زندگی مشترک زوجین وقتی به بنبست میرسد و راه دیگری ندارند، اقدام به طلاق میکنند. طلاق پیامدهای گستردهای برای زن، مرد و فرزندانشان دارد. از قدیم شنیدهایم که طلاق بیشتر از هر کسی به کودک خانواده آسیب میزند چراکه مجبور است بعد از مشاجرههای طولانی که شاهد آن بوده جدایی والدین خود را بپذیرد و بنا بر صلاحدید با یکی از آنها زندگی کند؛ همین امر سبب رنجش، افسردگی و بسیاری احساسهای منفی دیگر در فرزندان طلاق خواهد شد. از طرف دیگر چالشهای آنها موجب میشود که احساسات مختلفی را تجربه کنند و سازگاری با وضعیت جدید برایشان سخت باشد. کودکانی که در یک محیط پرتعارض بزرگ میشوند، شاهد دعواها و قهرهای پدر و مادر خود هستند و حتی ممکن است پیامرسان پدر و مادرشان در دورههای قهر به همدیگر باشند، با اضطرابهای زیادی دست به گریبان میشوند. در همین راستا با موضوعات فرزندان طلاق، آسیبها و مشکلات احتمالی و الزامات رفتاری والدین بعد از طلاق با فرزندان خود با یکی از روانشناسان حوزه خانواده به گفتوگو نشسته که نتیجه را باهم میخوانیم: محمدرضا ایمانی گفت: وقتی زوجین به هر دلیلی تصمیم به طلاق میگیرند فرزندان آنها بیشترین آسیب را میبینند و احساس سرخوردگی، ناکافی بودن و اضافه بودن در زندگی به آنها دست خواهد داد. وی با بیان اینکه فرزندان به پدر و مادر در کنار هم نیاز دارند ابراز کرد: جدایی پدر و مادر سبب احساس فقدان در فرزندان میشود. وی با بیان اینکه والدین تأثیر بسزایی بر مدیریت هیجانات، خشم و استرس کودکان دارند، عنوان کرد: زمانی که جدایی صورت میگیرد کودکان از این نعمتها بیبهره میشوند و در زندگی احساس ناکامی میکنند. یک روانشناس خانواده با بیان اینکه به دلیل جدایی والدین فرزندان مجبور هستند که فقط با یک والد زندگی کنند و والد دیگر را نادیده بگیرند، تصریح کرد: هرکدام از این سوءگیریها در شکلگیری شخصیت افراد تأثیر میگذارد در واقع آنها مجبور هستند باوجود علاقهای که به پدر و مادر خود دارند به یک والد واکنش قهریتر نشان دهند و به دیگری وابستهتر شوند. ایمانی با بیان اینکه جدایی و بدگویی یکی از والدین باعث میشود که فرزند رفتار متضاد و خشمگین نشان دهد، تصریح کرد: به طور مثال بدگویی پدر خانواده از مادر باعث میشود که فرزند با خشونت با مادرش برخورد کند. وی با بیان اینکه جدایی والدین بر شکل و ساختار زندگی فرزندان در آینده اثر خواهد گذاشت ابراز کرد: غذا خوردن، تحصیلات، بازی کردن، ازدواج، اشتغال و سایر امور زندگی فرزندان تحت تأثیر جدایی والدین قرار میگیرد. وی با بیان اینکه پژوهشها حاکی از آن است که بعد از طلاق فرزندان دچار افت تحصیلی میشوند، اذعان کرد: برخی از فرزندان طلاق شروع به انتقامگیری از دیگران میکنند و یا احساس اضافه بودن زندگی آنها را تحت تأثیر قرار خواهد داد. این روانشناس و مشاوره خانواده با بیان اینکه فرزندان طلاق در ارتباط با دیگران احساس شرمندگی و سرافکندگی دارند که بسیار آسیبزا خواهد بود، ابراز کرد: آنها بهشدت احساس اندوه و استیصال میکنند و معتقدند که دیگر عضوی