روند و حاشیههای آن برمی آئیم ناخواسته به این نتیجه میرسم که وقت آن شده تا بصورت جدی به این موضوع ورود کرده و با جابجایی این صنوف ضمن تبدیل فضاهای کثیف تعمیرگاهی به مناطق مسکونی و تجاری شیک و تمیز و یا حتی فضای سبز هم سیما و منظر شهر تغییر دهیم و هم شهروندان را از تبعات منفی و ناخوشایند روحی و جسمی این صنوف ایمن سازیم.
در عین حال یکی از چالشهای بزرگ مرتبط با این صنوف که نباید از آن غافل شد توجه به این امر است که به دلیل انباشت حجم بسیار زیادی از مواد شیمیایی، سریعالاشتعال و دیرسوز مانند انواع رنگ و تینر بنزین، روغن، اسید، لاستیک و.... به موازات آن بیتوجهی بسیاری از فعالان کارگاهها به رعایت سادهترین اصول ایمنی و سلامت این منطقه را تبدیل به بشکه باروتی کرده که هر آن خطر انفجار و آتشسوزی گسترده و وارد آمدن خسارات جانی و مالی تاملبرانگیز در آن متصور ساخته است.
گو اینکه تاکید براین مداقه نیز هم از انجا نشات میگیرد که تقریبا تمام این بافت چالشزا در مجاورت مناطق مسکونی پر جمعیت و تجاری و حتی در یکی دو منطقه نیز هم نفس با مرکز و بافت اصلی شهر قرار دارد.
البته با توجه به سوابق موجود و نیز بررسی تبعات نامطلوب و روزافزون این حضور، ظاهرا مدیریت تصمیمگیر شهر همدان از سالها قبل برنامهای را برای خروج این صنوف از متن و لایههای درونی شهر تعریف و تدوین کرده مع الوصف این طرح نیز به مانند چندین مورد مشابه (مانند مسئله میدان بار) سالهاست که با اما و اگرها، باید و نبایدها و چگونه چه وقتهای فراوانی مواجهه است که باعث شده امیدی به تحقق این موضوع حتی در بلند مدت نیزدر ذهن شهروندان جوانه نزندکه با این معنا نه فقط تا زمانی نامشخص باید همچنان با برونداد و پسماندهای کثیف، سیاه و چرب این صنوف و مشاغل دست به گریبان باشیم بلکه روز به روز نیز شاهد تعمیق و گسترش تبعات و حواشی و معضلات وابسته به آنها در دیگر حوزههای اجتماعی و انسانی هم خواهیم بود.
به زبان ساده ما باید کماکان در بلا تکلیفیهای ماحصل از یک طومار بلند بالای چهکنم؟ چهکنمهای بی نتیجه اداری و تصمیمگیری مدیریتی و منفعتطلبی صنفی دست و پا بزنیم. تنها به این دلیل که از یک سو مدیریت شهر اراده و توان تهیه و ساخت مکانی مناسب برای آن صنوف را ندارد و از سوی دیگر نیز صاحبان مشاغل و صنوف هم حاضر نیستند تا به دلیل ترس از دست دادن مشتری و کاهش درآمد و یا دوری و سختی راه به مکان جدید نقل مکان کنند.
حلقه مفقود بین ایده تا نتیجه....!
اگرچه در نظامنامه مدیریت شهری و مجموعه شورای شهر و شهرداری و دیگر دستاندرکاران همیشه مصوبات و تصمیمات خوبی برای ارتقا سطح کمیت و کیفیت زندگی شهروندان و متعاقبا رفع موانع و عوامل مزاحم و ناخوشایند در این مسیر گرفته میشود با این حال اما به علل مختلف نه فقط این اهداف آنگونه که باید و شاید و یا مبتنی بر برنامهریزی اعلام شده محقق نمیشود بلکه هر از چند گاه نیز با بروز یک مسئله و یا تصمیم و سلیقه جدید روند کار دچار تغییراتی بنیادین و یا به عبارت دیگر گرههای کور نیز میشود.
فیالواقع فقدان یک مفاهمه عمومی و اراده جمعی برای به نتیجهرسانی طرحها متاثر از تکروی، سلیقهپردازی و مماشات و تساهل متاثر از منفعت و مصلحت جناحی و گروهی و یا صنفی است که باعث میشود این روند با فراز و فرودهای فراوانی همراه شود و البته این نیز در حالی است که همه کنشگران این مسئله (چه در سطوح مدیرتی و تصمیم گیری و چه اجرا و عمل ) بر این امر وقوف کامل دارند که ادامه این روند و یا عدم تلاش در رفع موانع موجود نتیجهای جز تثبیت،گسترش و تعمیق ناهنجاری، ایجاد نارضایتی عمومی، کاهش کیفیت زندگی و سطح سلامت و ایمنی شهروندان و متعاقبا افزایش هزینهها و تحمیل خسارات بر بدنه ضعیف اعتبارات استان و شهر چیزی عاید ما نمیشود.
نکته اینجاست که هر گاه قرار باشد سخن از توسعه و پیشرفت، ارتقای سطح زندگی شهری، ارزشآفرینی و جایگاه بخشی و تَشَخُّص برای فرهنگ و مردم یک شهر باشد نمیتوان نسبت به عناصر آشکاری که در تضاد و تقابل با این اهداف قرار دارند بیتفاوت بوده و یا به سادگی از کنار آنها گذر کرد. که البته فرقی هم نمیکند این مسئله وجود بافتها و مشاغل آلاینده صنفی و حاشیههای پر رنگتر از متن میدان بار باشد یا موضوعی پیش پا اقتاده مثل سرویسهای بهداشتی عمومی در سطح شهر.
در واقع وقتی دائما شعار از لزوم توجه و تدقیق در ابعاد و سویههای لازم برای ارتقای ایمنی سلامت و سهولت در زندگی شهری و شهروندان میشود باید با دقت تمام و در نظر گرفتن همه پیششرطها و همنیازهای آن مسئله توجه نموده بالحاظ نمودن تمام بسامد و زوایا و تبعات موجود احتمالی به دنبال رفع، حذف و یا اصلاح آنها برآمد و در این زمینه نیز از تمام توان مدیریتی، حاکمیتی و عرفی و.. بهره برد.
اینکه گاهی فراموش نکنیم شهر سالم، پاک و ایمن تنها یک لفظ زیبا برای سخنرانیها و پروژههای دانشگاهی نیست که فقط در حرف و نوشته محل اعتنا و اعتبار پیدا کند بلکه آن یک مطالبه واقعی است که هر کدام از ما و مبتنی بر توان و جایگاه خود باید خواهان تحقق آن بوده و برای رسیدن به آن نیز تلاش کنیم و اینگونه نباشد که با فرافکنی مسئولیتها و انداختن توپ به زمین دیگری و یا حتی تراشیدن بهانههای نیمبند تمام مدت دروان زندگی و یا تصدی جایگاه و خدمتی خود را به دویدن در یک دور باطل بیفایده سرکرده و در نهایت بار را به دوش آیندگان بیندازیم. چه آنکه نتیجه این تفکر نیز چیزی نیست جز صدها طرح و ایده بر زمین مانده و اهداف سوخت شدهای که هم اکنون ما وارث آنها بوده و از گذشتگان به ما رسیده است.
شناسه خبر 31577