از یک خانواده نیستند. در واقع احساس کودکان طلاق مشابه احساس کودکانی است که والدین خود را بر اثر بیماری یا تصادف از دست دادهاند ولی بهاندازه آنها مورد حمایت قرار نمیگیرند و ممکن است بهشدت دچار افسردگی شوند. ایمانی با اشاره به کودکان طلاق که در محافل و مهمانیها حاضر میشوند، اذعان کرد: در اکثر مراسمهای مختلف این کودکان نمیتوانند همراه با پدر و مادر خود حاضر شوند و این موضوع آسیبهای زیادی را در پی خواهد داشت. وی بیان کرد: برخی از والدین در بسیاری از مراسمهای مختلف که کودک آنها حضور دارد حاضر میشوند اما حضور آنها بهصورت نمایشی است و کودک آن را درک میکند این امر سبب میشود که احساس ناخوشایندی داشته باشند. کارشناس مسائل اجتماعی و مدرس کلاسهای سبک زندگی با بیان اینکه آسیبهای زیادی گریبانگیر کودکان طلاق خواهد شد، مطرح کرد: دریافت بازخورد کودکان از طلاق والدین به دلیل عدم تجربه ناگوار، در زندگی عمیقتر، تلختر، سختتر و بدون پاسخ خواهد بود. ایمانی در ادامه افزود: کودکان برای بسیاری از رفتارها پاسخی پیدا نمیکنند بنابراین به جستوجوی بسیاری از پاسخها در درون خودشان میپردازند و چون وقت و انرژی زیادی دارند بیشتر از بزرگسالان ذهنشان درگیر خواهد شد. وی با بیان اینکه جدایی والدین بر رابطه عاطفی فرزندان در آینده تأثیر میگذارد، اذعان کرد: ازدواج، فرزندآوری و روابط حسی و عاطفی این کودکان نیز تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. مدرس کلاسهای سبک زندگی با بیان اینکه تجربهای که فرزندان طلاق در زندگی کسب کردند منحصر به شخص آنهاست، یادآور شد: آنها نسبت به ازدواج و فرزندآوری بیتفاوت شده و علاقهای به این امر از خود نشان نمیدهند. ایمانی با بیان اینکه برخی از این افراد برای فرار از شرایطی که دارند دست به انتخابات غلط میزنند، عنوان کرد: جدایی والدین باعث تغییر الگوی تربیتی فرزندان میشود چراکه این الگو منطبق با اصول و فرهنگ خانواده است و وقتی به فرد سومی سپرده شود این روند تغییر خواهد کرد. وی با اشاره به اینکه فرد دیگر که فرزندان را نگهداری میکند بر اساس تفکر و اصول، کودکان را تربیت میکند، اظهار کرد: میزان مقاومت فرزندان باوجود احساس امنیتی که دارند در مقابل اصول تربیتی فرد سوم افزایش خواهد یافت. این روانشناس اجتماعی در ادامه گفت: نافرمانیها، سرکشیها و درگیریهای زیاد بین کودک و فرد سوم به صورت فعالانه و منفعلانه رخ خواهد داد و سبب چالشهای زیاد برای فرزند و دیگران میشود. ایمانی با بیان اینکه در نوجوانی بروز خشونت، نافرمانی و غیره بیشتر از سنین دیگر است و احتمال دارد که نوجوانان برخورد نامناسبی نسبت به فرد سوم از خود نشان دهند، یادآور شد: در این صورت او همیشه نسبت به پدر ومادر خود نگاه منفی خواهد داشت. وی با بیان اینکه کودکان طلاقی که نزد هیچ یک از والدین نگهداری نشوند نارسایی و ابهامات خود را با رفتار خود به دیگران نشان میدهند، یادآور شد: پژوهشها حاکی از آن است که فرزندانی که نزد نفر سومی غیر از پدر و مادر خود نگهداری میشوند بهدلیل احساس اضافه بودن و خواسته نشدن بیشتر از دیگر فرزندان طلاق آسیب میبینند. این مشاور خانواده با بیان اینکه کودکانی که هر یک از والدین از نگهداری او امتناع میکند فشار روانی بسیار زیاد و تلخ را تحمل میکنند، عنوان کرد: این امر سبب برور رفتارهای عجیب همراه با انتقام و خشونت خواهد شد. ایمانی با بیان اینکه بهتر است بعد از طلاق والدین برنامهریزی کنند که کودک آنها در طول هفته با هر دو آنها ارتباط برقرار کند، اذعان کرد: از طرفی لازم است که آنها رفتارهای هیجانی و احساسی خود را کنترل کرده و به بدگویی در خصوص همسر سابق خود نپردازند. وی با بیان اینکه حتی اگر هر یک از زوجین ازدواج کنند باید در قبال فرزند خود مسئولیتپذیر باشند، یادآور شد: در تمام حوزههای زندگی پدر و مادر در قبال زندگی فرزند خود مسئول هستند و باید آنها را حمایت کنند و حتماً از مشاور هم کمک بگیرند. این روانشناس اجتماعی با بیان اینکه بسیاری از زندگیها آسیبزا خواهد بود و طلاق والدین در برخی موارد منطقی بهنظر میآید، اذعان کرد: والدین در این صورت میتوانند از نظر مشاوره چه قبل و چه بعد از جدایی را جویا شوند و برای بعد از آن برنامهریزی داشته باشند این امر سبب میشود که آسیبهای احتمالی به حداقل میزان خود برسد. حال با توجه به آنچه گفته شد کودکانی که در محیط پرتنش بزرگ میشوند ممکن است نسبت به ازدواج و ایجاد یک رابطه عاطفی پایدار دچار شک و تردید شوند یا اعتماد بهنفسشان در این زمینه کم باشد. همچنین چگونگی شکلگیری هویت در نوجوانان میتواند بر رفتار آنها در بزرگسالی تأثیر داشته باشد. بنابراین نیاز به یک روش تربیتی مناسب برای نوجوانان با توجه به اینکه جدایی صورت گرفته بیشتر حس میشود. اضطرابها و رفتارهای پرخاشگرانه ممکن است در بزرگسالی هم ادامه پیدا کنند. ولی به این معنا نیست هر کودکی که والدینش از هم جدا شدهاند، حتماً در آینده مشکلاتی خواهند داشت یا در ازدواجش شکست خواهد خورد. والدین میتوانند با رعایت نکات تربیتی فرزندان و افزایش اعتماد بهنفس کودکان از بروز ناراحتیهای آنان در بزرگسالی پیشگیری کنند. بعد از طلاق کودکان باید ارتباطشان با هر دو والد را حفظ کنند. باید بدانند هر دو والد در دسترسشان هستند و به شکل منظم و ثابتی هر دو را میبینند و با آنها ارتباط دارند. کودک به وجود پدر و مادر در زندگیاش نیاز دارد و باید حمایت هر دو را داشته باشد. توجه و برطرف کردن نیازهای اولیه و اساسی کودک همواره یکی از وظایف مسلم والدین است و نباید تحت هیچ شرایطی نادیده گرفته شود. یکی از نکاتی که نباید فراموش کنید این است که کودک شما از لحاظ ذهنی هم به مادر احتیاج دارد، هم به پدر. حضور یکی از شما کافی نیست. ممکن است همسر سابق شما، فرد مناسبی برای شما نبوده ولی در هرصورت والد فرزند شماست. بنابراین چهره او را در مقابل فرزندانتان تخریب نکنید و اجازه دهید کماکان دوستش بدارند و رابطه خوبی با او داشته باشند. تخریب کردن این رابطه و علاقه، یکی از اشتباهات تربیتی والدین بوده و قطعاً به ضرر فرزندان میباشد.
|